Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bombardment
U
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardments
U
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slugs
U
گلوله باران کردن
shell off
U
گلوله باران کردن
cannonade
U
گلوله باران کردن
slug
U
گلوله باران کردن
slugged
U
گلوله باران کردن
shells
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
bombing
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombards
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombard
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarded
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
flak
U
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sabot
U
کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
bombarding
U
گلوله باران
bombards
U
گلوله باران
bombardment
U
گلوله باران
bombardments
U
گلوله باران
bombarded
U
گلوله باران
bombard
U
گلوله باران
flak
U
توپخانه ضد هوایی
anti aircraft artillery
U
توپخانه ضد هوایی
air defense artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
flak
U
توپخانه پدافند هوایی
aerial field artillery
U
توپخانه محمول هوایی
anti aircraft artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
air and naval gunfire
U
اتش توپخانه دریایی و هوایی
ask ask
U
توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
splashes
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air defense artillery controller
U
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
air spot
U
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
stargauge
U
وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
fire unit
U
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
towed
U
توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
potshot
U
گلوله هوایی
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
counterflak
U
اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
clue
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clues
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
trajectory scorer
U
وسیله ارزیابی دقت و صحت مسیر سهمی گلوله
pack artillery
U
توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
aerocartograph
U
وسیله تهیه نقشه از روی عکس هوایی
wing photograph
U
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
rainstorm
U
باد و باران باران شدید
rainsquall
U
باد و باران باران شدید
rainstorms
U
باد و باران باران شدید
naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
airmobility
U
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
misses
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
trends
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
missed
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trend
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sand blast
U
شن باران کردن
fire capabilities
U
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
fire ball
U
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
frangible bullet
U
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
surface of rupture
U
سطح شکافته شده به وسیله گلوله منفجر شده سطح شکافت
missile
U
موشک باران کردن
shoot
U
تیر باران کردن
missiles
U
موشک باران کردن
shoots
U
تیر باران کردن
airlift service
U
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
ogive
U
ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
To stone someone .
U
کسی راسنگ باران ( سنگسار) کردن
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
to have your share of something
[negative]
U
چیزی
[بدی]
را اجبارا تحمل کردن
[باران یا سرزنش]
dud
U
منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof
U
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
velocity jump
U
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
launches
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
maximum ordinate
U
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
ball
U
گلوله کردن
bullet-proof
U
ضد گلوله کردن
clew
U
گلوله کردن
to round up
U
گلوله کردن
reventment
U
روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing
U
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay
U
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
shoot
U
پرتاب کردن گلوله
shoots
U
پرتاب کردن گلوله
spot
U
مشاهده کردن گلوله ها
spots
U
مشاهده کردن گلوله ها
discharge
U
خالی کردن گلوله
lack vt
U
با گلوله سوراخ کردن
air delivery container
U
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
U
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
U
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
to wind up
U
کوک کردن اماده کردن گلوله
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target
U
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop
U
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
to roll a huge snowball
U
گلوله بزرگی از برف درست کردن
fly through
U
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
nuclear stalemate
U
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
air interdiction
U
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority
U
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy
U
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay
U
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air pilots
U
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
stabilization
U
برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
windage
U
حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
square base
U
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
charters
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
carrier air group
U
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch
U
قسمت هوایی رسته هوایی
airs
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material
U
ماتریل هوایی وسایل هوایی
notice to airmen
U
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
side spray
U
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
gunnery
U
توپخانه
artillery
U
توپخانه
ordnace
U
توپخانه
ordnance
U
توپخانه
airspace control
U
کنترل کردن فضای هوایی
mission call
U
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
to close airspace
U
مسدود کردن فضای هوایی
photo interpretation
U
نقشه کردن عکس هوایی
artillery group
U
گروه توپخانه
artillery branch
U
رسته توپخانه
field artillery
U
توپخانه صحرائی
field atrillery
U
توپخانه صحرایی
towed artillery
U
توپخانه کششی
coastal artillery
U
توپخانه ساحلی
armored artillery
U
توپخانه زرهی
artillery brigade
U
تیپ توپخانه
medium artillery
U
توپخانه متوسط
gunner
U
جمعی توپخانه
artillerist
U
متخصص توپخانه
gunner's party
U
گروه توپخانه
artillery ammunition
U
مهمات توپخانه
army artillery
U
توپخانه ارتش
artillery annex
U
پیوست توپخانه
artillery corps
U
رسته توپخانه
armored artillery
U
توپخانه زرهدار
turrets
U
برج توپخانه
hostile artillery
U
توپخانه دشمن
artillery battalion
U
گردان توپخانه
artillery
U
رسته توپخانه
turret
U
برج توپخانه
gunners
U
جمعی توپخانه
artillery mount
U
قنداق توپخانه
self propelled
U
توپخانه خودکششی
gunnery
U
علم توپخانه
division artillery
U
توپخانه لشگر
artillery piece
U
قبضه توپخانه
gunnery
U
توپخانه دریایی
cannonry
U
توپ و توپخانه
corps artillery
U
توپخانه سپاه
antitank artillery
U
توپخانه ضد تانک
artillery mount
U
سکوی توپخانه
light artillery
U
توپخانه سبک
heavy artillery
U
توپخانه سنگین
fieldartillery
U
توپخانه صحرایی
battering train
U
توپخانه محاصره
division artillery
U
توپخانه لشگری
artillery corps
U
قسمت توپخانه
artillery
U
توپخانه صحرایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com