English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
brace U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beef up U افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
fog curing room U اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
hot money U منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
monocoque U ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
modem U دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
conservancy U نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
compound compression U فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
canton U [پایه یا دیگر پیش آمدگیها در ساختمان]
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
penetrometer U وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
offsets U برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
bit map U ارایهای از بیت ها که وضعیت خاموش یا روشن بودن انها در ارتباط با ارایهای از چیزهای دیگر است نقشه بیت
computed air release point U نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
over freight U بار بیش از اندازه هوایی یابار ارسالی زیاد از حد
limit state U حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
building system U اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
too much of a good thing U غیر قابل تحمل تحمل ناپذیر
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
angle-post U [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer U فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
gigantic building U ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency U [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
building enterprise U مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house U ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
civil engineering contractor U مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
components U اجزاء
ingredients U اجزاء
ingredient U اجزاء
component U اجزاء
enterprise network U شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
shuttering U اجزاء قالببندی
mechanism U اجزاء مکانیکی
mechanisms U اجزاء مکانیکی
electronic components U اجزاء الکترونیکی
part list U فهرست اجزاء
parts list U لیست اجزاء
idle component U اجزاء کور
composition U نسبت اجزاء سازنده
mechanism U اجزاء متشکله چیزی
mechanisms U اجزاء متشکله چیزی
soil separates U اجزاء بافت خاک
compositions U نسبت اجزاء سازنده
features of project U اجزاء اصلی یک طرح
parts programmer U برنامه نویس اجزاء
constructional feature U ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotonda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotundas U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
foundation soil U شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
block structure U ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
rotunda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction U ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
lunulate U دارای اجزاء هلالی شکل
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
parses U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
piecemeal U به اجزاء ریز تقسیم کردن خردخرد
configuration U ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
parse U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
configurations U ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
parsed U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
integration U یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
steric U وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
komi U فشاری
compressive U فشاری
contrast U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
take to pieces U پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
contrasts U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
design load U حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
contrasted U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
decouple U جدا کردن یا قطع ارتباط بین اجزاء یک سیستم
particularism U اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
contrasting U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
thumb U دگمه فشاری
push button U کلید فشاری
pressboard U تخته فشاری
push button U دکمه فشاری
push key تکمه فشاری
press key تکمه فشاری
pression pipe U لوله فشاری
pressure butt welding U جوشکاری لب به لب فشاری
push shot U ضربه فشاری
pressure welding U جوش فشاری
pressure welding U جوشکاری فشاری
pressure sweeping U روبیدن فشاری
thumbs U دگمه فشاری
thumbing U دگمه فشاری
pressure device U ماسوره فشاری
pressure fraction U کسر فشاری
compression stress U تنش فشاری
thumbed U دگمه فشاری
compression molding U قالبگیری فشاری
compression flange U سپر فشاری
compression flange U عضو فشاری
constrictor knot U گره فشاری
filter press U صافی فشاری
compression strength U تاب فشاری
force pump U تلمبه فشاری
push button switch U تکمه فشاری
compressive stress U خستگی فشاری
compression wave U موج فشاری
compressive load application U بار فشاری
compression strength U استحکام فشاری
compressive stress U تنش فشاری
compression strength U توان فشاری
compression strength U مقاومت فشاری
compression spring U فنر فشاری
force feed oiler U روغندان فشاری
snap fastener U دکمه فشاری
push U ضربه فشاری
pushed U ضربه فشاری
head pressure U ارتفاع فشاری
achi komi U دفاع فشاری
pushes U ضربه فشاری
head U ارتفاع فشاری
hard board U تخته فشاری
duplex pressure proportioner U مخلوط کن دو فشاری
thrust bolt U پیچ فشاری
die cast U ریختن فشاری
compressive yield point U حدجهمندگی فشاری
data compaction U داده فشاری
filterpress U پالونه فشاری
allowances U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowance U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
mae west U جلیقه نجات فشاری
net push U ضربه فشاری از لب تور
compression riveter U دستگاه پرچ فشاری
firing pressure device U ماسوره فشاری مین
fumikumi U لگد فشاری به پایین
centralized oil shot system U روغنکاری متمرکز فشاری
compressive yield point U نقطه لهیدگی فشاری
press cutting برش دهنده فشاری
compression test specimen U نمونه ازمون فشاری
pressure lubrication U دستگاه روغنکاری فشاری
cold pressure welding U جوشکاری فشاری سرد
pressure device U عامل فشاری مین
thrust hardness U درجه سختی فشاری
barometric altimeter U ارتفاع سنج فشاری
pressure weld U جوش دادن فشاری
resistance pressure welding U جوشکاری فشاری مقاومتی
compression molding U ریخته گری فشاری
pressure weldable U قابل جوشکاری فشاری
compression specimen U نمونه ازمایش فشاری
brass pressure casting U برنج ریختگی فشاری
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
press casting U ریخته گری فشاری
cold pressed forging U اهنگری فشاری سرد
compensator U ابزاری برای اندازه گیری اختلاف فار بین اجزاء یک نورپلاریزه
betting shop U جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
lamplighter U با ان چراغ را روشن میکنند
drag in <idiom> U پا فشاری روی موضوع دیگری
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری حرارتی
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
molten metal pressure welding U روش جوشکاری ذوبی-فشاری
superincumbent U دارای فشار زیاد فشاری
pieze U واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
alumino thermit pressure welding U جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pitometer log U سرعت سنج فشاری پیتومتری
tobi komi U ضربه فشاری پا در حال پرش
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
trampolines U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
trampoline U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
drainpipe U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipes U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
airbed U تشکی که آنرا با باد پر میکنند
bisk U ماهی وغیره درست میکنند
aeroscope U اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
barbette U سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
Havana U سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
bend U خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
blended U شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
gestalt U معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
they overtax our strength U بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
gilded youth U جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
collarette U یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
kick about U فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
Plants store up the sun's energy. U گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com