Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
consignee
U
گیرنده امانت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backward
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling
U
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
trust
U
امانت
trusteedhip
U
امانت
given in trust
U
به امانت
trusted
U
امانت
trusts
U
امانت
custody
U
امانت
integrity
U
امانت
fideism
U
امانت
trustworthiness
U
امانت
parcel
U
امانت
parcels
U
امانت
deposits
U
امانت
deposit
U
امانت
honesty
U
امانت
safekeeping
U
امانت
agentship
U
امانت
trusteeship
U
امانت
have custody of
U
امانت نگهداشتن
malversation
U
خیانت در امانت
depositing
U
به امانت گذاشتن
checkout
U
به امانت گرفتن
consign
U
امانت گذاردن
trustees
U
امانت دار
checkouts
U
به امانت گرفتن
consigning
U
امانت گذاردن
consigns
U
امانت گذاردن
consigned
U
امانت گذاردن
trustee
U
امانت دار
bestow
U
امانت گذاردن
bestowed
U
امانت گذاردن
breach of trust
U
خیانت در امانت
barratry
U
خیانت در امانت
abuse of confidence
U
خیانت در امانت
bailor
U
امانت گذار
bailment
U
امانت گیری
bailer
U
امانت گذار
bailee
U
امانت گیر
receivership
U
امانت دادگاه
receivership
U
مقام امانت
bestowing
U
امانت گذاردن
bestows
U
امانت گذاردن
parcel
U
امانت پستی
consignments
U
امانت فرستادن
parcels
U
امانت پستی
consignment
U
امانت فروش
consignment
U
امانت فرستادن
consignments
U
امانت فروش
depository
U
امانت دار
depositor
U
امانت گذار
depositary
U
امانت دار
bailee
U
امانت دار
trusted
U
امانت گذاشتن
trust
U
امانت ودیعه
trusts
U
امانت گذاشتن
dishonesty
U
عدم امانت
trusteeship
U
امانت داری
under trustee
U
تحت امانت
dishonest
U
فاقد امانت
to keep in d.
U
امانت گذاشتن
trusts
U
امانت ودیعه
trust
U
امانت گذاشتن
trusted
U
امانت ودیعه
award
U
امانت گذاردن
awarded
U
امانت گذاردن
awarding
U
امانت گذاردن
awards
U
امانت گذاردن
trusteedhip
U
امانت داری
bailment
U
امانت داری سمساری
deed of trust
U
سند تودیع امانت
keep
U
حفافت امانت داری
consignments
U
کالای امانت فروش
keeps
U
حفافت امانت داری
consignment
U
کالای امانت فروش
parcels
U
بسته یا امانت پستی
parcel
U
بسته یا امانت پستی
commissioning
U
حق العمل کاری امانت فروشی
commissions
U
حق العمل کاری امانت فروشی
deposit with someone
U
نزد کسی امانت گذاردن
truster
U
باور کننده امانت گذار
commission
U
حق العمل کاری امانت فروشی
to have custody of
U
نگهداری یا امانت داری کردن از
keep in trust
U
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
Can you lend me ...
آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
ossuary
U
محل امانت گذاری استخوان مرده
safe deposit
U
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
morgue
U
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgues
U
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
checkroom
U
اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
trust company
U
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
bailment
U
امانت گذاشتن سپردن جنس به تاجری که اعتبارش معلوم نیست باضمانت شخص ثالث
catchy
U
گیرنده
prehensory
U
گیرنده
prehensile
U
گیرنده
catchiest
U
گیرنده
acceptor
U
گیرنده
assignee
U
گیرنده
barrage reception
U
سد گیرنده
accipient
U
گیرنده
catchier
U
گیرنده
receptors
U
گیرنده
payee
U
گیرنده
fetching
U
گیرنده
consignee
U
گیرنده
recipients
U
گیرنده
touching
U
گیرنده
catcher
U
گیرنده
receptor
U
گیرنده
payees
U
گیرنده
getter
U
گیرنده
sensor
U
گیرنده
adopter
U
گیرنده
prehensorial
U
گیرنده
receivers
U
گیرنده
reciever
U
گیرنده
receiver
U
گیرنده
recipient
U
گیرنده
addressees
U
گیرنده
grantee
U
گیرنده
addressee
U
گیرنده
reciptacle
U
گیرنده
pledgee
U
وثیقه گیرنده
cell receptor
U
گیرنده سلولی
catch of guage
U
گیرنده بارانسنج
photoreceptor
U
گیرنده نور
passcatcher
U
گیرنده پاس
cessionary
U
انتقال گیرنده
pawnee
U
رهن گیرنده
chemoreceptor
U
گیرنده شیمیایی
clocker
U
گیرنده وقت
communication receiver
U
گیرنده مخابرات
concluder
U
نتیجه گیرنده
proprioceptor
U
گیرنده عضلانی
rejuvenescent
U
جوانی از سر گیرنده
receiving set
U
گیرنده رادیویی
receiving set
U
دستگاه گیرنده
receiving antenna
U
انتن گیرنده
baroreceptor
U
گیرنده فشار
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
single circuit receiver
U
گیرنده یک مداره
sound probe
U
گیرنده صوتی
television receiver
U
گیرنده تلویزیونی
beat receiver
U
گیرنده تداخلی
bribee
U
رشوه گیرنده
pledgee
U
رهن گیرنده
revenger
U
انتقام گیرنده
interoceptor
U
گیرنده احشایی
donee
U
گیرنده هبه
distilling receiver
U
گیرنده تقطیر
transreceiver
U
فرستنده و گیرنده
high fidelity receiver
U
گیرنده رابط
tube receiver
U
گیرنده لامپی
inductance
U
گیرنده انرژی
two valve receiver
U
گیرنده دو لامپی
distance receptor
U
گیرنده دوربرد
donee
U
گیرنده هدیه
donee
U
هبه گیرنده
enteroceptor
U
گیرنده احشایی
interoceptor
U
گیرنده درونی
exempted , adressee
U
گیرنده استثنایی
exteroceptor
U
گیرنده برونی
feoffee
U
گیرنده تیول
fondler
U
اغوش گیرنده
grabber hand
U
دست گیرنده
grantee
U
انتقال گیرنده
enteroceptor
U
گیرنده درونی
itching palm
U
دست گیرنده
volumetric receptor
U
گیرنده حجمی
transceiver
U
فرستنده و گیرنده
nociceptor
U
گیرنده درد
crystal set
U
گیرنده اشکارساز
offtake canal
U
کانال گیرنده
opiate receptor
U
گیرنده افیونی
tither
U
عشر گیرنده
thermoreceptor
U
گیرنده دمایی
decision maker
U
تصمیم گیرنده
iterant
U
ازسر گیرنده
loanee
U
وام گیرنده
transferee
U
انتقال گیرنده
mechanic recepter
U
گیرنده مکانیکی
mortgagee
U
رهن گیرنده
transferee
U
تحویل گیرنده
jams
U
سد گیرنده پاس
decreasing
U
نقصان گیرنده
borrowers
U
وام گیرنده
strikingly
U
موثر گیرنده
borrowers
U
قرض گیرنده
striking
U
موثر گیرنده
comprehensive
U
فرا گیرنده
payee
U
گیرنده وجه
jammed
U
سد گیرنده پاس
jam
U
سد گیرنده پاس
receivers
U
فرف گیرنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com