English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pig's wash U گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pigwash U گنداب اشپزخانه که بخوکان میدهند
hogwash U گنداب اشپزخانه
central pastry kitchen U اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
sealery U پرورشگاه خوکان ابی
swinery U پرورشگاه یا جایگاه خوکان
pigwash U گنداب
pig's wash U گنداب
slops U گنداب
sewer U گنداب رو
bog U گنداب
bogs U گنداب
sewers U گنداب
cesspipe U گنداب رو
sewers U گنداب رو
sewage U گنداب
sewer U گنداب
bilge water U گنداب کشتی
bige water U گنداب کشتی
sewarage U انتقال گنداب
sullage U زباله گنداب
the fleet U گنداب روسرپوشیده که برودخانه تامزمیریزد
bilgy U دارای بوی گنداب کشتی
cookery U اشپزخانه
galley U اشپزخانه
kitchens U اشپزخانه
kitchen U اشپزخانه
cook hole U اشپزخانه
roll kitchen U اشپزخانه متحرک
kitchenware U فروف اشپزخانه
galley U اشپزخانه قایق
kitchenette U اشپزخانه کوچک
galley U اشپزخانه کشتی
cook house U اشپزخانه اردو
kitchen stuff U لوازم اشپزخانه
field kitchen U اشپزخانه صحرایی
utensils U لوازم اشپزخانه
utensil U لوازم اشپزخانه
caboose U اشپزخانه کشتی
cook of mess U نوبتچی اشپزخانه
cook house U اشپزخانه کشتی
kitchenettes U اشپزخانه کوچک
diet kitchen U اشپزخانه بیماران فقیر
kitchen utensils U فروف واسباب اشپزخانه
culinary U مربوط به اشپزخانه اشپخانهای
dressers U میز یاقفسه اشپزخانه
dresser U میز یاقفسه اشپزخانه
sinks U دست شویی اشپزخانه
sink U دست شویی اشپزخانه
kitchen cabinet U اشکاف یا گنجه مخصوص فروف اشپزخانه
scullery U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
chuck wagon U واگن اشپزخانه و وسایل اشپزی ترن
sculleries U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
When will be supper? U کی شام میدهند؟
unashamed U افرادیکهکارهایعجیبانجام میدهند
guard cell U گیاهی را تشکیل میدهند
slop U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopping U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
they give it a good scrub U خوب انرا مالش میدهند
handbill U اعلانی که بدست مردم میدهند
foy U سوری که بخاطر مسافرت میدهند
boarding houses U جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
handbills U اعلانی که بدست مردم میدهند
spadework U کاری که با بیل انجام میدهند
boarding house U جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
scullery U اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
sculleries U اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
loving cup U پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
these cloud promise rain این ابرها خبر از بارندگی میدهند
vouchee U کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
console table U میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
goffer U اهنی که باان توری راچین میدهند
sea pass U پروانه عبور که به کشتی بی طرف میدهند
haematogen U دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
communicant U اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
tine U دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
impo U کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
fascicle U دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fasciculus U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
communicants U اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
wedding cake U کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
page of presence U لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
aquariums U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquarium U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquaria U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
corody U لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند
coffee-table books U کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
long pull U اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند
coffee-table book U کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
mezereum U پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
bread-board U تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
resolutions U بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
bread-boards U تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
resolution U بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
page of bonour U لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
trading stamp U تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
music stands U میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
pantechnicon U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
letter card U کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
pantechnicons U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
grillage U شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
ostensorium U فرف سیمین ی زرینی که هنگام عشاربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
airing cupboard U قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند
decisions U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
ostensory U فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند
Boxing Day U اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
monstrance U فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
actuating horns U اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
decision U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
out of step U دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
crop mark U در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند
curie point U دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
every cloud has a silver lining <idiom> U [خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند]
mountains witness U کوه هاهم گواهی میدهند حتی کوه ها.......
mess sergeant U گروهبان اشپزخانه گروهبان غذا
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
cambridge equation U نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
permalloy U خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
ecotype U بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com