English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
look before your leap U گز نکرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sole U ازدواج نکرده
soles U ازدواج نکرده
dud U گلوله عمل نکرده
clean U که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleaned U که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleanest U که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleans U که از زمان خواندن تغییری نکرده است
slink U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinking U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinks U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
single U ازدواج نکرده
abortion سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortions U سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortive <adj.> رشد نکرده
paddies U برنج اسیاب نکرده
paddy U برنج اسیاب نکرده
unused U عادت نکرده بکارنبرده
unkempt U شانه نکرده
absolute dud U گلوله اتمی عمل نکرده
bomb cemetery U محل تخریب بمبهای عمل نکرده
bomb reconnaissance U شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
dwarf dud U جنگ افزار هستهای عمل نکرده
dwarf dud U بمب اتمی عمل نکرده
gear blank U چرخ دنده کار نکرده
he is not quite rested U خوب رفع خستگی نکرده
hung striker U چاشنی عمل نکرده نارنجک
impennate U دارای بالهای رشد نکرده
indigested U فکر نکرده
niet le fait U او نکرده است
nuclear dud U بمب عمل نکرده اتمی
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
polywag U دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
presumptive instruction U دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
rudimental U رشد نکرده
seed wool U پنبه خام یاپاک نکرده
stunted tree U درخت رشد نکرده وکوتاه
syntactic error U خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
unbowed U انحنا پیدا نکرده تعظیم نکرده
unexploded U عمل نکرده مهمات عمل نکرده
unfledged U پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
unschooled U تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
unsight U امتحان نکرده
untravelled U سفر نکرده
Nobody was late except me . U هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to U تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
You haven't changed. U تو هیچ تغییر نکرده ای [رفتار] .
Nothing has changed there. U آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
accumulated profit U پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
uncounselled U مشورت نکرده [نداده]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com