English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
in group U گروه خودی
we group U گروه خودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batteries U قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery U قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
friendly U خودی
friendliest U خودی
friendlier U خودی
friendlies U خودی
relative U خودی نسبی
friendlies U نیروی خودی
friendliest U نیروی خودی
self directed U پیش خودی
spontaneous U خود به خودی
friendly U نیروی خودی
own goal U گل به دروازه خودی
familiar U مانوس خودی
blue forces U نیروهای خودی
friendlier U نیروی خودی
friendly state U کشور خودی
friendly forces U نیروهای خودی
homeling U بازیگر خودی
upcourt U سبد خودی
chicks U هواپیمای خودی
spontaneity U خود به خودی
internal heating U گرمایش خودی
own goals U گل به دروازه خودی
insiders U خودی خودمانی
insider U خودی خودمانی
homes U زمین خودی
home U زمین خودی
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
spontaneous recovery U بهبود خود به خودی
spontaneous remission U بهبود خود به خودی
To assert oneself . To display ones merit . U خودی را نشان دادن
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
interference U مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
ingross U جمع اوری کردن نیروی خودی
critical build up resistance U مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
smoke screen U پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
positive control U کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
short round U گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
dispatch route U جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
squawking U در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
squawks U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
hovering acts U قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
touchdown U حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdowns U حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
enemy alien U طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
levee en masse U عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
hosts U گروه
platoon U گروه
hosting U گروه
hosted U گروه
host U گروه
folk U گروه
shoals U گروه
platoons U گروه
shoal U گروه
cliques U گروه
flock U گروه
flocked U گروه
flocking U گروه
flocks U گروه
throng U گروه
folks U گروه
clusters U گروه
mass U گروه
team U گروه
masses U گروه
teams U گروه
cluster U گروه
cluster bomb U گروه
cluster bombs U گروه
massing U گروه
thronged U گروه
thronging U گروه
swarms U گروه
attack group U گروه تک
herds U گروه
g , series U گروه ژ
herding U گروه
squad U گروه
squads U گروه
herded U گروه
herd U گروه
congregation U گروه
multitudes U گروه
special interest group U گروه
many U گروه
concourse U گروه
concourses U گروه
covey U گروه
swarmed U گروه
swarm U گروه
throngs U گروه
fries U گروه
fry U گروه
frying U گروه
assembly U گروه
parcel U گروه
parcels U گروه
gang U گروه
gangs U گروه
congregations U گروه
bunch U گروه
bunched U گروه
bunches U گروه
bunching U گروه
t group U گروه T
multitude U گروه
crowds U گروه
crowd U گروه
group U گروه
companies U گروه
groups U گروه
corps U گروه
ring U گروه
schools U گروه
school U گروه
company U گروه
setting up U گروه
sets U گروه
set U گروه
cohort U گروه
cohorts U گروه
trooping U گروه
batches U گروه
batch U گروه
party U گروه
bevy U گروه
clique U گروه
lot U گروه
ensign U گروه
troop U گروه
trooped U گروه
ensigns U گروه
division U گروه وزنی
army group U گروه ارتش
artillery group U گروه توپخانه
winging U گروه هوایی
armor group U گروه زرهی
passel U گروه کثیر
divisions U گروه وزنی
patriciate U گروه بزرگان
peasntry U گروه دهقانان
phosphoryl group U گروه فسفریل
point group U گروه نقطهای
side group U گروه جانبی
attack group U گروه تک به ساحل
bit stream U گروه بیتی
biotype U زیست گروه
lobby U گروه فشار
occupational family U گروه شغلی
billeting party U گروه پیشرو
billeting party U گروه یورتچی
multitude U گروه بسیار
multitudes U گروه بسیار
open group U گروه باز
battle group U گروه نبرد
optimates U گروه اشراف
wing U گروه هوایی
basic unit assembly group U گروه ساختمانی
out group U برون گروه
norm group U گروه هنجار
primary group U گروه نخستین
acid group U گروه اسیدی
shock troops U گروه حمله
acid group U گروه اسید
professoriate U گروه استادان
shock troops U گروه تهاجمی
selected group U گروه گزیده
abelian group U گروه ابلی
service squadron U گروه خدمات
pack U دسته گروه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com