Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
side group
U
گروه جانبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
system
U
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems
U
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
Other Matches
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
expansion interface
U
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
sidelap
U
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
bells and whistles
U
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
peripheral
U
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
wait state
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
fall-out
[side effect]
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
adverse reaction
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
spillover effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
by-effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
byeffect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray
U
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
U
گروه بیشمار گروه
horde
U
گروه بیشمار گروه
flank observation
U
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
fall-out
[side effect]
U
اثر جانبی
accessory
U
جانبی
lateral
U
جانبی
laterad
U
جانبی
bilateral
U
دو جانبی
byeffect
U
اثر جانبی
by-effect
U
اثر جانبی
adverse reaction
U
اثر جانبی
sidelong
U
جانبی
secondary effect
U
اثر جانبی
contour line
U
خط جانبی
spillover effect
U
اثر جانبی
by-effects
U
اثرهای جانبی
adverse reactions
U
اثرهای جانبی
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
end gable
U
نمای جانبی
side circuit
U
مدار جانبی
ancillary equipment
U
وسیله جانبی
spillover effect
U
نتیجه جانبی
spillover effects
U
آثار جانبی
adverse reaction
U
نتیجه جانبی
secondary effect
U
نتیجه جانبی
flank speed
U
سرعت جانبی
by-effect
U
نتیجه جانبی
byeffect
U
نتیجه جانبی
fall-out
[side effect]
U
نتیجه جانبی
side chain
U
زنجیر جانبی
side reaction
U
واکنش جانبی
byeffects
U
اثرهای جانبی
secondary effects
U
اثرهای جانبی
by-effects
U
آثار جانبی
trilaterality
U
حالت سه جانبی
byeffects
U
آثار جانبی
side friction
U
اصطکاک جانبی
sidelooking airborne radar
U
رادار جانبی
unit
U
وسیله جانبی
units
U
وسیله جانبی
secondary effects
U
آثار جانبی
sideways sum
U
مجموع جانبی
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
dorsolateral
U
پشتی و جانبی
ventrolateral
U
بطنی و جانبی
adverse reactions
U
آثار جانبی
devices
U
وسیله جانبی
side effects
U
اثرهای جانبی
spillover effects
U
اثرهای جانبی
side view
U
نمای جانبی
peripheral
U
دستگاه جانبی
device
U
وسیله جانبی
sideband
U
باندهای جانبی
wing wall
U
دیواره جانبی
laterality
U
برتری جانبی
side effects
U
آثار جانبی
aisles
U
جانبی صحن
byeffect
U
عوارض جانبی
side-effect
U
نتیجه جانبی
accessory
U
وسیله جانبی
lateral fissure
U
شیار جانبی
marginal bund
U
خاکریز جانبی
side-effect
U
اثر جانبی
lateral yield
U
له شدگی جانبی
lateral surface
U
سطح جانبی
aisle
U
جانبی صحن
side effect
U
اثر جانبی
lateral inversion
U
معکوس جانبی
lateral load
U
بار جانبی
lateral shifts
U
حرکت جانبی
lateral shifts
U
تغییرات جانبی
lateral pressure
U
فشار جانبی
lateral dominance
U
برتری جانبی
lateral dispersion
U
پراکندگی جانبی
i/o
U
وسیله جانبی
peripherals
U
دستگاههای جانبی
oblique fire
U
اتش جانبی
side-effects
U
نتیجه جانبی
input/output
U
وسیله جانبی
cross wind
U
باد جانبی
side effect
U
نتیجه جانبی
side-effects
U
اثر جانبی
lateral buckling
U
کمانکش جانبی
lateral control
U
کنترل جانبی
diaschisis
U
کارکرد پریشی جانبی
side-effect
U
اثرجانبی نتیجه جانبی
ventrolateral
U
درقسمت جانبی شکم
lateral and sway bracing
U
حرکات جانبی و نوسانی
sides way
U
تغییر مکان جانبی
sidelooking airborne radar
U
رادار با دید جانبی
peripheral controller
U
کنترل کننده جانبی
sidelobe
U
بیم جانبی رادار
girthed area
U
سطح جانبی
[ریاضی]
side chain substitution
U
استخلاف در زنجیر جانبی
side-effects
U
اثرجانبی نتیجه جانبی
notch piers
U
پایههای جانبی سرریز
crabs
U
حرکت جانبی ناو
processor
U
پردازنده جانبی مخصوص
lateral-adjustment lever
سطح تنظیم جانبی
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
crab
U
حرکت جانبی ناو
miniperipheral
U
دستگاه جانبی کوچک
lateral magnifying power
U
درشت نمایی جانبی
angle of sideslip
U
زاویه انحراف جانبی
side effect
U
اثرجانبی نتیجه جانبی
angle of sideslip
U
زاویه لغزش جانبی
lateral support
U
تکیه گاه جانبی
side tone
U
صدای جانبی گوشی
lateral strain
U
تغییر شکل نسبی جانبی
transverse process
U
زائده جانبی ستون فقرات
sculpture in the round
U
پیکره سازی همه جانبی
side overlap
U
پوشش جانبی عکس هوایی
sidepiece
U
قطعه کناری بخش جانبی
profiled
U
برش عمودی تصویر جانبی
asymmetrical sideband transmission
U
پخش باند جانبی مانده
vestigial sideband transmission
U
پخش باند جانبی مانده
profile
U
برش عمودی تصویر جانبی
profiles
U
برش عمودی تصویر جانبی
profiling
U
برش عمودی تصویر جانبی
interrupts
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
sidelobe
U
ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
sub-
U
کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
processor
U
پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
polled
U
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
interrupt
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
bells and whistles
U
صدا ودستگاههای جانبی بیشتراست نواوری
lateral deflection of beam
U
تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
sbc
U
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
polls
U
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
poll
U
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
shortest
U
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
shorter
U
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
failures
U
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
short
U
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
computer interface unit
U
وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
B:
U
بیان کننده دیسک درایو جانبی
interrupting
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
failure
U
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
lateral gain
U
پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
outputs
U
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
port
U
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
output
U
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
peripheral
U
انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
forms
U
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
controller
U
سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
formed
U
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
auxiliary
U
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
form
U
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
auxiliaries
U
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
stair towers turrets
U
برجهای پله دار جانبی هشتی ورودی
controllers
U
سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
peripheral
U
فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
vendors
U
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendor
U
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
input/output
U
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
loads
U
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
enhancement
U
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
device
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
load
U
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com