English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deployed U گسترش یافته
abroad U گسترش یافته
applied <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
deployed U مستقر گسترش یافته در روی زمین
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
remedial maintenance U باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
Other Matches
deploys U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
force tabs U نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
structured programming U برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
line of deployment U خط گسترش
developments U گسترش
development U گسترش
expanses U گسترش
expanse U گسترش
propagation U گسترش
develops U گسترش
extension U گسترش
extensions U گسترش
deploys U گسترش
dispersal U گسترش
deploying U گسترش
deploy U گسترش
promotion U گسترش
promotions U گسترش
deployment U گسترش
develop U گسترش
expansion U گسترش
spread U گسترش
spreads U گسترش
deploying U گسترش یافتن
deploy U گسترش یافتن
accruing U گسترش یافتن
accrues U گسترش یافتن
accrue U گسترش یافتن
bank expansion U گسترش بانکی
to unfold U گسترش دادن
deploys U گسترش یافتن
spread U گسترش یافتن
wide angle U عدسی گسترش
wide-angle U عدسی گسترش
deployment U تفرقه گسترش
outspread U گسترش یافتن
to develop [into] U گسترش دادن [به]
to grow [into] U گسترش دادن [به]
spreads U گسترش یافتن
circumfuse U گسترش یافتن
generations U افرینش گسترش
expansion path U مسیر گسترش
extensibility U گسترش پذیری
flank development U گسترش جناحی
disposition U ارایشات گسترش
image speard U گسترش تصویر
job enlargement U گسترش شغلی
develops U گسترش وضعیت
develops U گسترش دادن
sign extension U گسترش علامت
develop U گسترش وضعیت
develop U گسترش دادن
expansion U گسترش انبساط
prompt deployment U گسترش مناسب
path of expansion U مسیر گسترش
expansible U گسترش پذیر
eco development U بوم گسترش
development plan U طرح گسترش
deployment diagram U طرح گسترش
widening of market U گسترش بازار
deployment diagram U دیاگرام گسترش
credit expansion U گسترش اعتبار
widening of capital U گسترش سرمایه
generation U افرینش گسترش
prompt deployment U گسترش فوری
vertical expansion U گسترش عمودی
expansion U گسترش توسعه
redeployment U گسترش مجدد دادن
expanding industry U صنعت در حال گسترش
bank development U گسترش شبکه بانکی
automatic volume expansion U گسترش خودکار صدا
growth company U شرکت در حال گسترش
flare angle U زاویه گسترش یا گشادگی
elater U خاصیت انبساط و گسترش
redeployment U تجدید گسترش کردن
generate U گسترش یافتن افریدن
space U گسترش دادن متن
spaces U گسترش دادن متن
generates U گسترش یافتن افریدن
to spread [across] [over] U گسترش یافتن [سرتاسر]
generating U گسترش یافتن افریدن
dispersion U تفرقه گسترش یکان
generated U گسترش یافتن افریدن
relocation U تجدید گسترش دادن
finding U یافته
findings U یافته
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
extensible U آنچه قابل گسترش است
expansion U توسعه گسترش دادن کشیدن
spread U بسط وتوسعه یافتن گسترش
battery groung pattern U طرح گسترش توپهای اتشبار
open ranks U گسترش باز درسواره نظام
spreads U بسط وتوسعه یافتن گسترش
nascent U پیدایش یافته
glorified U تجلیل یافته
depauperate U تقلیل یافته
nee U تولد یافته
transmissive U انتقال یافته
mature economy U تکامل یافته
downfallen U زوال یافته
waney U کاهش یافته
instinct with force U نیرو یافته
matched U تطبیق یافته
endrgized U انرژی یافته
wany U کاهش یافته
structured U ساخت یافته
instinct with life U روح یافته
due out U خاتمه یافته
porrect U بسط یافته
past U پایان یافته
organized U سازمان یافته
awakened U اگاهی یافته
extended U تمدید یافته
transferred U انتقال یافته
allocated U اختصاص یافته
generalized U تعمیم یافته
linked U پیوند یافته
expanded U بسط یافته
done U وقوع یافته
full-fledged U تکامل یافته
full fledged U تکامل یافته
tuned U وفق یافته
To extend the scope of ones activities . U میدان عملیات خودرا گسترش دادن
formatted display U نمایش شکل یافته
systematized delusions U هذیانهای نظام یافته
diminished U : تقلیل یافته کاسته
extended precision U دقت توسعه یافته
extended memory U حافظه توسعه یافته
twice born U تولدتازه روحانی یافته
generalized coordinates U مختصات تعمیم یافته
generalized routine U روال تعمیم یافته
redivivus U تولد تازه یافته
reduced form U فرم تقلیل یافته
inning U زمین باز یافته
mature soil U خاک تکامل یافته
generalized force U نیروی تعمیم یافته
mature economy U اقتصاد رشد یافته
linked subroutine U زیربرنامه پیوند یافته
reduced mass U جرم کاهش یافته
sort merge program U پردازش تعمیم یافته
structured english U انگلیسی ساخت یافته
structured design U طراحی ساختار یافته
structured walkthroughs U بررسیهای ساخت یافته
reborn U تولد تازه یافته
organized market U بازار سازمان یافته
organises U بازار سازمان یافته
centralized design U طراحی تمرکز یافته
find U چیز یافته مکشوف
contd U مخفف ادامه یافته
development system U سیستم توسعه یافته
diminished U [قوس تقلیل یافته]
finds U چیز یافته مکشوف
developed contries U ممالک توسعه یافته
organize U بازار سازمان یافته
bimanual U بادودست انجام یافته
organizes U بازار سازمان یافته
endarch U از مرکزبخارج امتداد یافته
allopatric U بتنهایی وقوع یافته
elaborated code U رمز بسط یافته
organizing U بازار سازمان یافته
organising U بازار سازمان یافته
breeding grounds U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
breeding ground U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
complete U خاتمه یافته یا کامل شده
regenerate U زندگی تازه و روحانی یافته
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
crumblings U فاسد شده زوال یافته
completed U خاتمه یافته یا کامل شده
regenerated U زندگی تازه و روحانی یافته
regenerates U زندگی تازه و روحانی یافته
ramus U قسمت بر امده واطاله یافته
ranker U افسر ترفیع یافته افسرصفی
content addressed U نشامی یافته از روی محتوی
completes U خاتمه یافته یا کامل شده
the developed world U جهان توسعه یافته [پیشرفته]
regenerating U زندگی تازه و روحانی یافته
completing U خاتمه یافته یا کامل شده
salvaging U اموال نجات یافته از خطر
structures coding U برنامه نویسی ساخت یافته
extended character set U مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
salvage U اموال نجات یافته از خطر
fully formed character U کاراکتر تمام شکل یافته
salvaged U اموال نجات یافته از خطر
salvages U اموال نجات یافته از خطر
well ordered U بنحو اکمل انجام یافته
generalized inhibitory potential U پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
generalized planning U برنامه ریزی تعمیم یافته
generalized reinforcer U تقویت کننده تعمیم یافته
structured programming U برنامه نویسی ساخت یافته
That is despised which is cheaply obtained. <proverb> U ارزان یافته خوار است .
Distribution U تابع تعمیم یافته [ریاضی]
generalized function U تابع تعمیم یافته [ریاضی]
reborn U تغییر حالت روحانی یافته
human oriented language U زبان ارایش یافته بشری
extendeo core U حافظه چنبرهای توسعه یافته
problem child U فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com