English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
green meat U گوشت کهنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
salami U گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
pomace U گوشت سیب گوشت میوه
clout U پارچه کهنه کهنه
clouts U پارچه کهنه کهنه
clouted U پارچه کهنه کهنه
clouting U پارچه کهنه کهنه
club steak U قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
rag U کهنه
rags U کهنه
obsolete U کهنه
fogram U کهنه
antiquated U کهنه
trite U کهنه
dossil U کهنه
fusty U کهنه
fustiest U کهنه
wads U کهنه
knacker U کهنه خر
kettle holder U کهنه
olden U کهنه
gray U کهنه
behind the times U کهنه
tacky U کهنه
weatherbeaten U کهنه
fustier U کهنه
wad U کهنه
old-fashioned U کهنه
by gone U کهنه
run down U کهنه
run-down U کهنه
rungs U کهنه
crusted U کهنه
pokier U کهنه
pokiest U کهنه
poky U کهنه
worn out U کهنه
worn-out U کهنه
musty U کهنه
stale U کهنه
lint U کهنه
obsolescence U کهنه گی
timeworn U کهنه
ragged U کهنه
obsolescent U کهنه
wadding U کهنه
outworn U کهنه
antiques U کهنه
antique U کهنه
dowdy U کهنه
age-old U کهنه
age old U کهنه
tatters U کهنه
trity U کهنه
pokey U کهنه
ragman U کهنه خر
mucid U کهنه
archaic U کهنه
behindhand U کهنه
shabbly U کهنه
weatherworn U کهنه
worm eaten U کهنه
out of d. U کهنه
sour dough U کهنه کار
aging U کهنه شدن
antiquate U کهنه کردن
duds U رخت کهنه
shabby U کهنه ژنده
shabbiest U کهنه ژنده
rag picker U کهنه برچین
pseudo archaic U کهنه نما
junk U کهنه و کم ارزش
shabbier U کهنه ژنده
aging U کهنه کردن
codex U دستخط کهنه
age U کهنه کردن
ages U کهنه کردن
dab U کهنه را نم زدن
dabbed U کهنه را نم زدن
dabs U کهنه را نم زدن
fripperer U کهنه فروش
fripper U کهنه فروش
boneman U کهنه فروش
dead U منسوخ کهنه
veteran U کهنه کار
veteran U کهنه سرباز
back numbers U چیز کهنه
ragman U کهنه فروش
lint U کهنه فتیله
old-timers U کهنه کار
back number U شماره کهنه
back numbers U شماره کهنه
the old world U جهان کهنه
superannuate U کهنه شدن
back number U چیز کهنه
Neanderthal U خیلی کهنه
old timer U کهنه کار
veterans U کهنه کار
veterans U کهنه سرباز
obscurantism U کهنه پرستی
oldest U پیرانه کهنه
oldest U کهنه کار
older U پیرانه کهنه
older U کهنه کار
old U پیرانه کهنه
old U کهنه کار
superannuated U زیاد کهنه
dodos U کهنه پسند
old wool U پشم کهنه
hunkerism U کهنه پرستی
wad U کهنه نمد
fuddy-duddies U کهنه اندیش
uptight U کهنه پرست
thread bare U فرش کهنه
old-timer U کهنه کار
fuddy-duddy U کهنه اندیش
mouldy U کهنه وفاسد
rags U کهنه شدن
unreconstructed U کهنه پرست
wash linen U کهنه فرفشویی
ancient U کهن کهنه
obsolesce U کهنه شدن
stale joke U جوک کهنه
fogyism U کهنه پرستی
dodo U کهنه پسند
dodoes U کهنه پسند
ogygian U بسیار کهنه
fogyish U کهنه پرست
unworn U کهنه نشده
rag U کهنه شدن
wall rue U سداب کهنه
A pair of old pants ( trousers ) . U یک شلوار کهنه
duddie U کهنه پوش
duddy U کهنه پوش
wads U کهنه نمد
dishcloth U کهنه فرف شویی
dishcloths U کهنه فرف شویی
ragpicker U کهنه و ژنده جمع کن
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
glass cloth U کهنه شیشه پاک کن
knackery U جنس بنجل و کهنه
stager U ادم کهنه کار
sea dog U ملوان کهنه کار
back out U کهنه و فرسوده شدن
antediluvian U ادم کهنه پرست
he has seen sevice U کهنه کار است
to pick rags U کهنه برچینی کردن
wear out U کهنه و فرسوده شدن
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
bibliopolism U فروش کتابهای کهنه
bric a brac U اشیاء کهنه وعتیقه
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
paleology U دانش چیزهای کهنه
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
passe U کهنه مسلک گذشته
outwear U کهنه شدن گذراندن
hach U زیاداستعمال کردن کهنه
vet U بیطاری کردن کهنه سرباز
jalopy U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
ages U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
demode U ازمد افتاده کهنه شده
snot rag U کهنه بینی پاک کنی
vetted U بیطاری کردن کهنه سرباز
vets U بیطاری کردن کهنه سرباز
jalopies U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
modified stock car U اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
dish towel U کهنه فرف خشک کنی
well worn U زیاد کار کرده کهنه
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
fossilize U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilizes U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilizing U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
ragbags U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
ragbag U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
She's quite a back number. <idiom> U او [زن] آدم کهنه فکری است.
age U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
junk U طناب کهنه کاغذ پاره
fossilising U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilises U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilised U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
well-worn U زیاد کار کرده کهنه
old fashioned U کهنه پرست محافظه کار
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
bibliopoly U فروش کتابهای کهنه یاعتیق
Old clothes ( houses ) . U لباس ( خانه های) کهنه
mossback U ادم کهنه پرست یا محافظه کار
tampon U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampons U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
fin de siecle U وابسته به اخرقرن نوزدهم کهنه شونده
shopworn U کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
mossyback U ادم کهنه پرست یا محافظه کار
obsoletism U بکار بردن واژههای کهنه یامهجور
Who is worse shod than the shoemakers wife?. <proverb> U کهنه تر از کفش زن کفاش ,کفشى هست ؟.
The old paper money is called in. U اسکناسهای کهنه از جریان خارج می شوند
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
campaigner U سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
campaigners U سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
This sort of talk is threadbare ( outmoded ) . U این حرفها دیگه کهنه شده است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com