English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mechanical de icing U یخ زدایی مکانیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
error trapping U اشتباه زدایی غلط زدایی
mechanised U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
dehydroisomerization U همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
mechanicalism U عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
deglaciation U یخ زدایی
dehydration U اب زدایی
de icing U یخ زدایی
deforestation U جنگل زدایی
undoing U عمل زدایی
descaling U پوسته زدایی
unlearning U یادگیری زدایی
dispergation U لخته زدایی
disinhibition U بازداری زدایی
discoloration U رنگ زدایی
debugs U اشکال زدایی
debug U اشکال زدایی
decoloration U رنگ زدایی
blanching U رنگ زدایی
genocide U نژاد زدایی
decentralization U مرکزیت زدایی
detente U تشنج زدایی
debugging U اشکال زدایی
debugged U اشکال زدایی
sterilization U گند زدایی
desulphurizing U گوگرد زدایی
desulfurization U گوگرد زدایی
decolourization U رنگ زدایی
deculturation U فرهنگ زدایی
degasify U گاز زدایی
dehumidification U رطوبت زدایی
demodulation U تحمیل زدایی
dehydrogenation U هیدروژن زدایی
dehydrohalogenation U هیدروهالوژن زدایی
deionization U یون زدایی
demagnetization U مغناطیس زدایی
decolorization U رنگ زدایی
decarbonylation U کربونیل زدایی
debug aids U ابزاراشکال زدایی
desensitization U حساسیت زدایی
desegregation U جدایی زدایی
desalting U نمک زدایی
desalinization U نمک زدایی
desalination U نمک زدایی
depolarization U قطبش زدایی
deoxygenation U اکسیژن زدایی
demythologization U اسطوره زدایی
de escalation U تشنج زدایی
dealkylation U الکیل زدایی
deamination U امین زدایی
demystifies U راز زدایی
decolonization U مستعمره زدایی
peptization U لخته زدایی
accretion of silt U رسوب زدایی
decarboxylation U کربوکسیل زدایی
demystified U راز زدایی
demystifying U راز زدایی
demystify U راز زدایی
unconditioning U شرطی زدایی
stain removed U لکه زدایی
troubleshoot U عیب زدایی
trubleshoot U عیب زدایی
defusing U تشنج زدایی کردن
defuses U تشنج زدایی کردن
bleaching powder U گرد رنگ زدایی
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
defused U تشنج زدایی کردن
defuse U تشنج زدایی کردن
desulfurization unit U واحد گوگرد زدایی
demodulation U کشف تحمیل زدایی
deskew U اریب زدایی کردن
demagnetization factor U ضریب مغناطیس زدایی
systematic desensitization U حساسیت زدایی منظم
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
debugging a program U اشکال زدایی یک برنامه
debug aids U ادوات اشکال زدایی
bleaching U رنگ زدایی الیاف
desegregating U تفکیک زدایی کردن
desegregates U تفکیک زدایی کردن
desegregated U تفکیک زدایی کردن
desegregate U تفکیک زدایی کردن
acid depolarization U قطبش زدایی اسیدی
hydrodesulfurizing U گوگرد زدایی با هیدروژن
de-escalating U تشنج زدایی کردن
de-escalate U تشنج زدایی کردن
de-escalated U تشنج زدایی کردن
debugged U اشکال زدایی کردن
de escalate U تشنج زدایی کردن
debugs U اشکال زدایی کردن
debug U اشکال زدایی کردن
program debugging U اشکال زدایی برنامه
de-escalates U تشنج زدایی کردن
pyrolytic dehydrogenation U هیدروژن زدایی تفکافتی
dehydrocyclization U حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
mechanical U مکانیکی
gadgets U مکانیکی
gadget U مکانیکی
mechnical U مکانیکی
grab bucket U بیل مکانیکی
mechanical efficiency U کارایی مکانیکی
mechanical translation U ترجمه مکانیکی
mechanicalness U خاصیت مکانیکی
actuator U عملگر مکانیکی
mechanician U هنرور مکانیکی
mechanical stabilization U تثبیت مکانیکی
mechanotherapy U معالجه مکانیکی
power shovel U بیل مکانیکی
mechanical efficiency U بازده مکانیکی
mechanical efficiency U راندمان مکانیکی
mechanical drawing U ترسیم مکانیکی
grab crane U بیل مکانیکی
grab excavator U بیل مکانیکی
mechanical stimulation U تحریک مکانیکی
dynamic viscosity U گرانروی مکانیکی
mechanical stabilization U استوارسازی مکانیکی
mechanical resolution U تراکم مکانیکی
mechanical properties U خواص مکانیکی
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
forklift track U بیل مکانیکی
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
mechanical energy U انرژی مکانیکی
mechanical advantage U مزیت مکانیکی
automatons U ادم مکانیکی
robot U ادم مکانیکی
ultrasonic U نوسانات مکانیکی
mechanism U اجزاء مکانیکی
shovel U بیل مکانیکی
shoveled U بیل مکانیکی
shoveling U بیل مکانیکی
shovelling U بیل مکانیکی
mechanically U بطور مکانیکی
buckets U بیل مکانیکی
bucket U بیل مکانیکی
mechanic U هنرور مکانیکی
shovels U بیل مکانیکی
automaton U ادم مکانیکی
robots U ادم مکانیکی
mechanisms U اجزاء مکانیکی
absolute viscosity U گرانروی مکانیکی
contact mine U مین مکانیکی
contact sweeping U روبیدن مکانیکی
crane shovel U بیل مکانیکی
dashpot U خفه کن مکانیکی
shovelled U بیل مکانیکی
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
motor U منبع نیروی مکانیکی
mechanical analysis U تجزیه مکانیکی خاک
mechanical data processing U پردازش داده مکانیکی
elision U باقوه مکانیکی شکستن
mechanism U عوامل مکانیکی مکانیزم
motored U منبع نیروی مکانیکی
motors U منبع نیروی مکانیکی
power rammer U زمین کوب مکانیکی
mechanical equivalent of heat U هم ارز مکانیکی گرما
fan blower U بادزن مکانیکی یاماشینی
fractional sampling U نمونه گیری مکانیکی
grab bucket crane U جرثقیل با بیل مکانیکی
mechanisms U عوامل مکانیکی مکانیزم
gadgetry U وسایل کوچک مکانیکی
motor- U منبع نیروی مکانیکی
booms U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booming U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
electronic U یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
boom U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical move U حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
boomed U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical equilibrium U تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
static equilibrium U تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
shovelful U حجم و اندازه بیل مکانیکی
rocker shovel U بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powered U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
docking U ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
mechanical sweep U مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
thermodynamics U مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
ascender U وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
workbench U میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
workbenches U میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
materiel U قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
lever watch U سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
coupler U وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
electromotion U جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
break down U توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
inductive coupling U شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
thermal shock U تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
major cycle U کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
backplane U مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
android U نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
stepped motor U دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
selectors U وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
actuator U وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
burster U یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com