English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
caveat emptor U یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
internal telecommunications unions U یک دفتر نمایندگی با 156عضو متخصص از ملل متحدکه مسئول هم اهنگی بین المللی مسائل مربوط به ارتباطات دوربرد میباشد
disclaimer U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimers U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
drill sergeant U گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
consumption history U شرح حال مصرف کالائی خاص
wage good U کالائی که نقش مزد را ایفا میکند
free ports U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free port U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
action agent U مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
combat cargo officer U افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
inspector general U بازرسی بازرسی کل ارتش
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
cancel check firing U فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
inspection U بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
double coincidence of wants U زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
namely <adv.> U یعنی
namely U یعنی
to wit U یعنی
to wit <adv.> U یعنی
that is U یعنی
videlicet U یعنی
nee U یعنی
that is to say U یعنی
in fact U یعنی
videlicet U یعنی
scilicet U یعنی
innuendoes U یعنی تشریح
innuendo U یعنی تشریح
innuendos U یعنی تشریح
an inceptive U یعنی میخواهم لرزکنم
the gentle sex U جنس لطیف یعنی زن
the fair sex U جنس لطیف یعنی زن
dominical U یعنی حضرت مسیح
strangle U در مخابرات یعنی دستگاه
what does it meant U یعنی چه چه معنی دارد
this word means a dog U این واژه یعنی سگ
they were made one U یعنی باهم عروسی کردند
warden U مسئول
responsible <adj.> U مسئول
responsive U مسئول
answerable U مسئول
in charge <adj.> U مسئول
frankpledge U مسئول
liable U مسئول
accountable U مسئول
responsible U مسئول
quintessence U عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
dominical U وابسته به روز خداوند یعنی یکشنبه
undertaker U جواب گو مسئول
in charge <idiom> U مسئول بودن
wagon master U مسئول واگن
undertaking U جواب گو مسئول
accountable U مسئول حساب
That's not my province. U من مسئول آن نیستم.
helmsmen U مسئول سکان
helmsman U مسئول سکان
undertakers U جواب گو مسئول
account U مسئول بودن
authoring system U سیستم مسئول
to hold responsible U مسئول قراردادن
to hold responsible U مسئول کردن
Not my department. <idiom> U من مسئول نیستم.
custodian U مسئول سرپرست
lineman's plier U انبردست مسئول خط
officer in charge U افسر مسئول
custodians U مسئول سرپرست
custodians U مسئول مرموزات
cupola tender U مسئول کوره
furnace man U مسئول کوره
furnace attendant U مسئول کوره
officer on duty U افسر مسئول
purchasing officer U مسئول خرید
custodian U مسئول مرموزات
liable for damages U مسئول خسارات
supplies officer U مسئول مواد
data administrator U مسئول داده ها
cryptographer U مسئول رمز
issue commissary U مسئول توزیع
in the dark U در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
splashed U در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
shipment sponsor U مسئول ارسال کالاها
data base administrator U مسئول پایگاه داده ها
demolition firing party U گروه مسئول تخریب
irresponsible U غیر مسئول نامعتبر
anchor detail U نفرات مسئول لنگر
irresponsibly U بطور غیر مسئول
demolition firing party U گروه مسئول انفجارخرج
corespondent U مسئول جواب گویی
cryptoguard U مسئول حفافت رمز
operations detachment U قسمت مسئول عملیات
ambulanceman U راننده یا مسئول آمبولانس
be to blame <idiom> U مسئول کارزشت بودن
tallyman U مسئول کنترل محموله
have a hand in <idiom> U مسئول کاری شدن
captain of the top U مسئول گروه کار
courier transfer officer U افسر مسئول پیک
officer in charge U افسر مسئول اجرا
adeni U میباشد
afr U میباشد
gametophyte U میباشد
adeno U میباشد
aceto U میباشد
gallium U میباشد
aden U میباشد
sequoia U میباشد
ad U میباشد
ads U میباشد
afro U میباشد
big five U پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
profound gangrene U یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
sauntered U در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunters U در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunter U در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntering U در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
company secretary U مسئول مالی و حقوقی شرکت
every man is a for his action U هرکس مسئول کردارخویش است
finger in the pie <idiom> U دست داشتن ،مسئول بودن
tipstaff U مامور مسئول زندانیان دردادگاه
establishing authority U مقام مسئول نیروهای اب خاکی
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
blast furnaceman U مسئول یا متصدی کوره بلند
brakeman U مسئول ترمز در تیم لوژسواری
make one's bed and lie in it <idiom> U مسئول انجام کاری بودن
shipment unit U یکان مسئول ارسال کالاها
communication security custodian U مسئول وسایل تامین مخابراتی
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
detail officer U افسر مسئول گروه بیگاری
range officer U افسر مسئول میدان تیر
he is a man he is sick U وی مریض میباشد
skip it U در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
what luck U در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
salvos U در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
punch U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punched U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punches U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
coordinated procurement assigness U شعبه مسئول خرید کلی اماد
to blame somebody for something U کسی را مسئول کارناقص [اشتباه ] کردن
proponent U مقام مسئول اموال یا اجرای کار
mensch U [انسان آراسته، بالغ، درستکار و مسئول]
ship's serviceman U مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
courier transfer officer U افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
proponents U مقام مسئول اموال یا اجرای کار
flight sister U افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
officiant U کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
interceptor controller U افسر مسئول پست استراق سمع
self service U بدون مسئول توزیع سلف سرویس
self-service U بدون مسئول توزیع سلف سرویس
vouch U ضمانت کردن مسئول واقع شدن
beach unit U یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
burdened U مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
custodians U بستههای دیسک و ..... میباشد
iodin U عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
iodine U عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
custodian U بستههای دیسک و ..... میباشد
karaite U عضو تیرهای ازیهودکه تنهانص توریه راقبول دارند....یعنی خوانندگان
neutral soil U خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
stop squawk U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
squawk flash U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید
section gang U دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
treasurers U مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
general delivery U بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
test examiner U مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
air defense artillery controller U مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
section crew U دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
accountably U بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
treasurer U مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
eaves droper U مسئول بگوش ایستادن استراق سمع کننده
inspectorship U بازرسی
visit U بازرسی
controllership U بازرسی
cross examination U بازرسی
examen U بازرسی
inspecting U بازرسی
inspected U بازرسی
inspect U بازرسی
inspection U بازرسی
visits U بازرسی
visited U بازرسی
inspects U بازرسی
examines U بازرسی
checked U بازرسی شد
perambulation U بازرسی
checks U بازرسی شد
control U بازرسی
controlling U بازرسی
examining U بازرسی
inquiries U بازرسی
inquiry U بازرسی
examined U بازرسی
check U بازرسی شد
audits U بازرسی
examination U بازرسی
visitations U بازرسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com