Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
score
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
scored
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
scores
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
movements
U
حرکات
calisthenics
U
حرکات نرمشی
voluntary exercise
U
حرکات اختیاری
air movements
U
حرکات هوایی
rings
U
حرکات دارحلقه
peristalsis
U
حرکات حلقوی
calisthenics
U
حرکات سوئدی
gestures
U
حرکات بیانگر
pump
U
حرکات فریبنده
retrograde movement
U
حرکات به عقب
eurythmics
U
تناسب حرکات
motion analysis
U
تحلیل حرکات
puerilism
U
حرکات کودکانه
cadences
U
موزونی حرکات
play marking
U
حرکات تهاجمی
compulsory freestyle
U
حرکات اجباری
prescribed exercise
U
حرکات اجباری
movements
U
حرکات یکانها
cadence
U
موزونی حرکات
school figures
U
حرکات اسب
optional
U
حرکات اختیاری
pumps
U
حرکات فریبنده
pumped
U
حرکات فریبنده
compulsory
U
حرکات اجباری
tactical movement
U
حرکات تاکتیکی
eye movements
U
حرکات چشم
notations
U
ثبت حرکات شطرنج
by-play
U
حرکات یا مکالمات فرعی
eurhythmics
U
حرکات بدنی موزون
disported
U
حرکات نشاط انگیزکردن
disport
U
حرکات نشاط انگیزکردن
lunes
U
حرکات جنون امیز
gestural
U
متضمن حرکات واشارات
rapid eye movements
U
حرکات سریع چشم
eurythmics
U
حرکات بدنی موزون
compound attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
circulation control
U
مدار کنترل حرکات
position of attention
U
حرکات و احترامات نظامی
composite attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
disporting
U
حرکات نشاط انگیزکردن
maneuvering board
U
تابلوی حرکات ناوها
lateral and sway bracing
U
حرکات جانبی و نوسانی
appeasement gestures
U
حرکات صلح جویانه
notation
U
ثبت حرکات شطرنج
aerobatic
U
حرکات آکروباتی با هواپیما
surged
U
حرکات افقی اب دریا
transposition
U
تبدیل حرکات شطرنج
air movement section
U
قسمت حرکات هوایی
floor exercise
U
حرکات زمینی ژیمناستیک
surges
U
حرکات افقی اب دریا
road movement
U
حرکات روی جاده
surge
U
حرکات افقی اب دریا
disports
U
حرکات نشاط انگیزکردن
adiadokinesis
U
زوال حرکات تناوبی
girlishness
U
حرکات یا حالات دخترانه
lip key
[دستگاه ثبت حرکات لب]
music of the spheres
U
اهنگ حرکات افلاک
air register
U
تنظیم حرکات هوایی
piaffe
U
نمایش حرکات یورتمهای
mass of maneuver
U
سنگینی حرکات یکان
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
screwing
U
حرکات دورانی یخهای دریایی
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
figure skate
U
اسکیت با انجام حرکات مختلف
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
cardiography
U
ثبت حرکات وضربان قلب
by-play
U
حرکات یا مکالمات کنار صحنه
tic
U
حرکات غیر ارادی اندامها
combatdrill
U
تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
percentage
U
نسبت حرکات موفقیت امیز
theatrical gestures
U
حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد
air control ship
U
ناو کنترل حرکات هوایی
percentages
U
نسبت حرکات موفقیت امیز
tics
U
حرکات غیر ارادی اندامها
kinesiology
U
تشریح حرکات بدنی انسان
pattern
U
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
patterns
U
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
lipreading
U
فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
pinning combination
U
مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
free skating
U
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
movement control
U
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
degree of difficulty
U
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
myocardiograph
U
اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
paragraph three
U
هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
figurine algebraic notation
U
ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
progressive attack
U
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
algebriac notation
U
ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
stop hit
U
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
streak
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
lindy
U
رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
flag days
U
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
psychomotor
U
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
pnemograph
U
الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
entrucking table
U
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
streaked
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaks
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
kymograph
U
دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
escapement
U
تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
beau geste
U
حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
dressage
U
حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
combination shot
U
ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
program
U
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
programs
U
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
calibrating
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrate
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrates
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrated
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
Grands Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
peripheral
U
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
Grand Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
mouse
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
mechanical mouse
U
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
scheduled wave
U
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
drill sergeant
U
گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
swing bowler
U
توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
trick ski
U
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
facing
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
circus catch
U
گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
stepped up separation
U
حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
eurhythmy
U
ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
eurythmy
U
ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
positioned
U
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position
U
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
retrograde
U
عقب کشیدن حرکات به عقب
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
preached
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
crosses
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilize
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringe
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
support
U
حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
preach
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
sterilising
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
correct
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
crossest
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
correcting
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
sterilises
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilised
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
exploits
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
preaches
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
point
U
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com