English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
calculate U یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
calculated U یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
calculates U یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
problem U یافتن پاسخ برای مشکلی
problem U سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
problems U یافتن پاسخ برای مشکلی
problems U سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
responses U پاسخ
negative reply U پاسخ رد
replies U پاسخ
answerback U در پاسخ
counterplea U پاسخ رد
rebutter U پاسخ رد
responded U پاسخ
responds U پاسخ
respond U پاسخ
replying U پاسخ
response U پاسخ
reply U پاسخ
responsions U پاسخ
statement U پاسخ
replied U پاسخ
in reply to U در پاسخ
no U : پاسخ نه
answers U پاسخ
answered U پاسخ
answering U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
answer U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
item of written comment U پاسخ
replication U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
oracle U پاسخ مبهم
preparatory response U پاسخ مقدماتی
respond U پاسخ دادن
to definitive answer U پاسخ قطعی
answerable U پاسخ دار
oracles U پاسخ مبهم
responded U پاسخ دادن
position response U پاسخ مکانی
calculation U پاسخ تقریبی
popular response U پاسخ رایج
whole response U پاسخ کلی
w response U پاسخ کلی
plea U پاسخ دعوی
manipulandum U ابزار پاسخ
vab U پاسخ سمعی
vaccum response U پاسخ غیابی
voice answer back U پاسخ سمعی
rejoinder U پاسخ دفاعی
solutions U پاسخ یک مشکل
solution U پاسخ یک مشکل
rejoinders U پاسخ دفاعی
irresponsive U پاسخ ندهنده
movement response U پاسخ حرکت
moro response U پاسخ مورو
to make a response U پاسخ دادن
image response U پاسخ تصویر
early answer U پاسخ زود
impluse response U پاسخ ایمپولز
operandum U ابزار پاسخ
pleas U پاسخ دعوی
response intensity U شدت پاسخ
an a answer U پاسخ مثبت
response generalization U تعمیم پاسخ
answers U پاسخ به یک سوال
consummatory response U پاسخ پایانی
rejoining U در پاسخ گفتن
rejoining U پاسخ دادن
original response U پاسخ ابتکاری
rejoined U پاسخ دادن
rejoined U در پاسخ گفتن
answers U : جواب پاسخ
answers U : پاسخ دادن
responsorial U پاسخ دهنده
delayed response U پاسخ درنگیده
discriminatory response U پاسخ افتراقی
distal response U پاسخ دوربرد
right answer U پاسخ درست
anatomy response U پاسخ کالبدی
response rate U سرعت پاسخ
response set U امایه پاسخ
response strength U نیرومندی پاسخ
correct response U پاسخ درست
response threshold U استانه پاسخ
response time U زمان پاسخ
color response U پاسخ رنگ
anticipatory response U پاسخ انتظاری
answerback U پاسخ برگشتی
answer mode U حالت پاسخ
answering U پاسخ به یک سوال
emitted response U پاسخ صدوری
response amplitude U دامنه پاسخ
rejoins U در پاسخ گفتن
answer U پاسخ به یک سوال
replier U پاسخ دهنده
rejoins U پاسخ دادن
answer U : جواب پاسخ
frequency respone U پاسخ فرکانس
answer U : پاسخ دادن
responds U پاسخ دادن
conditioned response U پاسخ شرطی
reflection response U پاسخ قرینه
content response U پاسخ محتوایی
answered U : پاسخ دادن
answered U : جواب پاسخ
answered U پاسخ به یک سوال
response equivalence U هم ارزی پاسخ
answering U : جواب پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
running rate U اهنگ پاسخ
response duration U مدت پاسخ
rejoin U در پاسخ گفتن
response differentiation U تفکیک پاسخ
rejoin U پاسخ دادن
answering U : پاسخ دادن
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
conditioned avoidance response U پاسخ اجتنابی شرطی
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
white space response U پاسخ به بخش سفید
stimulus response theory U نظریه محرک- پاسخ
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
high frequency responce U پاسخ فرکانس بالا
he returned a negative U پاسخ منفی داد
galvanic skin response U پاسخ برقی پوست
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
pure color response U پاسخ خالص رنگ
open ended question U پرسش باز پاسخ
pilomotor response U پاسخ سیخ شدن مو
phone U پاسخ به تماس در تلفن
phoned U پاسخ به تماس در تلفن
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
phones U پاسخ به تماس در تلفن
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
the answer is in the negative U پاسخ ان منفی است
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
psychogalvanic response U پاسخ گالوانیکی- روانی
s r model U الگوی محرک- پاسخ
shading response U پاسخ سایه روشن
stimulus response model U الگوی محرک- پاسخ
affirmative U پاسخ "بله " بود
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
stimulus response psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
s r psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
modulation frequency response U پاسخ فرکانس مدولاسیون
all or none response U پاسخ همه یا هیچ
ucr U پاسخ غیر شرطی
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
cer U پاسخ هیجانی شرطی
visual righting response U پاسخ تعادل دیداری
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
achromatic color response U پاسخ رنگ بی فام
response time U زمان پاسخ دهی
electrodermal response U پاسخ برقی پوست
conditioned emotional response U پاسخ هیجانی شرطی
return a negative U پاسخ منفی دادن
no reply necessary [NRN] U نیازی به پاسخ نیست.
answer [to something] U پاسخ [به چیزی] [راه حل]
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
to meet with a repulse U پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
reacted U عمل کردن در پاسخ به چیزی
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
react U عمل کردن در پاسخ به چیزی
resolveme this U این پرسش را پاسخ دهید
let down easy <idiom> U پاسخ منفی به طرز خوشآیندی
stimulus organism response model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
to press for an answer U با صرار یا فشار پاسخ خواستن
s o r model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
reacting U عمل کردن در پاسخ به چیزی
reacts U عمل کردن در پاسخ به چیزی
replies U پاسخ دادن جواب کتبی
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
replying U پاسخ دادن جواب کتبی
replied U پاسخ دادن جواب کتبی
reply U پاسخ دادن جواب کتبی
i cannot say him nay U نمتوانم پاسخ رد به او بدهم نمیتوانم به او
to beg the question U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
fractional antedating goal response U خرده پاسخ انتظار هدف
interrupt U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupting U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupts U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
glib answer U پاسخ بدون ملاحظه [بی فکر]
replies U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
answers U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
blinded U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com