English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He is a seasoned veteran . He has been through the mI'll . He has seen the lot . U گرگ با لا دیده است ( آدم مجرب وآزموده )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
practised U مجرب
unskilled <adj.> U غیر مجرب
old hand U ادم با سابقه و مجرب
old hands U ادم با سابقه و مجرب
eye water U اب دیده
eying U دیده
eye U دیده
eyeing U دیده
eyes U دیده
lookouts U دیده بان
lookout U دیده بان
scouting U دیده وری
indiscernible U دیده نشدنی
worldly-wise U جهان دیده
feelers U دیده بان
feeler U دیده بان
observers U دیده بان
observer U دیده بان
invisible U دیده نشدنی
eyeless U بی بصیرت بی دیده
monitoring U دیده بانی
lost U زیان دیده
unsight U دیده نشده
scout car U خودرو دیده ور
light struck U نور دیده
light of one's eyes U نور دیده
in sight U دیده شدنی
hardened steel U فولاد اب دیده
enntinel U دیده بان
pitched U تهیه دیده
scouts U دیده وری
scouted U دیده وری
scout U دیده وری
sightless U دیده نشده
feeders U دیده بان
feeder U دیده بان
vedette U دیده ورسوار
imperceptible U دیده نشدنی
visible U دیده شدنی
damaged U خسارت دیده
worldly wise U جهان دیده
injured muscle U عضله اسیب دیده
it is of frequent U بسیار دیده میشود
scout U دیده وری کردن
monitor U دیده بانی کردن
garrets U برج دیده بانی
garret U برج دیده بانی
observational U وابسته به دیده بانی
shock concrete U بتن ضرب دیده
suffering economy U اقتصاد اسیب دیده
sunbaked U حرارت افتاب دیده
monitored U دیده بانی کردن
scouted U دیده وری کردن
heat affected zone U منطقه حرارت دیده
brain injured U اسیب دیده مغزی
cauliflowr ear U گوش اسیب دیده
damaged shipments U کالاهای اسیب دیده
damaged shipments U محموله خسارت دیده
injured party U طرف خسارت دیده
injured party U طرف صدمه دیده
injured parties U طرف خسارت دیده
injured parties U طرف صدمه دیده
monitors U دیده بانی کردن
forward post U پستهای دیده ور جلو
scouts U دیده وری کردن
had i seen him U اگر من او را دیده بودم
espying U دیده بانی کردن
espy U دیده بانی کردن
espies U دیده بانی کردن
sentinel U دیده بان کشیک
A wolf which has been drenched by rain . <proverb> U گرگ باران دیده .
you have been seen U دیده شده اید
sentinels U دیده بان کشیک
cheesed off U آزار دیده-اذیتشده
espied U دیده بانی کردن
I have visited Europe time and again. بارها اروپا را دیده ام.
