Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
command report
U
گزارش فرماندهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supreme commander
U
فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
departure report
U
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
reference position
U
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
assumes
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
command axis
U
محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
assume
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
resume command
U
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
islands
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
second in command
U
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
island
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
action report
U
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
direct command
U
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
report generator
U
گزارش زایی گزارش گیری
report generator
U
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
visualreport
U
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
specified command
U
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
airlift command
U
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
bridged
U
پل فرماندهی
pilot house
U
پل فرماندهی
wheelhouse
U
پل فرماندهی
wheelhouses
U
پل فرماندهی
executive branch
U
فرماندهی
command
U
فرماندهی
leadership
U
فرماندهی
strategy
U
فن فرماندهی
strategies
U
فن فرماندهی
commandantship
U
فرماندهی
conning tower
U
پل فرماندهی
commanded
U
فرماندهی
commands
U
فرماندهی
commandership
U
فرماندهی
centre castle
U
پل فرماندهی
bridge
U
پل فرماندهی
bridges
U
پل فرماندهی
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
unified command
U
فرماندهی متحد
continuity of command
U
مداومت فرماندهی
commander's estimate
U
براورد فرماندهی
tactical command
U
فرماندهی تاکتیکی
command and control
U
کنترل و فرماندهی
commandery
U
مقام فرماندهی
commodity command
U
فرماندهی اماد
command posts
U
پاسگاه فرماندهی
combined command
U
فرماندهی مرکب
commandery
U
محل فرماندهی
command net
U
شبکه فرماندهی
support command
U
فرماندهی پشتیبانی
command post
U
پاسگاه فرماندهی
command posts
U
پست فرماندهی
high command
U
فرماندهی عالی
command mode
U
حالت فرماندهی
command channels
U
ردههای فرماندهی
oldman
U
مقام فرماندهی
command group
U
گروه فرماندهی
air command
U
فرماندهی هوایی
command post
U
پست فرماندهی
flagships
U
ناو فرماندهی
area command
U
فرماندهی منطقه
commander's call
U
در اختیار فرماندهی
scheme of command
U
طرح فرماندهی
administrative command
U
فرماندهی اداری
supreme
U
فرماندهی عالی
headquarters
U
مرکز فرماندهی
headquarters
U
قرارگاه فرماندهی
base command
U
فرماندهی پایگاه
flagship
U
ناو فرماندهی
command language
U
زبان فرماندهی
tactical command ship
U
ناو فرماندهی
bridges
U
پل فرماندهی کشتی
master's certificate
U
گواهینامه فرماندهی
head quarters
U
مرکز فرماندهی
enclosed bridge
U
پل فرماندهی سر پوشیده
joint command
U
فرماندهی مشترک
emergency conning position
U
پل فرماندهی اضطراری
logistical command
U
فرماندهی لجستیکی
commands
U
سرکردگی فرماندهی
commanded
U
سرکردگی فرماندهی
bridge
U
پل فرماندهی کشتی
flag ship
U
ناو سر فرماندهی
bridged
U
پل فرماندهی کشتی
lead a unit
U
فرماندهی کردن
command
U
سرکردگی فرماندهی
type command
U
فرماندهی ناو گروه
commander's call
U
ساعات در اختیار فرماندهی
kommandatura
U
مرکز فرماندهی نظامی
guides
U
کشتی فرماندهی عملیات
commander in chief
U
فرمانده کل قوا سر فرماندهی
cupola
U
برجک فرماندهی تانک
establishing authority
U
فرماندهی نیروهای اب خاکی
forward command post
U
پست فرماندهی جلو
cupolas
U
برجک فرماندهی تانک
island
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
islands
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
command post exercise
U
تمرین پاسگاه فرماندهی
advance command post
U
پاسگاه فرماندهی جلو
chain of command
U
سلسله مراتب فرماندهی
alternate command authority
U
مقام جانشین فرماندهی
area support command
U
فرماندهی پشتیبانی منطقه
division support command
U
فرماندهی پشتیبانی لشگر
guide
U
کشتی فرماندهی عملیات
unified
U
یکپارچه فرماندهی متحد
air strategical command
U
فرماندهی استراتژیکی هوایی
guided
U
کشتی فرماندهی عملیات
aiming circle
U
زاویه یاب فرماندهی
operational command
U
فرماندهی از نظر عملیاتی
air defense command
U
فرماندهی پدافند هوایی
command liaison
U
افسر رابط فرماندهی
air command
U
فرماندهی نیروی هوایی
combat commander's insignia
U
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
army material command
U
فرماندهی اماد نیروی زمینی
deputy chief of naval operation
U
جانشین فرماندهی نیروی دریایی
amphibious command ship
U
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
sealift command
U
فرماندهی حمل و نقل دریایی
agc
U
ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
general staff college
U
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
army airdefense command post
U
پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
command and general staff college
U
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
flag officer
U
افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
oversea command
U
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
base logistical command
U
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
commander's guidance
U
دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
tactical air command center
U
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
splinter screen
U
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
commands
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commanded
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
chief army censor
U
افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
command
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
report generator
U
گزارش زا
reports
U
گزارش
reported
U
گزارش
recitetion
U
گزارش شز
report
U
گزارش
account
U
گزارش
reportage
U
گزارش
report generator
U
مولد گزارش
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
reportable
U
گزارش دادنی
detailed report
U
گزارش مشروح
report program
U
برنامه گزارش
edit line
U
خط گزارش وضعیت
report generation
U
تولید گزارش
report file
U
فایل گزارش
final report
U
گزارش نهایی
flash report
U
گزارش انی
periodic report
U
گزارش دورهای
report progarm generator
U
مولدبرنامه گزارش
returning
U
گزارش دادن
report progarm generator
U
تولیدبرنامه گزارش
report writer
U
گزارش نویسی
internal report
U
گزارش داخلی
hot report
U
گزارش مهم
error report
U
گزارش خطا
report writer
U
نویسنده گزارش
management report
U
گزارش مدیریت
logs
U
گزارش سفرهواپیما
minute
U
گزارش وقایع
report
U
گزارش دادن
report
U
گزارش دادن به
report
U
گزارش دیدبانی
reported
U
گزارش دادن
reported
U
گزارش دادن به
reported
U
گزارش دیدبانی
reports
U
گزارش دادن
reports
U
گزارش دادن به
reports
U
گزارش دیدبانی
log
U
گزارش سفرهواپیما
press report
U
گزارش خبری
return
U
گزارش دادن
return
U
گزارش رسمی
returned
U
گزارش دادن
returned
U
گزارش رسمی
returning
U
گزارش رسمی
returns
U
گزارش دادن
returns
U
گزارش رسمی
turn in
<idiom>
U
گزارش دادن
action
U
گزارش وضع
rpg
U
مولدبرنامه گزارش
submit a report
U
گزارش دادن
subemit a report
U
گزارش دادن
commentaries
U
گزارش رویداد
commentary
U
گزارش رویداد
status report
U
گزارش وضعیت
accident reporting
U
گزارش حادثه
situation report
U
گزارش وضعیت
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
annual report
U
گزارش سالانه
annual report
U
گزارش سالیانه
school report
U
گزارش اموزشگاه
blue bark
U
گزارش حرکت
blue bell
U
گزارش بدرفتاری
bruit
U
گزارش سروصدا
expertise
U
گزارش اهل فن
to give forth
U
گزارش دادن
story
U
روایت گزارش
visualreport
U
گزارش بصری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com