Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
byword
U
گفته اخلاقی
bywords
U
گفته اخلاقی
maxim
U
گفته اخلاقی
maxims
U
گفته اخلاقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
moralises
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralised
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralising
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralizing
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralized
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralize
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralizes
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
intuitivism
U
اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
ipso dixit
U
گفته بی دلیل گفته استبدادی
antinomian
U
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
gnomic
U
اخلاقی
petulancy
U
بد اخلاقی
immorality
U
بد اخلاقی
petulance
U
بد اخلاقی
moral
U
اخلاقی
ethical
U
اخلاقی
fables
U
حکایت اخلاقی
fable
U
حکایت اخلاقی
dual morality
U
دوگانگی اخلاقی
ethical relativism
U
نسبیت اخلاقی
ethical code
U
ضوابط اخلاقی
code of ethics
U
ضوابط اخلاقی
apologue
U
حکایت اخلاقی
immoral
U
غیر اخلاقی
principle
U
اصل اخلاقی
principle
U
اخلاقی کردن
low
[morally bad]
<adj.>
U
بد
[از نظر اخلاقی]
ethicize
U
اخلاقی کردن
good naturedly
U
به خوش اخلاقی
immorally
U
از ازروی بد اخلاقی
obliquity
U
انحراف اخلاقی
sinuosity
U
انحراف اخلاقی
superego
U
شخصیت اخلاقی
moralistic
U
تحمیلگر اخلاقی
parable
U
داستان اخلاقی
moral perception
U
حس تشخیص اخلاقی
moral education
U
اموزش اخلاقی
conducts
U
رفتار اخلاقی
precepts
U
قاعده اخلاقی
conducting
U
رفتار اخلاقی
conducted
U
رفتار اخلاقی
imputability
U
مسئولیت اخلاقی
conduct
U
رفتار اخلاقی
parables
U
داستان اخلاقی
precept
U
قاعده اخلاقی
I was told ...
U
به من گفته شد ...
dixit
U
گفته
dite
U
گفته
dicta
U
گفته
parol
U
گفته
statements
U
گفته
statement
U
گفته
sayings
U
گفته
doctrine
U
گفته
doctrines
U
گفته
saying
U
گفته
sentences
U
گفته
sentencing
U
گفته
sentence
U
گفته
foible
U
صعف اخلاقی ضعف
foibles
U
صعف اخلاقی ضعف
reform school
U
مدرسه تهذیب اخلاقی
axiological
U
مبحث نوامیس اخلاقی
chung shin sooyak
U
فرهنگ اخلاقی تکواندو
cloaca
U
مرکز مفاسد اخلاقی
perversions
U
انحراف جنسی یا اخلاقی
perversion
U
انحراف جنسی یا اخلاقی
moral realism
U
واقع نگری اخلاقی
tropologic
U
دارای تفسیر اخلاقی
fortitude
U
شهامت اخلاقی شکیبایی
frailly
U
بطورشکننده باضعف اخلاقی
psychodrama
U
نمایش اخلاقی وانتقادی
ethics
U
اصول اخلاقی اخلاقیات
on principle
U
از لحاظ قیود اخلاقی
generosity
<adj.>
U
گذشت
[صفت اخلاقی]
tag
U
گفته مبتذل
named
<adj.>
<past-p.>
U
گفته شده
said
U
گفته شده
he is said to have fled
U
گفته اند
that was said above
U
که درفوق گفته شد
It is being said that ...
U
گفته می شود که ...
ipsedixit
U
گفته محض
that was said above
که دربالا گفته شد
so saying
U
اینرا گفته
unsay
U
گفته نشدن
mentioned
<adj.>
<past-p.>
U
گفته شده
missatement
U
گفته نادرست
laconism
U
گفته پر مغز
ipso dixit
U
گفته محض
to leave unsaid
U
نا گفته گذاردن
tags
U
گفته مبتذل
statement
U
گفته بیانیه
told
U
گفته شده
stated
<adj.>
<past-p.>
U
گفته شده
spoken
U
گفته شده
termed
<adj.>
<past-p.>
U
گفته شده
statements
U
گفته بیانیه
principle
U
مرام اخلاقی قاعده کلی
scruple
U
نهی اخلاقی وسواس باک
moralist
U
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
inofficious
U
خارج ازوفیفه اخلاقی یاطبیعی
amoral
U
بدون احساس مسئولیت اخلاقی
axiomatic
U
حاوی پند یا گفتههای اخلاقی
To be short tempered with someone.
