English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
companies U گروهان همراه کسی رفتن
company U گروهان همراه کسی رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
convoys U همراه رفتن
convoy U همراه رفتن
go along U همراه رفتن
to go along U همراه کسی رفتن
to accompany U همراه کسی رفتن
chaperons U همراه دختران جوان رفتن
chaperone U همراه دختران جوان رفتن
chaperones U همراه دختران جوان رفتن
chaperon U همراه دختران جوان رفتن
to go along U همراه رفتن همراهی کردن
attributing U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributes U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
companies U گروهان
company U گروهان
headquarters company U گروهان قرارگاه
orderly room U دفتر گروهان
company grade U در رده گروهان
company commander U فرمانده گروهان
headquarters company U گروهان ارکان
service company U گروهان خدمات
separate company U گروهان مستقل
teams U گروهان تقویت شده
team U گروهان تقویت شده
terminal service company U گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
battle group U واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
company grade U پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
mobile equipment pool U بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
peer to peer network U شبکه همراه به همراه
combat team U گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
century U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
centuries U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
concomitant U همراه
comrade U همراه
comrades U همراه
accompanying U همراه
mid- U همراه با
mid U همراه با
secondary planet U همراه
companies U همراه
non concurrent U نا همراه
company U همراه
acologte U همراه
accompanied by U همراه
bundled U همراه
in company with U همراه
along U همراه
attendant U همراه
on U همراه
to fight with the enemy U همراه = با
attendants U همراه
participant U همراه
participants U همراه
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
escort U همراه بدرقه
escorted U همراه بدرقه
indiental music U موزیک همراه
Accompanied by. Together with . U به اتفاق (همراه )
accompanied U همراه بودن
accompanies U همراه بودن
come along with me U همراه من بیائید
accompany U همراه بودن
attends U همراه بودن
compeer U قرین همراه
good luck to you U خدا به همراه
to accompany U همراه شدن
unbundled U غیر همراه
to go along U همراه شدن
attend U همراه بودن
attending U همراه بودن
to keep company with U همراه بودن با
door bundle U بار همراه
bon voyage U خدا به همراه
accompanying cargo U بار همراه
fraught U دارا همراه
accommpanying element U عنصر همراه
sick headache U سردرد همراه با
spasmodic U همراه با انقباضات
spasmodically U همراه با انقباضات
companion U همراه همدم
unaccompanied U بدون همراه
to come along U همراه امدن
accompanying fire U اتش همراه
escorting U همراه بدرقه
accompanier U همراه مصاحب
escorts U همراه بدرقه
accompanying supplies U تدارکات همراه
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
accompanying sound U صدای همراه
associated sound U صدای همراه
japko chagi U ضربه پا همراه گرفتن پا
wave off U فرود همراه با سایش
kick boxing U بوکس همراه با لگد
attendant U همراه نگهبان کشیک
Bring your friend along. U دوستت را همراه بیاور
herewith U همراه این نامه
attendants U همراه نگهبان کشیک
ice storm U طوفان همراه باتگرگ
savate U بوکس همراه با لگد
to carry a watch U ساعت همراه داشتن
amaurotic idiocy U کانایی همراه با نابینایی
incorrect U نادرست یا به همراه خطا
typhoons U توفان همراه با باران
typhoon U توفان همراه با باران
bundled software U نرم افزار همراه
participative U انبازی کننده همراه
bitumen macadam U سنگریزی همراه با قیر
corps artillery U توپخانه همراه سپاه
to call on the cell phone U با تلفن همراه زنگ زدن
grand mal U صرع همراه با تشنج وغش
dysuria U ادرار همراه با سوزش واشکال
to cell phone U با تلفن همراه زنگ زدن
aerial cartwheel U مارپیچ همراه با پرش وچرخش
thunderstorms U توفان همراه بااذرخش وصاعقه
thunderstorm U توفان همراه بااذرخش وصاعقه
door bundle U بار پرتابی همراه با چترباز
hit it off with someone <idiom> U بهترین همراه با کسی داشتن
to bid a persong U به کسی خدابه همراه گفتن
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
thundershower U رگبار همراه با رعد وبرق
RIFF U ماده بزرگ همراه ID RIFF.
subscripted variable U عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
oratorio U قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
multidimensional U تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
oratorios U قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
sob U همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
ballets U اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
sidestep traverse U صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
sobbing U همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
sobs U همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
real number U عددی که با بخش کسری همراه است .
rear takedown with outside singleleg byl U زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
sobbed U همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
callithump U رژه پر سروصدایی همراه باکرنا و بوق
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
chaperon U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
ballet U اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
oxidative phosphorylation U فسفریل دار کردن همراه بااکسایش
coloratura U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
knobstick U کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
cell phone users while driving U کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
striptease U رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
coloraturas U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
chaperones U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperone U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
indiental music U ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
chaperons U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
share U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
conditorium U [مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
cantata U شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
shares U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
desks U میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
shared U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
do [verb] U روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
cantatas U شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
strophe U چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
milk leg U ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان
desk U میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
fortis U دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
conditivum U [مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
bug U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
users U متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
bugs U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
squire of dames U کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
user U متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
slapstick U نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا
blizzard U باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
blizzards U باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bugging U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
bundled software U نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود
best rate of climb speed U سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
processes U ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
to play gooseberry U همراه دونفرعاشق ومعشوق راه افتادن وموی دماغ انهاشدن)
female U استدلالی به همراه سوکتهایی که سوزنهای اتصال نری وارد آن می شوند
process U ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
creptation U تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن
attachment U فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود
formed U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
wires U کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
form U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
forms U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com