Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
force basis
U
یکانهای مبنای هر قسمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
datum point
U
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base
U
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
datum
U
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
false origin
U
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
armed services
U
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
corps troops
U
یکانهای سپاه
subunits
U
یکانهای جزء
subunits
U
یکانهای وابسته
tactical troops
U
یکانهای تاکتیکی
special troops
U
یکانهای مخصوص
combat , elements
U
یکانهای رزمی
mountain troops
U
یکانهای کوهستانی
chopline
U
خط حد یکانهای دریایی
individual units
U
یکانهای مستقل
field commands
U
یکانهای رزمی
covering troops
U
یکانهای پوششی
covering troops
U
یکانهای پوشش کننده
army troops
U
یکانهای رده ارتش
combat support troops
U
یکانهای پشتیبانی رزمی
advancing units
U
یکانهای پیشروی کننده
individual units
U
یکانهای منفرد یا مجزا
inactive installation
U
تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
practical system
U
دستگاه یکانهای عملی
subordinating
U
تحت امر یکانهای تابعه
field commands
U
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
subordinated
U
تحت امر یکانهای تابعه
sea tail
U
دنباله دریایی یکانهای هوارو
subordinates
U
تحت امر یکانهای تابعه
subordinate
U
تحت امر یکانهای تابعه
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
height datum
U
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
combined communication board
U
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
supporting range
U
شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
army troops
U
عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
special troops
U
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
supply arms
U
یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
army training and evaluation program
U
برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
smoke screen
U
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
mounting area
U
منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
satellization
U
زیر امرقراردادن یکانهای غیرمشابه ازنظر رستهای
overwatch
U
مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
sea tail
U
بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
garrison forces
U
قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
technical observer
U
بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
ternary
U
در مبنای سه
hexadecimal
U
مبنای 61
monetary base
U
مبنای پولی
computer based
U
بر مبنای کامپیوتر
datum line
U
خط مبنای سنجش
sentience
U
مبنای حس وحساسیت
unit of issue
U
مبنای توزیع
data base
U
مبنای اطلاعات
rationale
U
مبنای کار
tax base
U
مبنای مالیاتی
ternary
U
سه مبنایی در مبنای سه
basic of issue
U
مبنای توزیع
ration basis
U
مبنای جیره
base of fire
U
مبنای اتش
binary number system
U
سیستم مبنای دو
number base
U
مبنای عددی
fuselage refrence line
U
خط مبنای بدنه
force basis
U
مبنای یکان
fixed radix
U
با مبنای ثابت
fire base
U
مبنای اتش
refrence
U
مبنای مقایسه
troop basis
U
مبنای یکان
mobilization base
U
مبنای بسیج
on trust
U
بر مبنای اعتبار
base reserves
U
اماد مبنای ذخیره
ruled based deduction
U
استنباط بر مبنای مقررات
fire support base
U
مبنای پشتیبانی اتش
wartime load
U
بار مبنای ناو
basic of issue
U
مبنای واگذارکردن اقلام
basic tactical unit
U
یکان مبنای تاکتیکی
computed goto
U
جهش بر مبنای محاسبه
mission load
U
بار مبنای عملیاتی
meteorological datum plane
U
ایستگاه مبنای هواسنجی
software base
U
مبنای نرم افزار
chart datum
U
مبنای عمق نقشه
troop basis
U
مبنای واگذاری یکان
datum sweeping mark
U
علامت مبنای روبش
ratio decidendi
U
مبنای اصلی تصمیم
datum plane
U
سطح مبنای اب دریا
hydrographic datum
U
سطح مبنای اب نگاری
altitude separation
U
حد سطوح مبنای ارتفاع
datum plane
U
سطح مبنای ارتفاع
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
line of site
U
خط تراز یا مبنای افق توپ
altitude datum
U
سطح مبنای ارتفاع سنجی
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
color carrier reference
U
فاز مبنای حامل رنگ
hydrographic datum
U
سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
peak load pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
plane of fire
U
سطح مبنای مسیر تیراندازی
reference number
U
اعداد مبنای نشانه روی
production base
U
مبنای تولید یا تولیدات ملی
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
keypad
U
و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
basic load
U
بار مبنای مهمات یا وسایل
b
U
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
denary notation
U
سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
master menu
U
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
pay grade
U
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
time preference theory of interest
U
نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
ambulance basic relay post
U
پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
unified command
U
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
component forces
U
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
army training test
U
راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
an unprincipled conduct
U
رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
base logistical command
U
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
hexadecimal notation
U
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
gyro plane
U
سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
stare decisis
U
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
rectification
U
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
hex
U
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
opportunism
U
بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
majority rule
U
شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
prosyllogism
U
قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
current purchasing power
U
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
marginal productivity theory of
U
نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
underconsumption theory of
U
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
parametric estimate
U
براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
equities
U
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hex
U
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hexadecimal notation
U
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equity
U
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
field services
U
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
e r p
U
برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
f
U
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
e
U
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
indicting
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
foxes
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxing
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
fox
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
army forces
U
نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
simulations
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
racism
U
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
popular front
U
ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
specification
U
اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
push pop stack
U
ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
assemble capital stock
U
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
e
U
عدد در مبنای شانزده معادل عدد دهدهی 14
reference datum
U
سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
refereed
U
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com