weatherbeaten U باد و باران دیده
invisibly U چنانکه دیده نشود
stager U گرگ باران دیده
It can be seen from a distance of two kilometers . U از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
My hand is bruised. U دستم ضرب دیده است
out of sigt out of mind U از دل برود هر انکه از دیده برفت
i cannot place you U نمیدانم شما را کجا دیده ام
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
blind gate U دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
Long absent, soon forgotten. <proverb> U از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
injured person U آدم آسیب دیده [زخمی]
battlefield evacuation U تخلیه پرسنل اسیب دیده
damaged in transit U صدمه دیده هنگام ترانزیت
visible roof U سقفی که از درون دیده شود
software mointor U دیده بان نرم افزاری
trainband U گروه نظامی تعلیمات دیده
seasoned troops U ارتش ورزیده و جنگ دیده
seasoned soldier U سرباز ورزیده و جنگ دیده
unobserved fire U تیر دیده بانی نشده
bird's eye view U منظرهای که از بلندی دیده میشود
bird's eye views U منظرهای که از بلندی دیده میشود
out of sight out of mind U از دل برود هر انچه از دیده برفت
visibility was poor U چیزها درست دیده نمیشد
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
backward U بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
ding U قسمت اسیب دیده تخته موج
u.sings[ and+] U با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
picket U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
damaged U آنچه آسیب یا رنج دیده است
picketed U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
pickets U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
There were some angry looks in the crowd . U قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
to come in to notice U دیده شدن روی کار امدن
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity. U هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
the eye is bigger than the belly <proverb> U نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
one in the dark U میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
I ran away lest I should be seen . U فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
nerved U قطع عصب پای اسیب دیده اسب
blind hole U سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
bird's eye perspective U پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
scouted U عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scout U پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scouts U عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouts U پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scout U عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
backwards U بازیابی داده از سیستمی که آسیب دیده است
visuals U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visual U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
scouted U پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
visually U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
annunciator U ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود
salvaging U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvage U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvages U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvaged U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
this word occurs in gulistan p U این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
positive U که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
phosphene U حلقههای روشنایی که ازفشردن تخم چشم دیده میشود
short round U فشنگ لق یا اسیب دیده گلولهای که کوتاه خورده باشد
disabled list U فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی
hidden U اثری که در حین آزمایش برنامه دیده نشده بود
fog dog U روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
put down U کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
put-down U کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
put-downs U کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
recognising U دیدن چیزی و به خاطر سپردن ان که قبلاگ دیده شده است
recognize U دیدن چیزی و به خاطر سپردن ان که قبلاگ دیده شده است
corposant U گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
recognizing U دیدن چیزی و به خاطر سپردن ان که قبلاگ دیده شده است
many U اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی
keloid or cheloid U یکجو ربرامدگی درپوست که درجای اسیب دیده پیدا میشود
recognizes U دیدن چیزی و به خاطر سپردن ان که قبلاگ دیده شده است
dual U دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود
infinity U مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
lanugo U کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
beauty is in the eyes of the beholder <proverb> U اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
The damaged tanker disgorged thousands of liters of oil into the see. U از تانکر آسیب دیده هزاران لیتر نفت به دریا روان شد.
recognises U دیدن چیزی و به خاطر سپردن ان که قبلاگ دیده شده است
grand slam U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slams U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
addax U یکنوع بز کوهی که رنگ روشن دارد و در افریقاو سیبری دیده میشود
carnation border U حاشیه گل میخکی که در فرش های آسیایی خصوصا هندی دیده می شود
iguanodon U سوسمار بزرگ گیاه خوار که اکنون بشکل سنگواره دیده میشود
accadian U که قبل از زبان اشوری رایج بوده و درکتیبههای میخی دیده شده است
rill erosion U این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
lagged U زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lags U زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lag U زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
hidden U پاک کننده خط وطی که در هنگام مشاهده شکل دوبعدی یک شی سه بعدی نباید دیده شوند
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
reads U خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
read U خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
distresses U توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
distress U توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
cloud design U طرح ابری که بیشتر در فرش های چینی دیده می شود و حالتی از ابر را نشان می دهد
stratus U لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? U میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
captain a protest U افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
controlled airspace U قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
jaggies U لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
virus U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
viruses U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
parity U سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
certificate of damage U تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
struck U بصورت پسوند نیز بکار رفته وبمعنی ضربت خورده و مصیبت دیده یا مصیبت زده میباشد
scout car U خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
postscript U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
acanthus design U طرح پیچک [الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
scout U پیشاهنگی کردن دیده بانی کردن
scouted U پیشاهنگی کردن دیده بانی کردن
scouts U پیشاهنگی کردن دیده بانی کردن
cloud lattice design U طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
trefoil design U طرح های سه گوش [بیشتر در حاشیه قالی بکار می رود و معمولا در لا به لای نگاره های دیگر خصوصا اسلیمی ها دیده می شود.]
closed back U بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
attributing U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attribute U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributes U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com