Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fleet
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleets
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
off roader
U
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
boat flotilla
U
ناو گروه قایقهای هجومی
plays
U
شرکت درمسابقه انفرادی
playing
U
شرکت درمسابقه انفرادی
played
U
شرکت درمسابقه انفرادی
play
U
شرکت درمسابقه انفرادی
boat rendezvous area
U
منطقه الحاق قایقهای ناو گروه
daclare
U
تایید مجدد شرکت اسب درمسابقه
entry fee
U
مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
starter's list
U
فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
play off
U
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
pistol clasp
U
قفل طپانچه نشان شرکت درمسابقه تیراندازی با طپانچه
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
boat lanes
U
خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
products
U
مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product
U
مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
round robin (meeting or discussion)
<idiom>
U
جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
participating
U
شرکت کننده
contributor
U
شرکت کننده
participative
U
شرکت کننده
contributors
U
شرکت کننده
entry
U
شرکت کننده
participant
U
شرکت کننده
participants
U
شرکت کننده
nucleofuge
U
گروه ترک کننده
deactivating group
U
گروه کم کننده فعالیت
user group
U
گروه استفاده کننده
feeding group
U
گروه تغذیه کننده
leaving group
U
گروه ترک کننده
supply company
U
شرکت تامین کننده
symposiast
U
شرکت کننده درسمپوزیم
participant observer
U
مشاهده گر شرکت کننده
suppliers
U
شرکت تولید کننده
nap
U
بهترین شرکت کننده
marathoner
U
شرکت کننده ماراتون
supplier
U
شرکت تولید کننده
napped
U
بهترین شرکت کننده
napping
U
بهترین شرکت کننده
naps
U
بهترین شرکت کننده
activating effect of functional group
U
گروه زیاد کننده فعالیت
computer users group
U
گروه استفاده کننده کامپیوتر
tenderer
U
شرکت کننده در مزایده یامناقصه
tenderer
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidder
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidders
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
walkers
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walker
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
sortie reference
U
تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
crusaders
U
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
merrymaker
U
شرکت کننده درجشن وسرور
crusader
U
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
olympian
U
شرکت کننده بازیهای المپیک
area coordination group
U
گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
service component
U
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
sortie number
U
تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
producers
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
semi-finalist
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
producer
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
pentathlete
U
شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
hurdler
U
شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
semi-finalists
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
deathlete
U
شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
diastereotopic group
U
گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
attack transport
U
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
pacer
U
شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
component change order
U
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
camper
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
campers
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
veterans
U
سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veteran
U
سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
off roader
U
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
forty niner
U
شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
navy component
U
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
entrymate
U
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
choire-enclosure
U
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choir-screen
U
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
underwriter
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
COMPAQ
U
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
pcm
U
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
underwriters
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
commitment board
U
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
pairs
U
مسابقه قایقهای 2نفره
quadruple scylls
U
مسابقه قایقهای 4 نفره
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
yaght racing
U
مسابقه قایقهای بادباندار یاموتوردار
yaghtman's anchor
U
لنگر قایقهای بادی کوچک
parachute spinnaker
U
بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
long odds
U
تفاوت زیاد درمسابقه
outplay
U
درمسابقه جلو افتادن از
meter rule
U
مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
marina
U
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
hole
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
last chance rule
U
مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
marinas
U
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
holed
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
station
U
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
stationed
U
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
stations
U
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
shot putters
U
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putter
U
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
break bulk point
U
نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر
half century
U
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
brushes
U
به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
finallist
U
کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
brush
U
به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
neck and neck
<idiom>
U
درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
kill off
U
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
dump
U
شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
U
گروه بیشمار گروه
horde
U
گروه بیشمار گروه
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
companies
U
گروه
company
U
گروه
cohort
U
گروه
crowd
U
گروه
mass
U
گروه
group
U
گروه
setting up
U
گروه
masses
U
گروه
concourses
U
گروه
sets
U
گروه
set
U
گروه
crowds
U
گروه
folks
U
گروه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com