English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
group of targets U گروه هدفها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
action agent U مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
list of targets U لیست هدفها
target list U لیست هدفها
target dossiers U پرونده هدفها
program of targets U برنامه هدفها
target system U سیستم هدفها
schedule of targets U برنامه هدفها
target overlay U کالک هدفها
replot data U عناصر دوباره بردن هدفها
target information center U مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
acoustical surveillance U اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
flash ranging location U تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
burn through range U مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
trap U سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
target offset methode U روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
radio range U ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
weapon selector U مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
ideology U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
target selector U دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes U گروه بیشمار گروه
horde U گروه بیشمار گروه
clock method U روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
radar tracking U تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
aided tracking U سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
teams U گروه
clusters U گروه
host U گروه
cluster U گروه
cluster bomb U گروه
cluster bombs U گروه
team U گروه
cliques U گروه
clique U گروه
ensigns U گروه
ensign U گروه
batches U گروه
batch U گروه
trooping U گروه
trooped U گروه
troop U گروه
shoal U گروه
shoals U گروه
folk U گروه
massing U گروه
masses U گروه
mass U گروه
folks U گروه
hosted U گروه
herded U گروه
squad U گروه
swarms U گروه
swarmed U گروه
swarm U گروه
bunching U گروه
bunches U گروه
bunched U گروه
bunch U گروه
squads U گروه
congregation U گروه
herd U گروه
multitudes U گروه
multitude U گروه
concourses U گروه
concourse U گروه
attack group U گروه تک
many U گروه
herds U گروه
congregations U گروه
gangs U گروه
thronged U گروه
throng U گروه
flocks U گروه
flocking U گروه
flocked U گروه
flock U گروه
platoons U گروه
platoon U گروه
hosts U گروه
thronging U گروه
throngs U گروه
fries U گروه
gang U گروه
covey U گروه
parcels U گروه
parcel U گروه
assembly U گروه
g , series U گروه ژ
frying U گروه
fry U گروه
hosting U گروه
set U گروه
special interest group U گروه
companies U گروه
ring U گروه
cohort U گروه
cohorts U گروه
group U گروه
bevy U گروه
company U گروه
crowd U گروه
sets U گروه
setting up U گروه
t group U گروه T
schools U گروه
corps U گروه
crowds U گروه
school U گروه
lot U گروه
groups U گروه
party U گروه
herding U گروه
control group U گروه گواه
mass squad U گروه توده
coordinated group U گروه کوئوردینانسی
flying squads U گروه تندواکنش
flying squad U گروه تندواکنش
flying squad U گروه ضربت
flying squads U گروه ضربت
camp color party U گروه پرچم
cable party U گروه لنگر
budget comittee U گروه بودجه
carbonyl group U گروه کربونیل
command group U گروه فرماندهی
captain of the forecastle U سر گروه لنگر
closed group U گروه بسته
flying squads U گروه تندکنش
paratroops U گروه چترباز
search parties U گروه پیگرد
commonwealth of letters U گروه نویسندگاه
commutative group U گروه جابجاپذیر
contact party U گروه تماس
search party U گروه پیگرد
shop steward U رئیس گروه
shop stewards U رئیس گروه
adverbial group U گروه قیدی
In groups. In batches. U دسته دسته ( گروه گروه )
chevroner U فرمانده گروه
center U گروه مرکزی
class of suplies U گروه کالاها
coacting group U گروه همکار
bridging group U گروه پل شده
billeting party U گروه یورتچی
air group U گروه هوایی
alkyl group U گروه الکیل
alkyl group U گروه الکیلی
amino group U گروه امینی
armor group U گروه زرهی
army group U گروه ارتش
advance point U گروه نوک
advance party U گروه پیشرو
abelian group U گروه ابلی
acid group U گروه اسید
acid group U گروه اسیدی
acidic group U گروه اسید
acidic group U گروه اسیدی
artillery group U گروه توپخانه
attack group U گروه تک به ساحل
flying squad U گروه تندکنش
billeting party U گروه پیشرو
biotype U زیست گروه
work team U گروه کار
bit stream U گروه بیتی
boatswain's party U گروه ملوان
crisis team U گروه ضد بحران
quire U گروه کر [موسیقی]
basic unit assembly group U گروه ساختمانی
battery of wells U گروه چاهها
battle group U گروه نبرد
GEAM U گروه معماری
choir U گروه خوانندگان
bridged group U گروه پل شده
death squads U گروه کشتار
knightage U گروه سلحشوران
side group U گروه جانبی
shock troops U گروه حمله
shock troops U گروه تهاجمی
shipwright's party U گروه تعمیرات
service squadron U گروه خدمات
selected group U گروه گزیده
republic of letters U گروه ادبا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com