English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bill U گزارش جریان دعوی
bills U گزارش جریان دعوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
processes U جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
process U جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
stet processus U گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
refresher U حق الوکاله اضافی که هنگام جریان دعوی زمانیکه مدت دادرسی از حد معمول تجاوزکند به وکیل داده میشود
reports U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
action report U گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
report generator U گزارش زایی گزارش گیری
report generator U گزارش ساز ایجادکننده گزارش
restitution of conjugal rights U دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
visualreport U گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
pretends U دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending U دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend U دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
pleadings U افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
reported U گزارش
report U گزارش
account U گزارش
reportage U گزارش
reports U گزارش
recitetion U گزارش شز
report generator U گزارش زا
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
case U دعوی
claims U دعوی
cases U دعوی
claiming U دعوی
quarrels U دعوی
quarrelled U دعوی
quarreled U دعوی
professions U دعوی
strife U دعوی
profession U دعوی
pretension U دعوی
pretensions U دعوی
lawsuits U دعوی
lawsuit U دعوی
suit at law U دعوی
quarrelling U دعوی
claim U دعوی
quarreling U دعوی
quarrel U دعوی
claimed U دعوی
return U گزارش دادن
return U گزارش رسمی
report U گزارش دیدبانی
report U گزارش دادن به
turn in <idiom> U گزارش دادن
reported U گزارش دادن
reports U گزارش دادن
error report U گزارش خطا
reports U گزارش دادن به
reported U گزارش دیدبانی
reported U گزارش دادن به
journal U گزارش روزانه
reports U گزارش دیدبانی
journals U گزارش روزانه
quarterly report U گزارش سه ماهه
returned U گزارش دادن
returned U گزارش رسمی
final report U گزارش نهایی
flash report U گزارش انی
hot report U گزارش مهم
internal report U گزارش داخلی
management report U گزارش مدیریت
edit line U خط گزارش وضعیت
periodic report U گزارش دورهای
returning U گزارش دادن
returning U گزارش رسمی
school report U گزارش اموزشگاه
returns U گزارش دادن
returns U گزارش رسمی
report U گزارش دادن
press report U گزارش خبری
minute U گزارش وقایع
detailed report U گزارش مشروح
account U اهمیت گزارش
annual report U گزارش سالانه
action U گزارش وضع
viva report U گزارش شفاهی
viva voting U گزارش شفاهی
annual report U گزارش سالیانه
report generator U مولد گزارش
survey report U گزارش بازرسی
blue bell U گزارش بدرفتاری
situation report U گزارش وضعیت
report progarm generator U مولدبرنامه گزارش
report progarm generator U تولیدبرنامه گزارش
report program U برنامه گزارش
to give forth U گزارش دادن
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
story U روایت گزارش
bruit U گزارش سروصدا
visualreport U گزارش بصری
reportable U گزارش دادنی
report writer U نویسنده گزارش
report writer U گزارش نویسی
report generation U تولید گزارش
actions U گزارش وضع
commentary U گزارش رویداد
log U گزارش سفرهواپیما
technical report U گزارش فنی
rpg U مولدبرنامه گزارش
status report U گزارش وضعیت
wrap up U گزارش خلاصه
expertise U گزارش اهل فن
logs U گزارش سفرهواپیما
subemit a report U گزارش دادن
submit a report U گزارش دادن
command report U گزارش فرماندهی
accident reporting U گزارش حادثه
blue bark U گزارش حرکت
blue bell U گزارش جنایت
commentaries U گزارش رویداد
report file U فایل گزارش
desistement U ترک دعوی
desistement U انصراف از دعوی
claimants U اصحاب دعوی
issue U موضوع دعوی
ancillary suit U دعوی طاری
parties U اصحاب دعوی
hypothetical case U دعوی فرضی
case U دعوی مورد
pleas U پاسخ دعوی
cases U دعوی مرافعه
cases U دعوی مورد
plea U پاسخ دعوی
acquittance U سندترک دعوی
acquittance U ترک دعوی
case U دعوی مرافعه
counter claim U دعوی متقابل
admissible case U دعوی مسموع
issued U موضوع دعوی
quarreled U دعوی کردن
claim for restitution U دعوی استرداد
sued U دعوی کردن
hearing U استماع دعوی
hearings U استماع دعوی
quarrels U دعوی کردن
sues U دعوی کردن
litigant U طرف دعوی
suing U دعوی کردن
quarreling U دعوی کردن
criminal action U دعوی جزایی
sue U دعوی کردن
opponents U طرف دعوی
issues U موضوع دعوی
pretension U دعوی خودفروشی
pretensions U دعوی خودفروشی
litigants U اصحاب دعوی
cross action U دعوی متقابل
bringing an action U اقامه دعوی
counterclaim U دعوی متقابل
initiating proceedings U اقامه دعوی
cause of claim U منشاء دعوی
civil action U دعوی مدنی
opponent U طرف دعوی
quarrel U دعوی کردن
retraxit U استرداد دعوی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com