Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
octet
U
گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
colony
U
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
lashkar
U
گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
gulps
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulp
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulped
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
central
U
گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
packet
U
گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
packets
U
گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
hertz
U
واحد فرکانس SI که به صورت تعداد سیکل ها در ثانیه نشان داده می شوند
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
busses
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busing
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bused
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
excesses
U
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
bussing
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
buses
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussed
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bus
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
excess
U
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
highways
U
باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
highway
U
باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
international standards organization
U
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
highways
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند
bus
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
buses
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussing
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
highway
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند
busing
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussed
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bused
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busses
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
batches
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
machine
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machined
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machines
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
scrolls
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
microprocessors
U
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
microprocessor
U
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
anti-
U
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
powering
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
U
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
cpu
U
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme
U
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
functional unit
U
واحد در حال کار واحد تابعی
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
trimerous
U
سه گروهی
triples
U
سه گروهی
tripling
U
سه گروهی
tripled
U
سه گروهی
congregational
U
گروهی
gregarious
U
گروهی
triple
U
سه گروهی
group atmosphere
U
جو گروهی
communally
U
گروهی
communal
U
گروهی
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
group interview
U
مصاحبه گروهی
intergroup
U
میان گروهی
gang switch
U
کلید گروهی
group acceptance
U
پذیرش گروهی
gang punch
U
منگنه گروهی
media
U
رسانههای گروهی
corporations
U
گروهی از مردم
deck switch
U
کلید گروهی
esprit de corps
U
روح گروهی
team teaching
U
تدریس گروهی
team game
U
بازی گروهی
espirit de corps
U
روحیه گروهی
Republicans
U
جمهوری گروهی
Republican
U
جمهوری گروهی
syntality
U
شخصیت گروهی
mameluke
U
عضو گروهی
group consciousness
U
اگاهی گروهی
group structure
U
ساخت گروهی
bulk properties
U
خواص گروهی
group test
U
ازمون گروهی
group theory
U
نظریه گروهی
group velocity
U
سرعت گروهی
group pressure
U
فشار گروهی
sociogram
U
نگاره گروهی
corporation
U
گروهی از مردم
batch quantity
U
کمیت گروهی
group selector
U
سلکتور گروهی
group printing
U
چاپ گروهی
group contagion
U
سرایت گروهی
group discussion
U
بحث گروهی
group drive
U
محرکه گروهی
group dynamics
U
پویش گروهی
group factors
U
عاملهای گروهی
group frequency
U
بسامد گروهی
collective protection
U
حفافت گروهی
clustered devices
U
دستگاههای گروهی
group membership
U
عضویت گروهی
group norms
U
هنجارهای گروهی
groupware
U
ابزار گروهی
mass media
U
رسانههای گروهی
proximate analysis
U
تجزیه گروهی
quadrilles
U
رقص گروهی
one shot lubrication
U
روغنکاری گروهی
quadrille
U
رقص گروهی
the like of you
U
باشند
array
U
می باشند
arrays
U
می باشند
group casting
U
ریخته گری گروهی
marathon
U
جلسه گروهی طولانی
broadside messing
U
ناهار خوری گروهی
gang milling cutter
U
دستگاه فرز گروهی
cluster controller
U
کنترل کننده گروهی
burst
U
گروهی از خطاهای پیاپی .
group identification
U
همانند سازی گروهی
group occulating light
U
چراغ ناپیوسته گروهی
between group variance
U
پراکنش میان گروهی
particular baptists
U
گروهی از تعمید کنندگان
group teaming
U
ریخته گری گروهی
bursts
U
گروهی از خطاهای پیاپی .
within group variance
U
پراکنش درون گروهی
marathons
U
جلسه گروهی طولانی
synecology
U
بوم شناسی گروهی
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
ring
[algebraic structure]
U
حلقه گروهی
[ریاضی]
directive group therapy
U
درمان رهنمودی گروهی
shearling
U
چیده باشند
implications
U
B درست باشند
implication
U
B درست باشند
inclusion
U
B درست باشند
bytes
U
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
gulp
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
band
U
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
group teaming plate
U
صفحه ریخته گری گروهی
gulped
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulping
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
synecologic
U
وابسته به بوم شناسی گروهی
ochlocracy
U
حکومت عامه یا گروهی ازمردم
storage pool
U
گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
tetraspore
U
گروهی متشکل ازچهار هاگ
retreat
U
انزوا
[گروهی برای مدتی]
byte
U
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
to be the odd one out
<idiom>
U
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
bands
U
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
cursor
U
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
cursors
U
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
gulps
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
group rendezvous
U
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
to be tuned in to a channel
U
کانالی را گرفته باشند
to be of the opinion that ...
U
به این عقیده باشند که ...
package
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
terman group test of mental ability
آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
packaged
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
retreat
U
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
be a fifth wheel
<idiom>
U
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
packages
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
eminence
U
پر مقام
[بالا رتبه]
در گروهی یا پیشه ای
to wriggle one's way
U
بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
draught beer
U
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
corporations
U
که دارای شخصیت حقوقی باشند
beer on draught
U
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
corporation
U
که دارای شخصیت حقوقی باشند
silver inwrought with gold
U
سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
cradle scythe
U
داسی که درچهارچوب کارگذاشته باشند
they are t of their doctrines
U
موافب اصول خودمی باشند
batch processing
U
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
do one's bit (part)
<idiom>
U
کار گروهی بنا به مقدار وقت واستعداد
buzzword
U
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
media circus
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
media hype
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
odd man out
<idiom>
U
آدم
[چیز]
اضافه یا زاید
[در گروهی از آدمها]
batches
U
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
batch
U
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
fox-hunting
U
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
cpu
U
گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
radical economists
U
منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
to handle something
U
چیزی را تحت کنترل آوردن
[وضعیتی یا گروهی از مردم]
floating harbour
U
لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com