English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He has a crush on that young girl . He is stuck on that young girl . U گلویش پیش دخترک گیر کرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He was choking . U گلویش گرفته بود
Sweet went down his throat. <proverb> U آب خوش از گلویش پایین نرفت .
dolls U دخترک
chits U دخترک
pussies U دخترک
chit U دخترک
pussy U دخترک
doll U دخترک
chloe U دخترک چوپان
puss U دخترک زن جوان
Leave her alone. Stop bothering her. U دست از سر دخترک بردار
She is a chunk of charm . U دخترک یک پارچه نمکه
The girl was penciling her eyebrows . U دخترک داشت ابروهایش را می کشید
I feel sorry for her. U دلم برای دخترک می سوزد
The girl got panicky and gave herself away . U دخترک دستپاچه شد وخودش را لو داد
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
off the trail U پی گم کرده
infusion U دم کرده
i am 0 rials out of pocket U کرده ام
infusions U دم کرده
bouffant U پف کرده
unconscious U غش کرده
unconsciously U غش کرده
puff pastry U پف کرده
bloat U پف کرده
puffy <adj.> U پف کرده
souffle U پف کرده
turgid <adj.> U پف کرده
souffles U پف کرده
beastby U کرده
tumid <adj.> U پف کرده
gelid U یخ کرده
puffed out <adj.> U پف کرده
puffed <adj.> U پف کرده
soufflTs U پف کرده
clarified U صاف کرده
warm infusion U چیز دم کرده
blubbery U ورم کرده
tumid U اماس کرده
deep-rooted U ریشه کرده
ventricular U باد کرده
blown U ورم کرده
began U شروع کرده
he is worn with travel U سفراوراخسته کرده
bunged up U باد کرده
intumescent U باد کرده
indrawn U جذب کرده
let it be done U کرده شود
painted U رنگ کرده
they have done their work U را کرده اند
it is very easily done U کرده میشود
bendon U نیت کرده
rooted U ریشه کرده
sweated U عرق کرده
mistaken U اشتباه کرده
sawn U اره کرده
in flower U شکوفه کرده
baggily U بطورباد کرده
airless U گرفته یا دم کرده
grown U رشد کرده
beheld U مشاهده کرده
pulled U خشک کرده
iced ppa U خنک کرده
strained U صاف کرده
intumescent U اماس کرده
educated U تحصیل کرده
billowy U باد کرده
refined U تمیز کرده
chose U انتخاب کرده
whey U شیرچرخ کرده
protuberant U باد کرده
inwrought U از تو کار کرده
begotten U تولید کرده
swollen U ورم کرده
swollen U اماس کرده
fled U فرار کرده
purified U پاک کرده
iced U خنک کرده
risen U طلوع کرده
picked U پاک کرده
unruffled U ارام کرده
turgid <adj.> U ورم کرده
tumid <adj.> U ورم کرده
puffy <adj.> U ورم کرده
grown-up U رشد کرده
grown-ups U رشد کرده
puffed out <adj.> U ورم کرده
puffed <adj.> U ورم کرده
inveterate U ریشه کرده
farcie U دلمه کرده
carpeted U فرش کرده
worked [been successful] <past-p.> U کار کرده
farci U دلمه کرده
puffed <adj.> U باد کرده
puffed out <adj.> U باد کرده
turgid <adj.> U آماس کرده
tumid <adj.> U آماس کرده
puffy <adj.> U آماس کرده
puffed out <adj.> U آماس کرده
puffed <adj.> U آماس کرده
fecit U درست کرده
turgid <adj.> U باد کرده
tumid <adj.> U باد کرده
shot U اصابت کرده
shots U اصابت کرده
get U کسب کرده
gets U کسب کرده
getting U کسب کرده
hidden U پنهان کرده
farthingale U دامن پف کرده
enrooted U ریشه کرده
wedded U ازدواج کرده
nodular U ورم کرده
distent U ورم کرده
restrained U لگام کرده
ghee U کره اب کرده
fried U سرخ کرده
deep rooted U ریشه کرده
tumescent U ورم کرده
full grown U رشدکامل کرده
full-grown U رشدکامل کرده
ghi U کره اب کرده
I have a flat [tire] . U من پنچر کرده ام.
testate U وصیت کرده
off the track U ازخط پی گم کرده
fucate U رنگ کرده
smoothfaced U صاف کرده
puffy <adj.> U باد کرده
knotted U ازدحام کرده
decorated U زینت کرده
fretty U اماس کرده
tinned U قوطی کرده
self taught U تحصیل کرده
fubsy U قوز کرده
overage U کم رشد کرده
dried fruit U میوه خشک کرده
Now you are picking on me. U حالادیگر به من بند کرده ای
fresco a wall U دیوار سفید کرده را
cursed with porerty U نفرین کرده به گدایی
He has got too big for his boots . He tends to swagger . It has gone to his head . U خودش را گه کرده است
grenadine U مرغ دلمه کرده
cowslip tea U گل گاو زبان دم کرده
de- U کرده را خنثی کردن
cecils U قیمه سرخ کرده
i am f.caught U عجب گیری کرده ام
I have lost my wallet . U کیف پولم را گه کرده ام
broiled meat U گوشت سرخ کرده
clerisy U طبقه تحصیل کرده
ranker U افسر سربازی کرده
fry U گوشت سرخ کرده
frying U گوشت سرخ کرده
tumescent U اماس کرده اماسیده
the tribes are all up U طغیان کرده اند
angrier U ورم کرده دژم
angriest U ورم کرده دژم
newlywed U تازه ازدواج کرده
angry U ورم کرده دژم
they are on strike U اعتصاب کرده اند
fries U گوشت سرخ کرده
stum U اب انگورتازه درخم کرده
married U عروسی کرده متاهل
saute U در روغن سرخ کرده
hidden information U اطلاعات پنهان کرده
school drop out U ترک تحصیل کرده
shaveling U ادم اصلاح کرده
magdalen or lene U فاحشه توبه کرده
trigmous U سه بار عروسی کرده
ingrained U دیرینه ریشه کرده
forgotten U فراموش کرده یا شده
self-educated U پیش خودتحصیل کرده
self educated U پیش خودتحصیل کرده
neutralized U بیطرف کرده شده
begun U شروع کرده یا شده
cultured U مهذب تحصیل کرده
you are mistaken U اشتباه کرده اید
foreseen U پیش بینی کرده
a fried sausage U یک سوسیس سرخ کرده
made-up U مصنوعی بزک کرده
tumid U ورم کرده متورم
made up U مصنوعی بزک کرده
borne U تحمل کرده یاشده
The door is jammed. در گیر کرده است.
turgescent U باد کرده پرطمطراق
pure nitric acid U تیزاب خالص یا تیز کرده
yuppies U جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
rechauffe U خوراک دوباره گرم کرده
if he has found it U اگر ان را پیدا کرده باشد
yuppie U جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
i have served in the navy U در نیروی دریایی خدمت کرده ام
i own to having done it U اقرار دارم که ان کار را کرده ام
he was inured to drudgery U بجان کنی خو کرده بود
he is on the wrong scent U سر رشته کار را گم کرده است
melba toast U نان سرخ کرده وبرشته
French fries U سیب زمینی سرخ کرده
the wound is rankling U زخم چرک کرده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com