Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
groupware
U
گروه ابزار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
tool
U
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment
U
ابزار وارسی ابزار پایش
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
U
گروه بیشمار گروه
horde
U
گروه بیشمار گروه
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
folding meter stick
U
خط کش
[ابزار]
tool
U
ابزار
hardware
U
ابزار
yard stick
U
خط کش
[ابزار]
doodads
U
ابزار
instrumentation
U
ابزار
double meter stick
[American]
U
خط کش
[ابزار]
carpenter's rule
U
خط کش
[ابزار]
instrument
U
ابزار
locking device
U
ابزار
yardstick
U
خط کش
[ابزار]
folding ruler
U
خط کش
[ابزار]
implement
U
ابزار
implements
U
ابزار
gadgets
U
ابزار
implementing
U
ابزار
implemented
U
ابزار
gadget
U
ابزار
devices
U
ابزار
device
U
ابزار
folding rule
U
خط کش
[ابزار]
doodad
U
ابزار
tools
U
ابزار
metal cutting
فلزبری
[ابزار]
tool box
U
جعبه ابزار
tool kits
U
جعبه ابزار
sliding caliper
U
قطرسنج
[ابزار]
calipers
U
قطرسنج
[ابزار]
vernier calliper
[British]
U
کولیس
[ابزار]
manipulandum
U
ابزار پاسخ
operandum
U
ابزار پاسخ
means of production
U
ابزار تولید
tool kit
U
جعبه ابزار
vernier calliper
[British]
U
قطرسنج
[ابزار]
milling cutter
U
ابزار فرزکاری
vernier caliper
U
قطرسنج
[ابزار]
calliper
[British]
U
قطرسنج
[ابزار]
metal cutting tool
U
ماشین ابزار
tool boxes
U
جعبه ابزار
sliding caliper
U
کولیس
[ابزار]
vernier caliper
U
کولیس
[ابزار]
small tool
U
ابزار کوچک
tool set
U
دست ابزار
tool sharpener
U
ابزار چاق کن
precision tool
U
ابزار دقیق
toolbox
U
جعبه ابزار
toolhouse
U
انبار ابزار
toolroom
U
اتاق ابزار
toll steel
U
فولاد ابزار
folding ruler
U
خط کش تاشو
[ابزار]
tool maker
U
ابزار مند
tool maker
U
ابزار ساز
tool holder
U
ابزار گیر
pocket rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
skiving tool
U
ابزار تراش
folding metre stick
[British]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
[American]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
steelwork
U
ابزار پولادین
folding yardstick
[metric]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
U
خط کش جیبی
[ابزار]
folding ruler
U
خط کش جیبی
[ابزار]
tax instrument
U
ابزار مالیاتی
pocket rule
U
خط کش جیبی
[ابزار]
turning tool
U
ابزار تراشکاری
drilling machines
U
دریل ها
[ابزار]
boring machines
U
دریل ها
[ابزار]
lifting device
U
ابزار بالا بر
physical device
U
ابزار مادی
milling tool
U
ابزار فرزکاری
calipers
U
کولیس
[ابزار]
moulding plane
U
رنده ابزار
moulding templet
U
ابزار کشویی
drills
U
دریل ها
[ابزار]
folding metre stick
[British]
U
خط کش جیبی
[ابزار]
folding meter stick
[American]
U
خط کش جیبی
[ابزار]
workbox
U
جعبه ابزار
electric drills
U
دریل ها
[ابزار]
hardware
U
سخت ابزار
fishing tackle
U
ابزار ماهیگیری
instrument panels
U
پهنهی ابزار
instrument panels
U
پیشخوان ابزار
planishing tool
U
ابزار پرداخت
calliper
[British]
U
کولیس
[ابزار]
machine shop tool
U
ابزار ماشینی
bag
U
کیف ابزار
machine tool