U
با کسی تندی کردن ( بد اخلاقی )
moralists
U
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
unmorality
U
عدم مراعات اصول اخلاقی
above said
U
بالا گفته شده
d. of a statement
U
تکذیب گفته ایی
above-quoted
<adj.>
U
گفته شده در بالا
above-mentioned
<adj.>
U
گفته شده در بالا
If only you had told me .
U
کاش به من گفته بودی
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
aforesid
U
پیش گفته شده
ipsedixit
U
خود او گفته است
abovementioned
<adj.>
U
گفته شده در بالا
direct oration
U
گفته یا قول مستقیم
afore-mentioned
<adj.>
U
گفته شده در بالا
divers statements
U
گفته هایی چند
ipso dixit
U
او خود گفته است
it is truly said
U
راست گفته اند
it is well said
U
خوب گفته اند
aforementioned
<adj.>
U
گفته شده در بالا
foregoning
U
پیش گفته شده
It is an old saying that …
U
از قدیم گفته اند که ...
utilitarian
U
معتقدباصل اخلاقی سودمند گرایی سودمندگرا
to draw a moral
U
معنی یا نتیجه اخلاقی داستانی را فهماندن
deontology
U
وفیفه شناسی علم وفایف اخلاقی
I feel morally bound to …
U
از نظر اخلاقی خود را مقید می دانم که ...
to preach moral principles
U
اصول اخلاقی را وعظ و تلقین کردن
de rigueur
U
از نظر سنتی یا اخلاقی الزام اور
The moral of the story is that …
U
نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
puritanic
U
سخت گیریا متظاهردر اموردینی یا اخلاقی
to point a moral
U
اصل اخلاقی را نشان دادن یابکار بردن
frailties
U
نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد
an unprincipled conduct
U
رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
frailty
U
نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد
shyster
U
کسیکه در قانون وسیاست فاقداصول اخلاقی است
preachify
U
بطور کسالت اوروعظ یا بحث اخلاقی کردن
Enough has been said!
U
به اندازه کافی گفته شده!
put in
<idiom>
U
اضافه چیزی که قبلا گفته شد
Actions speak louder than words .
U
دو صد گفته چونیم کردار نیست
It needs to be said that ...
U
لازم هست که گفته بشه که ...
I told you , didnt I ?
U
من که بتو گفتم ( گفته بودم )
in proof of his statement
U
برای اثبات گفته خود
recanted
U
گفته خود را تکذیب کردن
ipsissima verba
U
عین بیانات و گفته شخص
recanting
U
گفته خود را تکذیب کردن
on cne's own initiative
U
بی انکه کسی گفته باشد
recant
U
گفته خود را تکذیب کردن
in p of my statement
U
برای اثبات گفته خودم
dictums
U
گفته افهار نظر قضایی
dictum
U
گفته افهار نظر قضایی
indirect oration
U
گفته یا قول غیر مستقیم
recants
U
گفته خود را تکذیب کردن
ethic
U
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
it say in the bible that
U
درکتاب مقدس گفته شده است
non collegiate
U
در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
per
U
طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
What you say is true in a sense .
U
گفته شما به معنایی صحیح است
action speaks louder than words
<proverb>
U
دو صد گفته چون نیم کردار نیست
affimable
U
شایسته انکه بطورقطع گفته شود
to repeat oneself
U
کاریا گفته خودرا تکرار کردن
undershot
U
درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
conscientious objectors
U
کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
conscientious objector
U
کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
This is contray to all moral principles ( codes ) .
U
این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
A constant guest is never welcome .
<proverb>
U
به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
ana
U
:مجموعه یا گلچینی از گفته هاو اقوال یک شخص
post classical
U
در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
institutionalism
U
سیاست ترویج امور خیریه واصلاح بزهکاران از طرق اخلاقی و تادیبی
oestrual
U
در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
infant
U
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infants
U
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
intuitivist
U
کسیکه مبادی اخلاقی را حسی میداندو عقیده داردکه درک ....استدلال نیست
Thank God!
U
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
Thank goodness!
U
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
indirect speech
U
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
permanent structures
U
به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
semi-detached
U
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
rub something in
<idiom>
U
دست گرفتن (صحبت درموردحرفی که شخص گفته یاکاری کهکرده به مسخره )
semi detached
U
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
praecocial
U
درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
gymnopaedic
U
درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
pregnant use of a verb
U
بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
counsels
U
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling
U
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled
U
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel
U
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
unpriced
U
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
counseled
U
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
nibbling
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
CD quality
U
اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
nibble
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
normative economics
U
اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
ethic
U
غالبا بصورت جمع علم اخلاق بجث درامور اخلاقی اصول اخلاق
perfoliate
U
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
notobranchiate
U
در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
to jump on somebody
U
به کسی پریدن
[زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com