English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
the seven deadly sins U گناهان بزرگ هفتگانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the seven seas U هفتگانه
heptad U هفتگانه
septet U هفتگانه
theseven wonders of the world U عجایب هفتگانه جهان
the prismatic colours U رنگهای هفتگانه شوسه
the seven cardinal virtues U خصائل اصلی هفتگانه
septette U دسته هفت نفری هفتگانه
f. us our sins U گناهان ماراببخش
the propitiation for sins U کفاره گناهان
to p oneself of a suspicion U گناهان ماراپاک کن
expiation of sims U کفاره گناهان
remission of sins U بخشش یا امرزش گناهان
shrive U گناهان خود رااعتراف کردن
charity covers a multitude of sins. <proverb> U صدقصه گناهان را پاک می کند .
to repent one's sins U از گناهان خود توبه کردن
to ask pardon for one'ssins U برای گناهان خود طلب امرزش طلبیدن
to shrive oneself U گناهان خود را اعتراف کردن وامرزش طلبیدن
to cry peccavi U بگناهان خودخستوشدن گناهان خودرا اقرار کردن فریاداعتراف براوردن
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
headman U بزرگ
mightier U بزرگ
headmen U بزرگ
vast U بزرگ
grossing U بزرگ
mighty U بزرگ
grossest U بزرگ
gross U بزرگ
grosses U بزرگ
grossed U بزرگ
grosser U بزرگ
mightiest U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
majestic U بزرگ
greatest U بزرگ
graves U بزرگ
gravest U بزرگ
long ton U تن بزرگ
immane U بزرگ
hugeous U بزرگ
spankings U بزرگ
gates U در بزرگ
gate U در بزرگ
macro U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
spanking U بزرگ
grave U بزرگ
swith U بزرگ
great- U بزرگ
stour U بزرگ
vasty U بزرگ
small U بزرگ نه
extra U بزرگ
extra- U بزرگ
extras U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
massive U بزرگ
smaller U بزرگ نه
smallest U بزرگ نه
great U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
dignified U بزرگ
extensive U بزرگ
eminent U بزرگ
majuscule U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
majuscular U بزرگ
propylon U در بزرگ
massively U بزرگ
biggest U بزرگ
bigger U بزرگ
full bottomed U بزرگ
voluminous U بزرگ
jumbo U بزرگ
jumbos U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
adults U بزرگ
adult U بزرگ
nonus U بزرگ
megapod U بزرگ پا
decuman U بزرگ
egregious U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
enormous U بزرگ
big U بزرگ
bulky U بزرگ
majored U بزرگ
majoring U بزرگ
of a large size U بزرگ
walloping U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
swingeing U بزرگ
large sized a U بزرگ
large sized U بزرگ
king size U بزرگ
large U بزرگ
larger U بزرگ
largest U بزرگ
wallopings U بزرگ
major U بزرگ
highs U بزرگ
bulkier U بزرگ
bulkiest U بزرگ
high U بزرگ
highest U بزرگ
larged sized U اندازه بزرگ
macrocephaly U بزرگ سری
long boat U کرجی بزرگ
macrocyte U هاگدان بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
macrography U بزرگ نگاری
leading nations U ملتهای بزرگ
largen U بزرگ شدن
largen vi U بزرگ کردن
whacking U خیلی بزرگ
storing U مغازه بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
lives of great men U مردمان بزرگ
store U مغازه بزرگ
largen vi U بزرگ شدن
largen U بزرگ کردن
large ship U ناو بزرگ
night walker U یکجورکرم بزرگ
major epilepsy U صرع بزرگ
major cycle U چرخه بزرگ
major cycle U بزرگ چرخه
enlarge U بزرگ کردن
enlarged U بزرگ کردن
enlarges U بزرگ کردن
enlarging U بزرگ کردن
major planets U سیارات بزرگ
amplifying U بزرگ شدن
main U بزرگ تمام
monkey wrench U اچارفرانسه بزرگ
minster U کلیسای بزرگ
megalopolis U بزرگ شهر
abbot U راهب بزرگ
abbots U راهب بزرگ
galactic U بی نهایت بزرگ
megalocephalia U بزرگ سری
master mind U فکر بزرگ
mandore U ماندولین بزرگ
amplified U بزرگ شدن
mandola U ماندولین بزرگ
amplifies U بزرگ شدن
amplify U بزرگ شدن
main frame U کامپیوتر بزرگ
maximized U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
swelled U بزرگ شدن
swells U بزرگ شدن
distend U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
distends U بزرگ کردن
billow U موج بزرگ اب
billowed U موج بزرگ اب
billowing U موج بزرگ اب
billows U موج بزرگ اب
bulldog U نوعی سگ بزرگ
maximize U بزرگ کردن
maximising U بزرگ کردن
magnified U بزرگ کردن
magnifier U بزرگ ساز
magnifies U بزرگ کردن
magnifier U بزرگ کننده
magnify U بزرگ کردن
magnifcation U بزرگ سازی
magnifying U بزرگ کردن
grandmother U مادر بزرگ
grandmothers U مادر بزرگ
dilate U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
maximises U بزرگ کردن
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
large ship U کشتی بزرگ
zoom U بزرگ کردن
mausoleums U ارامگاه بزرگ
grand mother U مادر بزرگ
grand mal U صرع بزرگ
grand duke U دوک بزرگ
aggrandise U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ شدن
aggrandize U بزرگ کردن
grand duchess U دوشس بزرگ
grand conanical U بندادی بزرگ
antrum U غار بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com