English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
certificate of analysis U گواهی بررسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
probate U گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
stock certificate U گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
eyewitnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitness U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eye-witnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
analogues U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogue U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility U بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
inferences U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inference U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
analog U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
link U برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
leap frog test U و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
automatics U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
certify U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifies U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
edited U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
analog U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogue U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
monitor U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
residue check U بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
vertical redundancy check U بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
attestation U گواهی
witnessing U گواهی
witnesses U گواهی
witnessed U گواهی
witness U گواهی
certification U گواهی
oral evidence U گواهی
legalization U گواهی
depositions U گواهی
deposition U گواهی
testimonies U گواهی
warranting U گواهی
mark U گواهی
warranted U گواهی
reference [testimonial] U گواهی
report U گواهی
testimony U گواهی
warrant U گواهی
grade U گواهی
attestation U گواهی
certificates U گواهی
certificate [official document] U گواهی
warrants U گواهی
certificate U گواهی
evidence U گواهی
cyclic redundancy check U بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
warrants U گواهی کردن
certificate of quantity U گواهی کمیت
certificate of quantity U گواهی مقدار
certificate of receipt U گواهی رسید
certificate of receipt U گواهی وصول
warranting U گواهی حکم
certificate of survey U گواهی بازرسی
certificate of survey U گواهی بازدید
certificating of quantity U گواهی کمیت
warranting U گواهی کردن
certification U گواهی کردن
warranted U گواهی کردن
warrants U گواهی حکم
certified check U چک گواهی شده
certifier U گواهی کننده
deposition U گواهی کتبی
speak well for U گواهی دادن
quality certificate U گواهی کیفیت
qualifying certificate U گواهی صلاحیت
certificate U گواهی نامه
interim certificates U گواهی موقت
insurance certificate U گواهی بیمه
inspection certificate U گواهی نظارت
inspection certificate U گواهی بازرسی
depositions U گواهی کتبی
health certificate U گواهی بهداشت
license U گواهی نامه
false testimony U گواهی کذب
false evidence U گواهی کدب
deponent U گواهی نویس
licensing U گواهی نامه
certificate of weight U گواهی وزن
warrant U گواهی حکم
certifies U گواهی کردن
witnessed U گواهی دادن
deposing U گواهی دادن
deposes U گواهی دادن
depose U گواهی دادن
witnesses U گواهی دادن
certify U گواهی کردن
witnessing U گواهی دادن
warranted U گواهی حکم
certifying U گواهی کردن
attests U گواهی دادن
attesting U گواهی دادن
attested U گواهی دادن
attest U گواهی دادن
testimonial U گواهی نامه
testimonials U گواهی نامه
witness U گواهی دادن
evidence U ملاک گواهی
certificate of health U گواهی بهداشت
certificate of inspection U گواهی بازرسی
certificate of measurement U گواهی مقدار
certificate of measurement U گواهی وزن
certificate of origin U گواهی مبدا
certificate of origin U گواهی مبداء
certificate of quality U گواهی کیفیت
certificates U گواهی نامه
certified U گواهی شده
certificate of deposit U گواهی سپرده
certificate of death U گواهی فوت
back letter U گواهی تضمین
bear testimony U گواهی دادن
bear witness U گواهی دادن
birth certificate U گواهی تولد
call in evidence U گواهی خواستن از
call to witness U گواهی خواستن از
certificate of a doctor U گواهی پزشک
certificate of compliance U گواهی تطبیق
certificate of damage U گواهی خسارت
warrant U گواهی کردن
testifying U گواهی دادن
death certificates U گواهی فوت
to bear witness U گواهی دادن
to call in evidence U گواهی خواستن از
affiant U گواهی نویس
treasury warrant U گواهی خزانه
testified U گواهی دادن
testifies U گواهی دادن
testify U گواهی دادن
bill of health U گواهی بهداشت
to bear testimony U گواهی دادن
clean bill of health <idiom> U گواهی سلامتی
warrantable U قابل گواهی
bill of health U گواهی تندرستی
death certificate U گواهی فوت
testis U تخم گواهی
vindicable U قابل گواهی واثبات
presages U گواهی دادن بر خبردادن از
presage U گواهی دادن بر خبردادن از
presaged U گواهی دادن بر خبردادن از
presaging U گواهی دادن بر خبردادن از
perjure U گواهی دروغ دادن
perjures U گواهی دروغ دادن
perjuring U گواهی دروغ دادن
cover note U گواهی پوشش بیمه
give evidence of U گواهی دادن در مورد
cover note U گواهی بیمه نامه
d. certificate U گواهی نامه مرخصی
marriage lines U گواهی نامه عروسی
hearing of evidence U شنوایی گواهی [حقوق]
certificate of deposits U گواهی نامه سپرده
taking of evidence U شنوایی گواهی [حقوق]
scrip U گواهی نامه موقت
certificate of measurement U گواهی اندازه و ابعاد
to give evidence before the court U در دادگاه گواهی دادن
to call any one in testimony U از کسی گواهی خواستن
certificates U گواهی صادر کردن
bill of health U گواهی صحت مزاج
certificate U گواهی صادر کردن
packing note U گواهی بسته بندی
false witness U گواهی یاشهادت دروغ
attestor U گواهی دهنده گواه
share certificate U گواهی مالکیت سهام
notice of dishonour U گواهی عدم پرداخت
notice of non payment U گواهی عدم پرداخت
subscriping witness U گواهی کننده سند
certificate of deposit U گواهی پول سپرده
notarization U گواهی محضری و رسمی
certificate of exclusive inheritance U گواهی انحصار وراثت
certified copy U رونوشت گواهی رسمی شده
attestation U امضاکسی را گواهی کردن تصدیق
captions U گواهی مندرج درروی سند
caption U گواهی مندرج درروی سند
I hereby certify that …. U بدینوسیله تصدیق ( گواهی ) می نمایم که …
To authenticate a signature. U تصدیق امضاکردن ( گواهی امضاء )
clean bill of health U گواهی نامه بهداشت کشتی
taking of evidence U پذیرش سند و گواهی [حقوق]
hearing of evidence U پذیرش سند و گواهی [حقوق]
bankrupts certificate U گواهی نامه اعاده حیثیت
depone U عزل نمودن گواهی دادن
test U شهادت گواهی بازرسی کردن
perjury U سوگند شکنی گواهی دروغ
to give evdience U گواهی دادن مدرک بودن از
testamur U گواهی نامه گذراندن امتحانات
grant probate of a will U صحت وصیتنامهای را گواهی کردن
tested U شهادت گواهی بازرسی کردن
tests U شهادت گواهی بازرسی کردن
docl pass U گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
in witness whereof U برای گواهی مراتب بالا
testimonialize U گواهی نامه یا رضایت دادن
matricula U دفتر ثبت گواهی نامه نویسی
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com