English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
glitz U گیرایی فاهری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
volt ampere meter U دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
charisma U گیرایی
vibes U گیرایی
magnetism U گیرایی
allure U گیرایی
holding ground U گیرایی کف دریا
charism U گیرایی گیرش
She has engaging manners . U رفتار گیرایی دارد
She is a very captivating lady . U خانم بسیار گیرایی است
apparent recession U انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
outward U فاهری
formfitting U فاهری
seeming U فاهری
skin deep U فاهری
superficially U فاهری
self-styled U فاهری
self styled U فاهری
nominal U فاهری
surfaces U فاهری
outwards U فاهری
apparent U فاهری
surface U فاهری
surfaced U فاهری
engineering stress U تنش فاهری
prime facie evidence U قرائن فاهری
apparent velocity U سرعت فاهری
assentation U رضایت فاهری
apparent resistivity U مقاومت فاهری
artificial daylight U فلق فاهری
apparent wind U باد فاهری
exteriorize U فاهری دانستن
externality U احوال فاهری
impedance U مقاومت فاهری
indicated horsepower U توان فاهری
false parallax U پارالاکس فاهری
pepper corn rent U اجاره فاهری
false horizon U افق فاهری
bulk gravity U چگالی فاهری
externalized U فاهری ساختن
externalizes U فاهری ساختن
externalizing U فاهری ساختن
apparent diameter U قطر فاهری
apparent density U تکاتف فاهری
admittance U هدایت فاهری
external U فاهری پدیدار
externals U فاهری پدیدار
superficial U سرسری فاهری
externalize U فاهری ساختن
apparent error U خطای فاهری
externalises U فاهری ساختن
externalised U فاهری ساختن
apparent motion U حرکت فاهری
apparent magnitude U قدر فاهری
apparent luminosity U درخشندگی فاهری
apparent horizon U افق فاهری
externalising U فاهری ساختن
apparent power U توان فاهری
of the surface U فاهری نمادادن رودادن
input impedance U مقاومت فاهری اولیه
inductive resistance U مقاومت فاهری القایی
inductive impedance U مقاومت فاهری القائی
masqueraded U قیافه فاهری بخوددادن
on the surface U فاهری نمادادن رودادن
masquerade U قیافه فاهری بخوددادن
reactance U مقاومت فاهری خازنها
redesign U سر وصورت فاهری دادن به
simulative U دارای شباهت فاهری
soil morphology U شکل فاهری خاک
terrain relief U شکل فاهری زمین
volt ampere hour meter U کنتور مصرف فاهری
impedance ratio U نسبت مقاومت فاهری
impedance matrix U ماتریس مقاومت فاهری
coupling impedance U مقاومت فاهری پیوست
extern U فاهری واقع در خارج
masquerading U قیافه فاهری بخوددادن
pro forma U منباب فاهر فاهری
masquerades U قیافه فاهری بخوددادن
capacitive resistance U مقاومت فاهری خازن
apparent solar year U سال فاهری شمسی
apparent precession U انحراف فاهری محور ژایرو
exteriors U فاهری واقع در سطح خارجی
apparent solar U روز شمسی فاهری روزشمسی
exterior U فاهری واقع در سطح خارجی
mechanical move U حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
impedance compensator U متعادل کننده مقاومت فاهری
indicated airspeed U سرعت فاهری نسبت به هوا
inductive impedance U مقاومت فاهری با جزء القائی
relief U شکل فاهری و پست و بلندی
feinting U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinted U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
signalment U تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
feint U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feints U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
formalization U انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
limiting speed U بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
false parallax U تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
parallax U اختلاف جهت یا موقعیت فاهری یک جسم از دو زاویه دید مختلف
stroboscope U وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
coriolis force U نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
radio bearing U زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
external good order U اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
zincy U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zinky U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincky U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
high oblique U عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
choke impedance U امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance U مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
pseudo random U قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
smiley U فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
virtual mass U مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
pin money U وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
ostensible U شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com