English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turbocharger U گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
auto lean U مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
carburettors U کاربوراتور
carburettor U کاربوراتور
carburetors U کاربوراتور
pot U کاربوراتور
carbureter U کاربوراتور
potting U کاربوراتور
pots U کاربوراتور
carburator U کاربوراتور
carburetor U کربوراتور کاربوراتور
float type carburator U کاربوراتور غواصکی
plunger U شناور کاربوراتور غوطه ور
plungers U شناور کاربوراتور غوطه ور
cooling air U هوای سرد کننده
thermostat U تنظیم کننده هوای سرد
caliduct U پخش کننده هوای گرم
thermostats U تنظیم کننده هوای سرد
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
blast valve U سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
air blast U هوای دم
petticoatsfever U هوای زن
moist air U هوای تر
out of doors U در هوای ازاد
forced draft U هوای با فشار
foul weather U هوای خراب
dead air U هوای راکد
carburetor air U هوای کاربراتور
foul weather U هوای نامساعد
queen's weather U هوای باز
broken weather U هوای بی قرار
stable air U هوای پایدار
secondry air U هوای ثانویه
blast roasting U تشویه با هوای دم
airs U هوای دم هوا
aired U هوای دم هوا
air U هوای دم هوا
emergency air U هوای اضطراری
air breathing U هوای تنفسی
swelter U هوای گرم
the open U هوای ازاد
raininess U هوای بارانی
temperate climate U اب و هوای معتدل
exhaust air U هوای خروجی
swelters U هوای گرم
sweltered U هوای گرم
drippy U هوای گرفته
heavy weather U هوای خراب
liquid air U هوای مایع
In the open air. U در هوای آزاد.
marine climate U اب و هوای دریایی
adverse weather U هوای نامساعد
circulationg air U هوای در گردش
low air pressure U فشار هوای کم
passion U هوای نفس
marsh malaria U هوای مردابی
humid air U هوای شرجی
humid air U هوای نمناک
intake air U هوای ورودی
open air U در هوای ازاد
compressed air U هوای متراکم
compressed air U هوای فشرده
heavy weather U هوای طوفانی
agglutinant U هوای التیام
out of door U در هوای ازاد
hot blast U هوای دم داغ
blow cold U هوای سرد دمیدن
blow hot U هوای گرم دمیدن
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
tire pressure U فشار هوای لاستیک
heatwave U هوای گرم طولانی
cold front U جبهه هوای سرد
cold front U پیشان هوای سرد
cold fronts U جبهه هوای سرد
cold fronts U پیشان هوای سرد
ego trips U تسلیم به هوای نفس
ego trip U تسلیم به هوای نفس
heatwave U موج هوای گرم
heatwaves U موج هوای گرم
outdoorsy <adj.> U عاشق هوای آزاد
cold spell or cold snap <idiom> U یک جعبه هوای سرد
tire inflation U فشار هوای لاستیک
choke damp U دم :هوای ته چاه یاکان
heatwaves U هوای گرم طولانی
cooling blower U دمنده هوای سرد
owl light U هوای گرگ و میش
free living U تسلیم هوای نفس
forced draft U هوای تحت فشار
mouthguard U لوله هوای غواص
blasts U هوای دم کوره بلند دم
bleed air U هوای کمپرس شده
lower U هوای گرفته وابری
lowered U هوای گرفته وابری
lowering U هوای گرفته وابری
lowers U هوای گرفته وابری
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
out door court U زمین هوای ازاد
hot blast cupola U کوپل هوای گرم
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
open exercise U ورزش در هوای ازاد
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
oh what a nasty weather U چه هوای کثیفی است
twilight U هوای گرگ ومیش
blast U هوای دم کوره بلند دم
dusk U هوای گرگ ومیش
lour U هوای گرفته وابریwerewolf
liquid air container U مخزن هوای مایع
saturated air U هوای اشباع شده
air tank U کپسول هوای غواصی
effulge U برق هوای باز
secondary airflow U جریان هوای فرعی
caisson foundation U پی سازی با هوای فشرده
air compressor U هوای فشرده ساز
fair weather U دارای هوای صاف
intake air U هوای مکیده شده
mouthpiece U لوله هوای غواص
liquid air U هوای مایع شده
intake air heater U گرمکن هوای ورودی
warm fronts U جبهه هوای گرم
warm front U جبهه هوای گرم
torchlight U هوای گرگ ومیش
mouthpieces U لوله هوای غواص
air space U قشر هوای دیوار خالی
Keep an eye on things. U هوای کاررا داشته باش
air lift U دستگاه ابکش با هوای فشرده
storm door U درب عایق هوای توفانی
inclement weather U هوای بسیار سرد یا طوفانی
To have a fancy for something . U هوای چیزی را درسر داشتن
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
To cherish a desire for something . U هوای چیزی ؟ ؟ درسر پروراندن
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
acclimatization U عادت کردن به هوای کوهستان
heaving U رقص ناو در هوای طوفانی
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
brisk air U هوای خنک و فرح بخش
self will U خود رایی هوای نفس
smog U هوای الوده به دود وبخار
sensualist U پیرو هوای نفس واحساس
fair-weather U خوب هنگام هوای صاف
sidewinder U موشک هوا به هوای سایدویندر
surfboat U قایق مخصوص هوای توفانی یا خیزاب
to weather something in winter U چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
Make sure the statuette doesnt topple over . U هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
out door U صحرایی در هوای ازاد انجام شده
thermal target U هوای گرم بالارونده برای بالون
Sea [mountain] air makes you hungry. U هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
The sun is all the more welcome. In this cold weather. U دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
She has a craving to travel . U دلش هوای سفر کرده است
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
swim bladder U کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
Today's weather is mild by comparison. U در مقایسه هوای امروز ملایم است.
williwaw U جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
sparrow U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
stationary front U جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
k valve U شیر ساده روی کپسول هوای غواصی
falcons U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
genies U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
airspeeds U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
genie U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
The room is stuffy . U هوای اطاق خیل خفه ( سنگین ) است
airspeed U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
falcon U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
sparrows U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
tartars U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
williwa U وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
pneumatic disatch U بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
cruise valve U سوپاپ ازادکننده هوای گرم بطور مرتب در پرواز
tartar U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
redeye U موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
endemic U بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
j valve U سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
purge valve U لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
serenades U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenade U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
carburator restricter plate U صفحه فلزی روی کاربوراتوربرای کاستن هوای ورودی دراتومبیل
serenaded U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenading U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
compressed air tunnel U تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
condensation shock U چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
blast hole drill U مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
air-conditioned U اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
vibrators U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
pneumaticity U خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
vibrator U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
self abandoned U رها شده تسلیم هوای نفس شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com