English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
identic notes U یادداشتهای همانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
field notes U یادداشتهای صحرایی
marginalia U یادداشتهای حاشیه
imprints U نوشتن یادداشتهای کنار نقشه
imprinted U نوشتن یادداشتهای کنار نقشه
imprint U نوشتن یادداشتهای کنار نقشه
alike U همانند
like <adj.> U همانند
resembling <adj.> U همانند
homologous U همانند
similiar U همانند
This compares to ... U همانند آن ...
identical U همانند
equals U همانند
related <adj.> U همانند
akin <adj.> U همانند
alike <adj.> U همانند
similar U همانند
similar <adj.> U همانند
equalling U همانند
equalled U همانند
equaling U همانند
equaled U همانند
equal U همانند
simulation U همانند سازی
likes U نظیر همانند
liked U نظیر همانند
like U نظیر همانند
of kin U نزدیک همانند
to look like U همانند بودن
similar U همسان همانند
simulations U همانند سازی
homological U همسان همانند
group identification U همانند سازی گروهی
remarking U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
rem U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remark U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
assimilator U تحلیل برنده همانند سازنده
assimilate U تلفیق کردن همانند ساختن
assimilating U تلفیق کردن همانند ساختن
assimilated U تلفیق کردن همانند ساختن
assimilates U تلفیق کردن همانند ساختن
donnish U وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
frost and kindred phenomena U یخ بندان وکیفیات طبیعی همانند انfreshman
monarchical U وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
autogenesis U ترکیب یا امیختگی سلولهای همانند یا هم نوع باهم
hold court <idiom> U همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. U همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
ethernet U نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com