Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
encounter group
U
گروه رویارویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
encounter group therapy
U
درمان با گروه رویارویی
Other Matches
face off
U
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
encounter
U
رویارویی
encountered
U
رویارویی
encountering
U
رویارویی
encounters
U
رویارویی
face off spot
U
نقطه رویارویی
telex match
U
رویارویی تلکسی
radio match
U
رویارویی رادیویی
cable match
U
رویارویی تلگرافی شطرنج
match
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
draws
U
رویارویی دو حریف در اغار
matches
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
draw
U
رویارویی دو حریف در اغار
drawman
U
مرد میانی برای رویارویی
face off spot
U
هرکدام از 9 نقطه مخصوص رویارویی
candidates' matches
U
رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
face off circle
U
هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
bracket
U
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde
U
گروه بیشمار گروه
hordes
U
گروه بیشمار گروه
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
trooped
U
گروه
flocked
U
گروه
frying
U
گروه
fry
U
گروه
g , series
U
گروه ژ
fries
U
گروه
trooping
U
گروه
flock
U
گروه
batch
U
گروه
parcel
U
گروه
gang
U
گروه
thronging
U
گروه
thronged
U
گروه
group
U
گروه
gangs
U
گروه
throng
U
گروه
flocks
U
گروه
throngs
U
گروه
groups
U
گروه
flocking
U
گروه
platoons
U
گروه
platoon
U
گروه
cluster bomb
U
گروه
mass
U
گروه
masses
U
گروه
massing
U
گروه
team
U
گروه
cluster
U
گروه
folks
U
گروه
folk
U
گروه
batches
U
گروه
hosts
U
گروه
hosting
U
گروه
hosted
U
گروه
ensign
U
گروه
ensigns
U
گروه
clusters
U
گروه
clique
U
گروه
cliques
U
گروه
assembly
U
گروه
covey
U
گروه
shoal
U
گروه
shoals
U
گروه
cluster bombs
U
گروه
teams
U
گروه
cohorts
U
گروه
parcels
U
گروه
attack group
U
گروه تک
congregations
U
گروه
congregation
U
گروه
lot
U
گروه
bevy
U
گروه
squads
U
گروه
companies
U
گروه
company
U
گروه
crowd
U
گروه
crowds
U
گروه
corps
U
گروه
squad
U
گروه
set
U
گروه
many
U
گروه
party
U
گروه
herd
U
گروه
herded
U
گروه
herding
U
گروه
herds
U
گروه
multitudes
U
گروه
multitude
U
گروه
school
U
گروه
schools
U
گروه
concourses
U
گروه
concourse
U
گروه
sets
U
گروه
setting up
U
گروه
bunch
U
گروه
special interest group
U
گروه
bunched
U
گروه
swarmed
U
گروه
swarm
U
گروه
bunches
U
گروه
bunching
U
گروه
ring
U
گروه
swarms
U
گروه
host
U
گروه
cohort
U
گروه
t group
U
گروه T
troop
U
گروه
end group
U
گروه انتهایی
acid group
U
گروه اسیدی
diad
U
گروه دو عضوی
dyad
U
گروه دو عضوی
duty hands
U
گروه نگهبانان
acidic group
U
گروه اسید
artillery group
U
گروه توپخانه
camp color party
U
گروه پرچم
class of suplies
U
گروه کالاها
cable party
U
گروه لنگر
chevroner
U
فرمانده گروه
subgroups
U
خرده گروه
center
U
گروه مرکزی
carbonyl group
U
گروه کربونیل
captain of the forecastle
U
سر گروه لنگر
command group
U
گروه فرماندهی
coacting group
U
گروه همکار
acidic group
U
گروه اسیدی
abelian group
U
گروه ابلی
subgroups
U
زیر گروه
experimental group
U
گروه ازمایشی
closed group
U
گروه بسته
acid group
U
گروه اسید
budget comittee
U
گروه بودجه
advance party
U
گروه پیشرو
biotype
U
زیست گروه
commutative group
U
گروه جابجاپذیر
disk pack
U
گروه بسته
billeting party
U
گروه پیشرو
diaconate
U
گروه شماسان
contact party
U
گروه تماس
control group
U
گروه گواه
devitry
U
گروه دیوان
device cluster
U
گروه دستگاه
criterion group
U
گروه ملاک
battle group
U
گروه نبرد
battery of wells
U
گروه چاهها
flying squads
U
گروه ضربت
basic unit assembly group
U
گروه ساختمانی
billeting party
U
گروه یورتچی
advance point
U
گروه نوک
air group
U
گروه هوایی
bridging group
U
گروه پل شده
commonwealth of letters
U
گروه نویسندگاه
alkyl group
U
گروه الکیل
alkyl group
U
گروه الکیلی
bridged group
U
گروه پل شده
amino group
U
گروه امینی
armor group
U
گروه زرهی
army group
U
گروه ارتش
boatswain's party
U
گروه ملوان
bit stream
U
گروه بیتی
attack group
U
گروه تک به ساحل
coordinated group
U
گروه کوئوردینانسی
side group
U
گروه جانبی
thiocarbonyl group
U
گروه تیوکربونیل
trigon
U
گروه سه صورتی
user group
U
گروه کاربران
workgroup
U
گروه کاری
anchor man
U
رئیس گروه
anchor men
U
رئیس گروه
anchormen
U
رئیس گروه
death squad
U
گروه کشتار
death squads
U
گروه کشتار
flying squad
U
گروه ضربت
flying squad
U
گروه تندواکنش
symmetry group
U
گروه تقارن
supply party
U
گروه تدارکات
side party
U
گروه رنگ زن
sociometric technique
U
فن گروه سنجی
sociometry
U
گروه سنجی
spear head
U
گروه جلودار
special party
U
گروه ویژه
standardization group
U
گروه معیاریابی
storm trooper
U
گروه توفان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com