English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
periodic report U گزارش دورهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report U گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
report generator U گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator U گزارش زایی گزارش گیری
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
visualreport U گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
recapitulatory U دورهای
recapitulative U دورهای
periodicals U دورهای
anti cyclical U ضد دورهای
countercyclical U ضد دورهای
periodical U دورهای
sporadically U دورهای
periodic U دورهای
sporadic U دورهای
rhythmical U دورهای
cyclic U دورهای
edge welding U جوشکاری دورهای
periodic table U جدول دورهای
series turn U دورهای زنجیری
periodicity U دورهای بودن
timed backup U پشتیبانی دورهای
cyclical fluctuations U نوسانات دورهای
periodical U نشریه دورهای
cyclic stress U تنش دورهای
periodically U بصورت دورهای
cyclic disorder U اختلال دورهای
periodic current U جریان دورهای
all play all U مسابقه دورهای
periodic fluctuation U نوسان دورهای
peripheral U دورهای وابسته به محیط
by-election U انتخابات میان دورهای
by-elections U انتخابات میان دورهای
league U مسابقههای دورهای باشگاهها
leagues U مسابقههای دورهای باشگاهها
simple periodic current U جریان دورهای ساده
mean value of periodic quantity U میانگین کمیت دورهای
American U تورنمنت دورهای شطرنج
cyclical stock check U کنترل موجودی دورهای
Americans U تورنمنت دورهای شطرنج
edge fillet weld U جوش نواری دورهای
round-robin U تورنمنت دورهای شطرنج
crc U بررسی افزونگی دورهای
demagnetizing turns of armature U دورهای مغناطیس زدای ارمیچر
secular U دورهای غیر مذهبی دنیائی
lacustrine animals U دورهای که روی دریاچه هاخانه می ساختند
r.m.s. value of a periodic quantity U جذر متوسط مربعهای کمیتهای دورهای
periodicals U مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
reports U گزارش
recitetion U گزارش شز
report generator U گزارش زا
report U گزارش
account U گزارش
reportage U گزارش
reported U گزارش
cambridge equation U نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
flash report U گزارش انی
blue bell U گزارش جنایت
blue bell U گزارش بدرفتاری
error report U گزارش خطا
bruit U گزارش سروصدا
final report U گزارش نهایی
command report U گزارش فرماندهی
internal report U گزارش داخلی
hot report U گزارش مهم
detailed report U گزارش مشروح
edit line U خط گزارش وضعیت
management report U گزارش مدیریت
turn in <idiom> U گزارش دادن
expertise U گزارش اهل فن
wrap up U گزارش خلاصه
viva voting U گزارش شفاهی
viva report U گزارش شفاهی
visualreport U گزارش بصری
to give forth U گزارش دادن
press report U گزارش خبری
technical report U گزارش فنی
survey report U گزارش بازرسی
submit a report U گزارش دادن
report program U برنامه گزارش
report progarm generator U تولیدبرنامه گزارش
report progarm generator U مولدبرنامه گزارش
report generator U مولد گزارش
report generation U تولید گزارش
report file U فایل گزارش
report writer U گزارش نویسی
report writer U نویسنده گزارش
subemit a report U گزارش دادن
status report U گزارش وضعیت
situation report U گزارش وضعیت
school report U گزارش اموزشگاه
rpg U مولدبرنامه گزارش
reportable U گزارش دادنی
quarterly report U گزارش سه ماهه
blue bark U گزارش حرکت
accident reporting U گزارش حادثه
reported U گزارش دیدبانی
returning U گزارش دادن
reports U گزارش دادن
returned U گزارش دادن
reports U گزارش دادن به
reports U گزارش دیدبانی
returning U گزارش رسمی
log U گزارش سفرهواپیما
commentaries U گزارش رویداد
journal U گزارش روزانه
story U روایت گزارش
logs U گزارش سفرهواپیما
returned U گزارش رسمی
action U گزارش وضع
journals U گزارش روزانه
actions U گزارش وضع
reported U گزارش دادن به
reported U گزارش دادن
annual report U گزارش سالیانه
annual report U گزارش سالانه
returns U گزارش رسمی
return U گزارش دادن
returns U گزارش دادن
return U گزارش رسمی
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
minute U گزارش وقایع
account U اهمیت گزارش
report U گزارش دادن
commentary U گزارش رویداد
report U گزارش دادن به
report U گزارش دیدبانی
progress report U گزارش پیشرفت کار
progress reporting U گزارش پیشرفت کار
interim report U گزارش پیشرفت کار
periodic intelligence report U گزارش نوبهای اطلاعاتی
project technical report U گزارش فنی طرح
project technical report U گزارش فنی پروژه
super visum corporis U گزارش معاینه جسد
reportedly U طبق گزارش یا شایعه
schedule report U گزارش زمانبندی شده
According to the riport . U بقرار این گزارش
snap report U گزارش فوری یا انی
log U گزارش سفرنامه کشتی
report of survey U گزارش تحقیقات یا بررسیها
logs U گزارش سفرنامه کشتی
reportable items U اقلام قابل گزارش
weekly progress report U گزارش هفتگی کار
logbook U گزارش روزانه سفرکشتی
hearings U رسیدگی بمحاکمه گزارش
annual financial statement U گزارش مالی سالانه
flash report U گزارش برق اسا
contact report U گزارش اخذ تماس
call-up U دستور ارسال گزارش
hearing U رسیدگی بمحاکمه گزارش
exception reporting U گزارش گیری مخصوص
evaluation report U گزارش ارزیابی وضعیت
docking report U گزارش تعمیر ناو
draft report U گزارش نیمه نهایی
to give an account of U گزارش و توضیح دادن
call up U دستور ارسال گزارش
bill U گزارش جریان دعوی
bills U گزارش جریان دعوی
misreport U اشتباه گزارش دادن
journal book U دفتر گزارش روزانه
to report [to a body] U گزارش دادن [به اداره ای]
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
call-ups U دستور ارسال گزارش
autotransformer U ترانسفورماتوری با یک سیم پیچ که بوسیله یک لغزنده کربنی تعدادی از دورهای سیم پیچ را بعنوان ثانویه جدامیکند
returning U گزارش نهایی هیات تحقیق
docking report U گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
request mast U گزارش از طریق سلسله مراتب
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
journal U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
daily progress report U گزارش روزانه پیشرفت کار
air control and reporting center (c.r.c. U مرکز کنترل و گزارش هوایی
return U گزارش نهایی هیات تحقیق
city article U گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
journals U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
he gave an a of the battle U گزارش ان جنگ راشرح داد
returns U گزارش نهایی هیات تحقیق
this report is incredible U این گزارش را نمیتوان باورکرد
neither report was correct U هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
fitness report U گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
returned U گزارش نهایی هیات تحقیق
report generator U برای تامین گزارش کامل
system log U گزارش روزانه عملیات سیستم
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
White Paper U گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers U گزارش هیئت دولت نامه سفید
inkling U اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
i saw the report in the rough U من پیش نویس این گزارش رادیدم
charts U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charting U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
chart U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
nudets U سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
[results were] satisfactory U رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
rpg U Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
The details of the report were verified by the police. U جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com