Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
remittee
U
گیرنده وجه فرستاده شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
answer
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answered
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answering
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answers
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
Other Matches
backward
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requested
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling
U
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
apostles
U
فرستاده
missionaries
U
فرستاده
sent
U
فرستاده
emissary
U
فرستاده
emissaries
U
فرستاده
envoi
U
فرستاده
apostle
U
فرستاده
envoys
U
فرستاده
envoy
U
فرستاده
missionary
U
فرستاده
envoy
U
فرستاده سیاسی
nunico
U
فرستاده پاپ
god's messenger
U
فرستاده خدا
forwarded
<adj.>
<past-p.>
U
فرستاده شده
envoys
U
فرستاده سیاسی
envoys
U
فرستاده مامور
opostolic delegate
U
فرستاده پاپ
legates
U
فرستاده پاپ
envoy
U
فرستاده مامور
legate
U
فرستاده پاپ
committed
<adj.>
<past-p.>
U
فرستاده شده
parlementaire
U
فرستاده جنگی
messenger
U
فرستاده رسول
delivered
<adj.>
<past-p.>
U
فرستاده شده
consigned
<adj.>
<past-p.>
U
فرستاده شده
messengers
U
فرستاده رسول
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
advances
U
: ازپیش فرستاده شده
advance
ازپیش فرستاده شده
advancing
ازپیش فرستاده شده
envoy extraordiinary
U
فرستاده فوق العاده
to be moved to another school
U
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
invisible exports
U
فرستاده هایا صادرات نامحسوس
wirephoto
U
عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
shop drawing
U
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
work drawing
U
نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
inviolability
U
مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
spot pass
U
پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
embassy
U
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassies
U
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
header
U
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
headers
U
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
letters patent
U
نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
priorities
U
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
priority
U
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
safe conduct
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
averages
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
good riddance to bad rubbish
<idiom>
U
وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه
analogue
U
ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود
analogues
U
ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود
queues
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queueing
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queued
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queue
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
fdm
U
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
catcher
U
گیرنده
fetching
U
گیرنده
payee
U
گیرنده
catchy
U
گیرنده
touching
U
گیرنده
catchiest
U
گیرنده
sensor
U
گیرنده
grantee
U
گیرنده
getter
U
گیرنده
acceptor
U
گیرنده
recipients
U
گیرنده
recipient
U
گیرنده
consignee
U
گیرنده
catchier
U
گیرنده
prehensile
U
گیرنده
reciptacle
U
گیرنده
addressees
U
گیرنده
addressee
U
گیرنده
barrage reception
U
سد گیرنده
assignee
U
گیرنده
adopter
U
گیرنده
receptors
U
گیرنده
accipient
U
گیرنده
receptor
U
گیرنده
payees
U
گیرنده
prehensory
U
گیرنده
receiver
U
گیرنده
reciever
U
گیرنده
receivers
U
گیرنده
prehensorial
U
گیرنده
internunico
U
فرستاده پاپ قائم مقام نماینده پاپ
baroreceptor
U
گیرنده فشار
distance receptor
U
گیرنده دوربرد
distilling receiver
U
گیرنده تقطیر
donee
U
گیرنده هدیه
determiners
U
تصمیم گیرنده
chemoreceptor
U
گیرنده شیمیایی
donee
U
گیرنده هبه
cell receptor
U
گیرنده سلولی
enteroceptor
U
گیرنده احشایی
donee
U
هبه گیرنده
clocker
U
گیرنده وقت
communication receiver
U
گیرنده مخابرات
decision maker
U
تصمیم گیرنده
bailee
U
تحویل گیرنده
auto radio
U
گیرنده اتومبیل
beat receiver
U
گیرنده تداخلی
bribee
U
رشوه گیرنده
amateur receiver
U
گیرنده اماتور
catch of guage
U
گیرنده بارانسنج
cessionary
U
انتقال گیرنده
consignee
U
گیرنده امانت
acceptor level
U
تراز گیرنده
concluder
U
نتیجه گیرنده
crystal set
U
گیرنده اشکارساز
enteroceptor
U
گیرنده درونی
tither
U
عشر گیرنده
thermoreceptor
U
گیرنده دمایی
television receiver
U
گیرنده تلویزیونی
sound probe
U
گیرنده صوتی
single circuit receiver
U
گیرنده یک مداره
revenger
U
انتقام گیرنده
rejuvenescent
U
جوانی از سر گیرنده
receiving set
U
گیرنده رادیویی
receiving set
U
دستگاه گیرنده
transceiver
U
فرستنده و گیرنده
transferee
U
تحویل گیرنده
volumetric receptor
U
گیرنده حجمی
two valve receiver
U
گیرنده دو لامپی
tube receiver
U
گیرنده لامپی
transreceiver
U
فرستنده و گیرنده
transferee
U
انتقال گیرنده
receiving antenna
U
انتن گیرنده
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
proprioceptor
U
گیرنده عضلانی
iterant
U
ازسر گیرنده
itching palm
U
دست گیرنده
inductance
U
گیرنده انرژی
high fidelity receiver
U
گیرنده رابط
grantee
U
انتقال گیرنده
grabber hand
U
دست گیرنده
fondler
U
اغوش گیرنده
feoffee
U
گیرنده تیول
exteroceptor
U
گیرنده برونی
exempted , adressee
U
گیرنده استثنایی
interoceptor
U
گیرنده درونی
loanee
U
وام گیرنده
mechanic recepter
U
گیرنده مکانیکی
mortgagee
U
رهن گیرنده
pledgee
U
رهن گیرنده
pledgee
U
وثیقه گیرنده
photoreceptor
U
گیرنده نور
pawnee
U
رهن گیرنده
passcatcher
U
گیرنده پاس
opiate receptor
U
گیرنده افیونی
offtake canal
U
کانال گیرنده
nociceptor
U
گیرنده درد
interoceptor
U
گیرنده احشایی
determiner
U
تصمیم گیرنده
payee
U
گیرنده وجه
striking
U
موثر گیرنده
comprehensive
U
فرا گیرنده
borrower
U
قرض گیرنده
receivers
U
دستگاه گیرنده
jam
U
سد گیرنده پاس
borrower
U
وام گیرنده
payees
U
گیرنده وجه
jammed
U
سد گیرنده پاس
jams
U
سد گیرنده پاس
borrowers
U
وام گیرنده
strikingly
U
موثر گیرنده
borrowers
U
قرض گیرنده
trainee
U
تعلیم گیرنده
trainees
U
تعلیم گیرنده
receiver
U
دستگاه گیرنده
prepossessing
U
گیرنده جالب
receiver
U
گیرنده رادیویی
acquisitive
فرا گیرنده
receivers
U
فرف گیرنده
receivers
U
گیرنده رادیویی
receiver
U
فرف گیرنده
decreasing
U
نقصان گیرنده
random access
U
قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند
standard
U
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standards
U
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
demarche
U
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
catcher
U
فرفرههای گیرنده محصول
marginal borrower
U
وام گیرنده نهائی
long wave receiver
U
گیرنده موج بلند
receptors
U
ستاره مساعد گیرنده
iterative
U
ازسر گیرنده تکراری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com