English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
membership group U گروه عضویت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
memberships U عضویت
membership U عضویت
fellowship U عضویت
fellowships U عضویت
maintenance of membership U حمایت از عضویت
membership character U ویژگی عضویت
membership of the parliament U عضویت پارلمان
group membership U عضویت گروهی
secede U از عضویت خارج شدن
ipso facto U عضویت خود بخودی
seceded U از عضویت خارج شدن
secedes U از عضویت خارج شدن
seceding U از عضویت خارج شدن
enters U داخل عضویت شدن
entered U داخل عضویت شدن
membership of legislative assembly U عضویت مجلس مقننه
enter U داخل عضویت شدن
card-carrying U دارای کارت عضویت
adhesion U انضمام قبول عضویت
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
enrol U عضویت دادن درفهرست واردکردن
clubbabble U قابل عضویت درباشگاه یامجمع
enrolled U عضویت دادن درفهرست واردکردن
enroll U عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrols U عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrolls U عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrolling U عضویت دادن درفهرست واردکردن
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shops U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
panels U صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panel U صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
nobleman U شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
noblemen U شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
presbyteries U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
maintenance of membership U هرکس حق اشتغال به کار دارد لیکن اگر عضو اتحادیهای باشدباید در صورت عضویت ان تازمان تعیین شده باقی بماندوالا شغلش را از دست خواهدداد
card U کارت تبریک کارت عضویت
cards U کارت تبریک کارت عضویت
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
cliques U گروه
clique U گروه
host U گروه
hosted U گروه
hosting U گروه
cluster bomb U گروه
masses U گروه
ensign U گروه
batches U گروه
hosts U گروه
batch U گروه
massing U گروه
mass U گروه
cluster bombs U گروه
cluster U گروه
shoals U گروه
folk U گروه
folks U گروه
shoal U گروه
teams U گروه
team U گروه
clusters U گروه
ensigns U گروه
herds U گروه
squads U گروه
squad U گروه
swarms U گروه
swarmed U گروه
swarm U گروه
g , series U گروه ژ
bunching U گروه
bunches U گروه
congregation U گروه
herded U گروه
herd U گروه
multitudes U گروه
multitude U گروه
concourses U گروه
concourse U گروه
attack group U گروه تک
many U گروه
congregations U گروه
bunched U گروه
bunch U گروه
covey U گروه
throngs U گروه
thronging U گروه
thronged U گروه
throng U گروه
flocks U گروه
flocking U گروه
flocked U گروه
flock U گروه
platoons U گروه
fries U گروه
fry U گروه
gangs U گروه
gang U گروه
herding U گروه
parcels U گروه
parcel U گروه
assembly U گروه
frying U گروه
platoon U گروه
sets U گروه
cohort U گروه
cohorts U گروه
setting up U گروه
group U گروه
lot U گروه
bevy U گروه
schools U گروه
set U گروه
companies U گروه
special interest group U گروه
t group U گروه T
ring U گروه
school U گروه
crowd U گروه
troop U گروه
trooping U گروه
corps U گروه
crowds U گروه
party U گروه
company U گروه
trooped U گروه
groups U گروه
closed group U گروه بسته
coacting group U گروه همکار
class of suplies U گروه کالاها
mass squad U گروه توده
In groups. In batches. U دسته دسته ( گروه گروه )
work team U گروه کار
commutative group U گروه جابجاپذیر
carbonyl group U گروه کربونیل
center U گروه مرکزی
chevroner U فرمانده گروه
adverbial group U گروه قیدی
coordinated group U گروه کوئوردینانسی
devitry U گروه دیوان
control group U گروه گواه
contact party U گروه تماس
commonwealth of letters U گروه نویسندگاه
paratroops U گروه چترباز
command group U گروه فرماندهی
flying squads U گروه تندکنش
search parties U گروه پیگرد
flying squads U گروه تندواکنش
search party U گروه پیگرد
criterion group U گروه ملاک
shop stewards U رئیس گروه
flying squads U گروه ضربت
device cluster U گروه دستگاه
diaconate U گروه شماسان
alkyl group U گروه الکیلی
amino group U گروه امینی
armor group U گروه زرهی
army group U گروه ارتش
artillery group U گروه توپخانه
alkyl group U گروه الکیل
air group U گروه هوایی
advance point U گروه نوک
abelian group U گروه ابلی
acid group U گروه اسید
acid group U گروه اسیدی
acidic group U گروه اسید
acidic group U گروه اسیدی
advance party U گروه پیشرو
basic unit assembly group U گروه ساختمانی
battery of wells U گروه چاهها
GEAM U گروه معماری
choir U گروه خوانندگان
bridging group U گروه پل شده
quire U گروه کر [موسیقی]
crisis team U گروه ضد بحران
budget comittee U گروه بودجه
cable party U گروه لنگر
camp color party U گروه پرچم
bridged group U گروه پل شده
boatswain's party U گروه ملوان
bit stream U گروه بیتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com