English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inductance U گیرنده انرژی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
request U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
pair production U تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
intrinsic energy U انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
sound absorption U خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
catcher U گیرنده
accipient U گیرنده
grantee U گیرنده
acceptor U گیرنده
addressees U گیرنده
addressee U گیرنده
reciever U گیرنده
fetching U گیرنده
adopter U گیرنده
barrage reception U سد گیرنده
sensor U گیرنده
receptor U گیرنده
recipient U گیرنده
recipients U گیرنده
receptors U گیرنده
assignee U گیرنده
getter U گیرنده
prehensorial U گیرنده
prehensile U گیرنده
catchy U گیرنده
catchiest U گیرنده
catchier U گیرنده
payee U گیرنده
reciptacle U گیرنده
touching U گیرنده
receivers U گیرنده
payees U گیرنده
consignee U گیرنده
receiver U گیرنده
prehensory U گیرنده
receivers U گیرنده رادیویی
single circuit receiver U گیرنده یک مداره
transreceiver U فرستنده و گیرنده
tube receiver U گیرنده لامپی
receivers U فرف گیرنده
photoreceptor U گیرنده نور
two valve receiver U گیرنده دو لامپی
comprehensive U فرا گیرنده
borrower U قرض گیرنده
passcatcher U گیرنده پاس
interoceptor U گیرنده درونی
interoceptor U گیرنده احشایی
enteroceptor U گیرنده درونی
enteroceptor U گیرنده احشایی
borrower U وام گیرنده
payees U گیرنده وجه
sound probe U گیرنده صوتی
payee U گیرنده وجه
receiving set U دستگاه گیرنده
receiving set U گیرنده رادیویی
decreasing U نقصان گیرنده
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
pawnee U رهن گیرنده
exteroceptor U گیرنده برونی
transferee U تحویل گیرنده
fondler U اغوش گیرنده
jam U سد گیرنده پاس
jammed U سد گیرنده پاس
transceiver U فرستنده و گیرنده
exempted , adressee U گیرنده استثنایی
borrowers U قرض گیرنده
tither U عشر گیرنده
thermoreceptor U گیرنده دمایی
television receiver U گیرنده تلویزیونی
feoffee U گیرنده تیول
borrowers U وام گیرنده
revenger U انتقام گیرنده
trainee U تعلیم گیرنده
clocker U گیرنده وقت
nociceptor U گیرنده درد
jams U سد گیرنده پاس
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
cessionary U انتقال گیرنده
cell receptor U گیرنده سلولی
proprioceptor U گیرنده عضلانی
concluder U نتیجه گیرنده
consignee U گیرنده امانت
donee U هبه گیرنده
donee U گیرنده هدیه
donee U گیرنده هبه
distilling receiver U گیرنده تقطیر
distance receptor U گیرنده دوربرد
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
prepossessing U گیرنده جالب
acquisitive فرا گیرنده
decision maker U تصمیم گیرنده
loanee U وام گیرنده
crystal set U گیرنده اشکارساز
mortgagee U رهن گیرنده
iterant U ازسر گیرنده
itching palm U دست گیرنده
catch of guage U گیرنده بارانسنج
radio receiver U گیرنده رادیویی
grabber hand U دست گیرنده
opiate receptor U گیرنده افیونی
determiner U تصمیم گیرنده
communication receiver U گیرنده مخابرات
receiver U دستگاه گیرنده
volumetric receptor U گیرنده حجمی
trainees U تعلیم گیرنده
receiving antenna U انتن گیرنده
grantee U انتقال گیرنده
striking U موثر گیرنده
receiver U گیرنده رادیویی
strikingly U موثر گیرنده
acceptor level U تراز گیرنده
determiners U تصمیم گیرنده
amateur receiver U گیرنده اماتور
receiver U فرف گیرنده
beat receiver U گیرنده تداخلی
offtake canal U کانال گیرنده
transferee U انتقال گیرنده
pledgee U رهن گیرنده
receivers U دستگاه گیرنده
high fidelity receiver U گیرنده رابط
baroreceptor U گیرنده فشار
bailee U تحویل گیرنده
bribee U رشوه گیرنده
auto radio U گیرنده اتومبیل
pledgee U وثیقه گیرنده
receptor U ستاره مساعد گیرنده
holders U گیرنده اشغال کننده
holder U گیرنده اشغال کننده
directional reciever U گیرنده جهت دار
donee country U کشور کمک گیرنده
periclinal U ازهمه سو شیب گیرنده
decision making unit U واحد تصمیم گیرنده
borrowers U عاریه گیرنده مقترض
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
receptors U ستاره مساعد گیرنده
receiver gating U ولت افزایی گیرنده
printing receiving apparatus U دستگاه گیرنده ثبات
receiver output volume U شدت صوت گیرنده
borrower U عاریه گیرنده مقترض
color zones U مناطق گیرنده رنگ
consignee U گیرنده کالای ارسالی
pressure points U نقطههای گیرنده فشار
d.c. reciever U گیرنده جریان دائم
catcher U فرفرههای گیرنده محصول
determinants U تصمیم گیرنده عاجز
feoffee U زعیم انتقال گیرنده
superheterodyne receiver U گیرنده سوپر هترودین
long wave receiver U گیرنده موج بلند
receiver U دستگاه گیرنده بی سیم
addressed U نشانی گیرنده پیام
addresses U نشانی گیرنده پیام
alienee U گیرنده مال موردانتقال
determinant U تصمیم گیرنده عاجز
platforms U رسانگر حامل گیرنده
iterative U ازسر گیرنده تکراری
zero beat U تنظیم موج گیرنده
receivers U دستگاه گیرنده بی سیم
overtaking vessel U شناوه سبقت گیرنده
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
platform U رسانگر حامل گیرنده
mains receiving set U دستگاه گیرنده شبکه
address U نشانی گیرنده پیام
marginal borrower U وام گیرنده نهائی
zip U انرژی
powers U انرژی
energy U انرژی
exergonic U انرژی ده
zipped U انرژی
power U انرژی
isenergic U هم انرژی
high energy U پر انرژی
deenergized U بی انرژی
zips U انرژی
endrgized U با انرژی
zipping U انرژی
energies U انرژی
vigor U انرژی
energy barrier U سد انرژی
low energy U انرژی کم
powered U انرژی
vigour U انرژی
powering U انرژی
energy line U خط انرژی
remittee U گیرنده وجه فرستاده شده
receptor U دستگاه گیرنده وان حمام
large hande a U دارای دست بگیر گیرنده
donatory U گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
broadcast U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
carrige forward U کرایه به عهده گیرنده کالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com