English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
local group U گروه محلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
departmental LAN U شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
local group of galaxies U کهکشانهای گروه محلی
Other Matches
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
bitblt U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
local procurement U تدارک محلی فراورده محلی
localism U ایین محلی علاقه محلی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
local posts U پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
locals U محلی
local line U خط محلی
residential U محلی
domestic U محلی
vernacular U محلی
vernaculars U محلی
autochthon U محلی
autochthonous U محلی
local <adj.> U محلی
regional <adj.> U محلی
occupation crossing U پل محلی
native U محلی
parochial U محلی
sympatry U هم محلی
topical U محلی
regionally U محلی
natives U محلی
local U محلی
regional U محلی
local storage U انباره محلی
local security U تامین محلی
local road U راه محلی
regional purchase U خرید محلی
local purchase U خرید محلی
local paper U روزنامه محلی
sepoy U پاسبان محلی
local procurement U خرید محلی
provincial road U جاده محلی
provincialism U محلی اندیشی
parish council U شورای محلی
places U در محلی گذاردن
place U در محلی گذاردن
local vertical U قائم محلی
placing U در محلی گذاردن
localism U اصطلاح محلی
dialects U زبان محلی
local variable U متغیر محلی
local terminal U ترمینال محلی
local terminal U پایانه محلی
local store U ذخیره محلی
brogue U لهجه محلی
brogues U لهجه محلی
dialect U زبان محلی
patter U لهجه محلی
kangoroo court U دادگاه محلی
local area network U شبکه محلی
local authority U انجمن محلی
local center U مرکز محلی
local circuit U مدار محلی
pattering U لهجه محلی
patters U لهجه محلی
local time U وقت محلی
costume U لباس محلی
costumes U لباس محلی
local time U زمان محلی
provincial U ولایتی محلی
territorial U محلی منطقهای
homebred U بازیگر محلی
homebrew U بازیگر محلی
indigenous industries U صنایع محلی
ordinances U مقررات محلی
ordinance U مقررات محلی
local currency U پول محلی
local echo U پژواک محلی
localized U محلی - محصوربهیکمحل
civil time U ساعت محلی
legman U خبرنگار محلی
local intelligence U هوش محلی
local investigation U تحقیق محلی
off U از محلی بخارج
local loop U حلقه محلی
local mode U باب محلی
local national U سکنه محلی
local network U شبکه محلی
local government U حاکم محلی
local norm U هنجار محلی
local file U فایل محلی
local government U حکومت محلی
local enquiry U بازجویی محلی
domestic economy U اقتصاد محلی
pattered U لهجه محلی
provincialism U گویش یا لهجه محلی
provincialism U عقایدوافکار محدود محلی
somewheres U یک جایی دریک محلی
overwrite U بالای محلی نوشتن
emplace U در محلی قرار دادن
grass roots U اجتماع محلی منشاء
rural district council U انجمن محلی زراعی
district call box U جعبه خبر محلی
somewhere U یک جایی دریک محلی
overwrite U نوشته داده در محلی
decentralising U حکومت محلی دادن
decentralizes U حکومت محلی دادن
decentralize U حکومت محلی دادن
decentralises U حکومت محلی دادن
decentralised U حکومت محلی دادن
local subscriber U مشترک تلفنی محلی
local traffic U رفت و امد محلی
local exchange U ردوبدل کننده محلی
locals U داخلی اخبار محلی
local authority U مرجع صلاحیتدار محلی
local area network U شبکه ناحیه محلی
local U داخلی اخبار محلی
decentralizing U حکومت محلی دادن
local warning U اعلام خطر محلی
lock up U در محلی محصور کردن
locked up U در محلی محصور کردن
recorders U رئیس دادگاه محلی
recorder U رئیس دادگاه محلی
local hour angle U زاویه ساعتی محلی
overrun U سرتاسر محلی رافراگرفتن
overruns U سرتاسر محلی رافراگرفتن
reference U دستیابی به محلی در حافظه
vernacularism U استعمال زبان محلی
step out U از محلی خارج شدن
autonomy U استقلال محلی محدود
traject U از محلی عبور کردن
overrunning U سرتاسر محلی رافراگرفتن
To keep away from a place. U از محلی دور شدن
getup <idiom> U لباس محلی پوشیدن
square dance U رقص محلی امریکا
take it out on <idiom> U بی محلی به خاطر عصبانیت
to go on the parish U اعانه محلی گرفتن
references U دستیابی به محلی در حافظه
independency U اصول استقلال کلیساهای محلی
local warning U سیستم اعلام خطر محلی
folkish U شبیه افسانه هاوعادات محلی
distant U آنچه در محلی قرار دارد
folklike U شبیه افسانه ها وعادات محلی
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
map U در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
maps U در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
patavinity U لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
localizes U محلی کردن موضعی ساختن
costumiers U خیاط لباسهای محلی وویژه
costumier U خیاط لباسهای محلی وویژه
localizing U محلی کردن موضعی ساختن
localize U محلی کردن موضعی ساختن
localising U محلی کردن موضعی ساختن
bear garden U محلی که درانجاخرسها رابجنگ می اندازند
sites U محلی که پایه چیزی باشد
localises U محلی کردن موضعی ساختن
costumer U خیاط لباسهای محلی وویژه
site U محلی که پایه چیزی باشد
sited U محلی که پایه چیزی باشد
zero slot lan U شبکه محلی بدون شکاف
lan U network Area Local شبکه محلی
out fall U محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
napped U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napping U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
naps U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
nap U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
locals U egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند
stack U محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
stacked U محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
to walk U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
to haunt U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
local U egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند
stacks U محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
localization U تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
To slight ( ignore) someone. To give someone the cold shoulder. To take no notice of someone . U به کسی محل نگذاشتن ( بی محلی کردن )
to cut somebody dead <idiom> U به کسی عمدا بی محلی کردن [اصطلاح روزمره]
pos U محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
tote road U جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
local parole U زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
to treat somebody as if they weren't there <idiom> U به کسی عمدا بی محلی کردن [اصطلاح روزمره]
luncheonettes U رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
local colour U نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
luncheonette U رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
despatch U عمل ارسال موضوعات یا اطلاعات یا پیام ها به محلی
brogan U چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
witness stand U محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
bad break U که اشتباهاگ در محلی از کلمه وارد شده باشد
sleep out U در محلی غیراز محل کار خود خوابیدن
police action U عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com