English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
motor car U گردونه خودرو
motor cars U گردونه خودرو
locomobile U گردونه خودرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
four by two U خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
porte cochere U در گردونه ور
carrousel U گردونه
rotor U گردونه
rotors U گردونه
trailer U یدک گردونه
knob U پیچ گردونه
knobs U پیچ گردونه
memory drum U گردونه یاد
turntable U صفحه گردونه
drum U گردونه دوار
passed U گردونه گدوک
passes U گردونه گدوک
training gear U گردونه در سمت
drummed U گردونه دوار
pass U گردونه گدوک
trailers U یدک گردونه
turntables U صفحه گردونه
elevator gear U گردونه در ارتفاع
gipsy U گردونه دوار
gipsy U گردونه هرزگرد
activity wheel U گردونه فعالیت
smoked drum U گردونه ثبت کننده
pill box U قوطی گردونه کوچک
color wheel U گردونه رنگ امیزی
fliers U درحال پرواز گردونه تیزرو
slugged U جانور تنبل گردونه کندرو
flyer U درحال پرواز گردونه تیزرو
flier U درحال پرواز گردونه تیزرو
flyers U درحال پرواز گردونه تیزرو
wagonette U گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
slugs U جانور تنبل گردونه کندرو
slug U جانور تنبل گردونه کندرو
landaulet n U گردونه کوچکی که پوششی دارد
to p a vehicle or horse U جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
ralliear U یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
traction engine U لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
traction engines U لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
porte cochere U در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
flying ambulance U گردونه تندروبرای بردن زخم خوردگان جنگ
four in hand U گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
kittereen U یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
landdau U یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
ferris wheel U گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
self propelling U خودرو
four by four U خودرو 4 در 4
locomobile U خودرو
autos U :خودرو
auto U :خودرو
vehicles U خودرو
motor vehicle U خودرو
adventive U خودرو
self driven U خودرو
self grown U خودرو
self propelled U خودرو
automobiles U خودرو
automotive U خودرو
automobile U خودرو
vehicle U خودرو
to ride in the car U با خودرو رفتن
moving staircase U پلکان خودرو
escalator U پلکان خودرو
moving stairway U پلکان خودرو
to turn [to turn off] [to make a turn] U پیچیدن [با خودرو]
to use the car U با خودرو رفتن
liftruck U خودرو بالابر
motor vehicle U خودرو موتوری
truck vehicle U خودرو نظامی
tank vehicle U خودرو تانکر
propeller shaft U گاردان خودرو
tank vehicle U خودرو تانکرسوخت
scout car U خودرو دیده ور
tank transporter U خودرو مازتانک بر
personnel carrier U خودرو نفربر
motorcar U خودرو سواری
wildwood U جنگل خودرو
bumper bar U سپر خودرو
ammunition carrier U خودرو مهمات کش
vehicular U مربوط به خودرو
caterpillar truck U خودرو هزارپا
chasis U شاسی خودرو
propeller U گاردان خودرو
automobiles U ماشین خودرو
automobile U ماشین خودرو
deep jeep U خودرو زیرابی
escalator U پلکان خودرو
escalators U پلکان خودرو
drive screw U پیچ خودرو
weedy U هرز خودرو
signaled U علامت راهنمای خودرو
signal U علامت راهنمای خودرو
windshields U شیشه جلو خودرو
windshield U شیشه جلو خودرو
upper beam headlights U نور بالا [در خودرو]
signalled U علامت راهنمای خودرو
[spider-type] lug wrench [American E] U آچار چرخ خودرو
wheel brace U آچار چرخ خودرو
unladen weight U وزن ناخالص خودرو
unladen weight U وزن کامل خودرو
wheel wrench U آچار چرخ خودرو
payloads U بازده خودرو یا دستگاه
payload U بازده خودرو یا دستگاه
escalators U پلکان های خودرو
technical inspection U معاینه فنی [خودرو]
dipped beams [beam light] [British English] U نور پایین [خودرو]
dipped headlights [lights] [British English] U نور پایین [خودرو]
low beams [beam light] [American English] U نور پایین [خودرو]
dimmed headlights [lights] [American English] U نور پایین [خودرو]
high beam [American English] U نور بالا [در خودرو]
full beam U نور بالا [در خودرو]
cross bar wrench U آچار چرخ خودرو
rollover U چپ شدن خودرو یاوسیله
high gear U دنده قوی خودرو
boot [British E] U صندوق چمدان [خودرو]
propeller joint U چهارشاخه گاردان خودرو
moving stairways U پلکان های خودرو
lift truck U خودرو دارای جرثقیل
loading list U لیست بارگیری خودرو
loading plan U طرح بارگیری خودرو
oil pan U جعبه کارتر خودرو
full tracked U خودرو تمام شنی
trunk [American E] U صندوق چمدان [خودرو]
suspension wheel U چرخ تعلیق خودرو
moving staircases U پلکان های خودرو
moving stairs {pl} U پلکان های خودرو
combat tire U تایر جنگی خودرو
short wheel U خودرو شاسی کوتاه
car passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
to leave on U روشن گذاشتن [موتور یا خودرو]
motor vehicle passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
to get a lift with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
endgate U درب عقب [خودرو شناسی]
motor vehicle passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
car passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
to get a ride with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
Carpool U هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
to get a lift from somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to go into the ditch U با خودرو به خندق جاده رفتن
to go for a spin U با خودرو گردش کوتاهی کردن
automotive U مربوط به وسایل نقلیه خودرو
travelling crane U جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
wilding U گیاه یا میوه خودرو وحشی
mileage U مسافت طی شده به وسیله خودرو
six by four U خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
curb weight U وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
dome light U چراغ بالای طاق خودرو
fast shuttle U تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
gradeability U قابلیت عبور خودرو از شیبها
laden weight U وزن کلی خودرو با بار
motor transport U حمل ونقل به وسیله خودرو
six by six U خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
dome U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
domes U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
compass course U مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
tracklaying U زنجیرگذاری کردن خودرو شنی دار
tank recovery vehicle U خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
half track U خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
less than carload U وزن باراضافه از فرفیت تناژ خودرو
skate mount U پایه دوار مسلسل روی خودرو
choked U خفه کردن ساسات خودرو چوک
choke U خفه کردن ساسات خودرو چوک
to swerve a car <idiom> U با خودرو ویراژ دادن [اصطلاح روزمره]
She swerved sharply to avoid hitting a dog. U او [زن] ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
trailer brake system U دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
chokes U خفه کردن ساسات خودرو چوک
loading U بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
capstan U میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
crashes U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
parking U پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
crashing U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
maximum gradeability U حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
trailers U خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
truck U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucks U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
four by four U خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
trucking U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
crashingly U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crash U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashed U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
trucked U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trailer U خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
panel truck U یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
unprompted U ناشی از طیب خاطر خودبخود بی اختیار خودرو
straddle truck U نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
to start U روشن کردن [به کار انداختن] [موتور یا خودرو]
tachograph U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
fifth wheel U جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
center disc [disk wheel] U دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش [ فناوری خودرو]
speedograph U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
stages U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
mileage on departure [arrival] U اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت [ورود] خودرو
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. U هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
The motor vehicle is covered by theft insurance. U این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
vehicle used for migrant-smuggling operations U خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
bulk petroleum conversion kit U جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com