Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
helicopter wave
U
گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aircraft turn around
U
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
helicopter lane
U
کریدور پرواز هلیکوپتر کریدور ازاد عبور هلیکوپترها
flight operations
U
عملیات پرواز
pathfinder
U
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
pathfinders
U
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
airmobile support party
U
گروه پشتیبانی از عملیات هوارو
inflight phase
U
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
area coordination group
U
گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
boat group
U
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
task group
U
ناو گروه مامور اجرای عملیات
flight test
U
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
helicopter wave
U
موج هلیکوپترها
warm up
U
اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
helicopter breakup point
U
نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
airworthy
U
مناسب برای پرواز
airworthiness
U
مناسب برای پرواز
flying ban
[in an area]
U
قدغن پرواز
[برای منطقه ای]
ban from flying
U
قدغن پرواز
[برای منطقه ای]
mission ready
U
هواپیمای اماده برای پرواز
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
Is there a flight to Edinburgh?
U
پرواز برای شهر ادینبورگ هست؟
mission ready
U
اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
ready cap
U
حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
to board a flight
U
سوار هواپیما شدن
[برای پرواز به مقصدی]
eisa
U
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
command altitude
U
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
control vane
U
تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
flu flu
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
floo floo
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
holding pattern
U
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
up and running
U
اماده برای عملیات کامل
center of gravity limits
U
محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
contingency retention stock
U
اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
price line pricing
U
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
consolidation psychological operation
U
عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
measure
U
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
police action
U
عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
job stream
U
ورودی برای سیستم عامل مسیل عملیات
contingency support stocks
U
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
inflight reliability
U
تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
force rendezvous
U
نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
enroute personnel
U
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
temporary storage
U
ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
arithmetic
U
عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
add
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adds
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
parameter
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
plato
U
منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
parameters
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
flowchart
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flow diagram
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flight coordination
U
هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
job
U
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
cycle
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycles
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
jobs
U
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
cycled
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
packets
U
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
packet
U
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
carrier company
U
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
critical path analysis
U
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
lingo
U
زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
lingoes
U
زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
underflow
U
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
terrain clearance
U
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
gallium arsenide
U
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
notron utilities
U
مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
carrying
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
cyaniding
U
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
carried
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
processor
U
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
carries
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
runways
U
راه پرواز باند پرواز
sortie
U
پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runway
U
راه پرواز باند پرواز
sorties
U
پرواز یک هواپیما یایک پرواز
reflight
U
پرواز مجدد روی منطقه عکاسی شده برای تجدیدعکسبرداری از نقاطی که دردور اول حذف شده اند
utopian socialism
U
طرفداران مکتبی که هر یک مدینه فاضلهای برای خود تصورمیکردند در این گروه افرادی چون رابرت اون
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
flowcharting symbol
U
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
pages
U
نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
paged
U
نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
page
U
نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
storage
U
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
departmental LAN
U
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
subscribe
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribes
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribed
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
escape character
U
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
circuits
U
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuit
U
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
super-
U
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
generals
U
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general
U
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
cpu
U
ساعت درونی پردازنده که سیگنال با قاعده را ایجاد میکند که برای کنترل عملیات و ارسال داده در پردازنده است
algebra
U
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
procedural
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
tasking
U
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
inputted
U
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
U
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
alt key
U
کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
gpr
U
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
unit emplaning
U
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
at
U
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
nsfnet
U
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
beacon flight
U
پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
U
گروه بیشمار گروه
horde
U
گروه بیشمار گروه
reprisals
U
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal
U
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
flight line
U
خط پرواز
sortie
U
پرواز
flight decks
U
پل پرواز
blast-off
U
پرواز
trips
U
پرواز
tripped
U
پرواز
trip
U
پرواز
flight deck
U
پل پرواز
ceiling
U
حد پرواز
flying
U
پرواز
flight
U
پرواز
ceilings
U
حد پرواز
flightless
U
بی پرواز
night flying
U
پرواز
night flying
U
شب پرواز کن
blast off
U
پرواز
fly
U
پرواز
sorties
U
پرواز
flying ground
U
میدان پرواز
flege
U
قابل پرواز
flying officer
U
افسر پرواز
flight control
U
کنترل پرواز
flight engineer
U
مهندس پرواز
flight clearance
U
اجازه پرواز
flight computer
U
کامپیوتر پرواز
flying speed
U
سرعت پرواز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com