Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
duty paid
U
گمرک شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
warehouse
U
انبار گمرک
warehouses
U
انبار گمرک
clear
U
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clear
U
از گمرک دراوردن
clearer
U
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearer
U
از گمرک دراوردن
clearest
U
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearest
U
از گمرک دراوردن
clears
U
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clears
U
از گمرک دراوردن
duty-free
U
معاف از گمرک
customs
U
گمرک
customs
U
دفتر گمرک
customs
U
اداره گمرک
bond
U
به انبار گمرک تحویل دادن
custom
U
حقوق گمرکی گمرک
bonded goods
U
کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bonded goods
U
کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded store
U
انبار گمرک
bonded warehouse
U
انبار گمرک
clearance in ward
U
گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
clearance inwards
U
ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance inwards
U
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
custom assersor
U
مامور گمرک
custom assersor
U
گمرکچی ارزیاب گمرک
custom house
U
گمرک خانه
custom house
U
اداره گمرک
custom's appraisor
U
مامور گمرک ارزیاب گمرک
customable
U
گمرک بردار
customhouse
U
اداره گمرک
customs agent
U
واسطه گمرک
customs agent
U
کارگزار گمرک
customs appraisor
U
مامور گمرک
customs clearance
U
ترخیص از گمرک
customs entry
U
افهار یا اعلام ورود به گمرک
customs house
U
اداره گمرک
customs officer
U
مامور گمرک
dutiable
U
گمرک بردار
duty paid
U
گمرک پرداخته
free list
U
صورت کالاهای بی گمرک
free trader
U
بدون گمرک
import duties
U
حق گمرک اجناس وارداتی گمرک ورودی
import duties
U
گمرک اجناس وارداتی
impost
U
گمرک ورودی
in bond
U
تحت کنترل اداره گمرک
inland duty
U
گمرک داخلی
levy duties
U
گمرک بستن به جنسی
levy duties
U
گمرک بستن
out of bond
U
کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
the free list
U
صورت کالای بی گمرک
tidewaiter
U
مامور گمرک لب دریا
transire
U
اجازه گمرک جهت انتقال محموله
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
ware room
U
انبار گمرک
To get it through the custome.
U
از گمرک رد کردن
Do you have nothing to declare?
U
آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
I have nothing to declare.
چیزی برای گمرک دادن ندارم.
to declare
[customs]
U
گمرک دادن
[گمرک]
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com