U
ابزار ماشینی
furniture
U
ابزار اهنی
firmware
U
استوار- ابزار
control equipment
U
ابزار نظارت
credit instrument
U
ابزار اعتباری
folding meter stick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
double meter stick
[American]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
carpenter's rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
boring machine
U
دریل
[ابزار]
drilling machine
U
دریل
[ابزار]
drill
U
دریل
[ابزار]
development tools
U
ابزار توسعه
machine tools
U
ابزار ماشینی
bags
U
کیف ابزار
assembly tools
U
ابزار مونتاژ
plier
U
انبردست
[ابزار]
brick workers tool
U
ابزار بنایی
bumping tool
U
ابزار خم کاری
yard stick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
centering tool
U
ابزار تمرکز
cold heading tool
U
ابزار سردکار
helve
U
دسته ابزار
knurled tool
U
ابزار آج دار
hawksbill
U
ابزار رخ منقاری
hawksbeak
U
ابزار رخ منقاری
yardstick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
spatula
[American]
]
U
کارتک
[ابزار]
scraper
[British
U
کارتک
[ابزار]
floating tool
U
ابزار متحرک
tool
U
ابزار کار
diamond-fret
U
ابزار لوزی
common round
U
ابزار فیتیله
electric drill
U
دریل
[ابزار]
gosseneck tool
U
ابزار دوخمی
hand tool
U
ابزار دستی
bird's-break
U
ابزار رخ منقاری
bench
U
میز ابزار
groupware
U
ابزار گروهی
joiner's hardware
U
ابزار نجاری
astragulus
U
ابزار فیتیله ای
astragal
U
ابزار فیتیله ای
angle-roll
U
ابزار گرد
lathe tool
U
ابزار تراش
head
U
دهنه ابزار
knurled tool
U
ابزار اج کاری
generating tool
U
ابزار تولید
flexible drive tool
U
ابزار گردان
cloning
U
ابزار همگن
clones
U
ابزار همزاد
clones
U
ابزار همگن
putty knife
U
کارتک
[ابزار]
cloned
U
ابزار همزاد
cloned
U
ابزار همگن
clone
U
ابزار همزاد
clone
U
ابزار همگن
cloning
U
ابزار همزاد
spackle knife
U
کارتک
[ابزار]
back facing tool
U
ابزار صیقل کاری
portable electric tool
U
ابزار الکتریکی دستی
acetylene torch
مشعل استیلن
[ابزار]
folding rulers
U
خط کش های جیبی
[ابزار]
calking mallet
U
ابزار زفت برداری
torch bearer
مشعل دار
[ابزار]
adaptation kit
U
جعبه ابزار تطبیق
lay out tool
U
ابزار صفحه ارایی
folding rulers
U
خط کش های تاشو
[ابزار]
drilling tool
U
ابزار مته کاری
metal cutting saw
اره فلزی
[ابزار]
pocket rules
U
خط کش های جیبی
[ابزار]
molder's tool
U
ابزار قالب گیری
box section bed
U
جعبه ماشینهای ابزار
program development tools
U
ابزار توسعه برنامه
abrasive tool
U
ابزار برای سایش
plain carbon tool steel
U
فولاد ابزار غیرالیاژی
pocket rules
U
خط کش های تاشو
[ابزار]
machinist tool
U
ابزار تعمیرکار اتومبیل
plumber's tool
U
ابزار لوله کشی
grooving tool
ابزار کام کنی
contractors tool
U
ابزار حرفه ساختمان
gasket
U
نوعی ابزار مخصوص
policy instrument
U
ابزار اجرای سیاست
gaskets
U
نوعی ابزار مخصوص
common tool set
U
دست ابزار عمومی
combination toolholder
U
ابزار نگهدار چندگانه
precision engineering
U
تکنیک ابزار دقیق
hot working die
U
ابزار عملیات حرارتی
control panel device
U
ابزار تابلوی کنترل
drill
دستگاه مته
[ابزار]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com