Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
bogies
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
hostile track
U
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
action report
U
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
contact report
U
گزارش اخذ تماس
break off
U
قطع تماس با دشمن
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
contacts
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
interrogator responder
U
دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
splashed
U
در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
disengagement
U
جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
punches
U
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch
U
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punched
U
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
approach march
U
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
collision course interception
U
تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
ace
رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
judy
U
در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
departure report
U
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
broadcast controlled air interception
U
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
track
U
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
tracked
U
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
tracks
U
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
lead aircraft
U
هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
de bounce
U
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touch
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
towing
U
به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
droning
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
clean aircraft
U
هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
contact point
U
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
dive bomber
U
هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
auto cat
U
هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
gall
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio countermeasures
U
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio deception
U
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
to triumph over the enemy
U
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
hits
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
rejects
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien
U
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
report generator
U
گزارش زایی گزارش گیری
report generator
U
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
close up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with
U
اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
fighters
U
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
flying crane
U
هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
fighter
U
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
escort aircraft
U
هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
notional aircraft
U
هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
visualreport
U
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
penetration
U
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching
U
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
espionage
U
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasion
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
disorganizes
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
end on
U
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
out flank
U
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repelling
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
contact
U
تماس
impacts
U
تماس
line of contact
U
خط تماس
contingence
U
تماس
ding
U
تماس
tangents
U
تماس
tangent
U
تماس
impinging
U
تماس
contacting
U
تماس
contact line
U
خط تماس
impact
U
تماس
contacted
U
تماس
taction
U
تماس
tangency
U
تماس
contacts
U
تماس
account
U
گزارش
report generator
U
گزارش زا
recitetion
U
گزارش شز
report
U
گزارش
reports
U
گزارش
reported
U
گزارش
reportage
U
گزارش
angle of contact
U
زاویه تماس
shock hazard
U
خطر تماس
zone of contact
U
ناحیه تماس
point contact
U
تماس نقطهای
contact area
U
سطح تماس
corps a corps
U
تماس بدنی
contact area
U
منطقه تماس
finishes
U
تماس انتهایی
contact flange
U
فلانژ تماس
contact party
U
گروه تماس
to bring into contact
U
تماس دادن
contact lost
U
تماس قطع شد
point of contact
U
نقطه تماس
tuch
U
تماس دادن با
contact patrol
U
گشتی تماس
finish
U
تماس انتهایی
contact diameter
U
قطر تماس
line to line fault
U
تماس خطوط
communicator
U
شخص در تماس
contact ratio
U
نسبت تماس
interactional points
U
نقاط تماس
contact pressure
U
فشار تماس
to be in rapport
U
تماس داشتن
movement to contact
U
حرکت به تماس
area contact
U
سطح تماس
Keep in touch!
<idiom>
در تماس باش!
going on
U
نزدیکی تماس
skims
U
تماس اندک
to be in contact
U
تماس داشتن
contact angle
U
زاویه تماس
skim
U
تماس اندک
contiguity
U
برخورد تماس
contact point
U
قطب تماس
contact surface
U
سطح تماس
skimmed
U
تماس اندک
returning
U
گزارش دادن
press report
U
گزارش خبری
situation report
U
گزارش وضعیت
returned
U
گزارش دادن
journals
U
گزارش روزانه
story
U
روایت گزارش
school report
U
گزارش اموزشگاه
returned
U
گزارش رسمی
returning
U
گزارش رسمی
log
U
گزارش سفرهواپیما
technical report
U
گزارش فنی
returns
U
گزارش رسمی
returns
U
گزارش دادن
action
U
گزارش وضع
rpg
U
مولدبرنامه گزارش
survey report
U
گزارش بازرسی
logs
U
گزارش سفرهواپیما
submit a report
U
گزارش دادن
actions
U
گزارش وضع
subemit a report
U
گزارش دادن
status report
U
گزارش وضعیت
blue bark
U
گزارش حرکت
reportable
U
گزارش دادنی
annual report
U
گزارش سالانه
management report
U
گزارش مدیریت
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
edit line
U
خط گزارش وضعیت
hot report
U
گزارش مهم
internal report
U
گزارش داخلی
journal
U
گزارش روزانه
accident reporting
U
گزارش حادثه
error report
U
گزارش خطا
commentaries
U
گزارش رویداد
commentary
U
گزارش رویداد
flash report
U
گزارش انی
annual report
U
گزارش سالیانه
periodic report
U
گزارش دورهای
report writer
U
نویسنده گزارش
report writer
U
گزارش نویسی
report program
U
برنامه گزارش
report progarm generator
U
تولیدبرنامه گزارش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com