English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
peripatetic U گردش کننده
rambling U گردش کننده
circulative U گردش کننده
excursionist U گردش کننده
promenader U گردش کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
walk U گردش کننده راه رونده
walked U گردش کننده راه رونده
walks U گردش کننده راه رونده
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
Q Channel U یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
Other Matches
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
cycle U گردش
cycled U گردش
cycles U گردش
maeander U گردش
left handed rotation U گردش به چپ
flows U گردش
itineration U گردش
trip U گردش
flowed U گردش
flow U گردش
trips U گردش
turnover U گردش
water circulation U گردش اب
paseo U گردش
runs U گردش
run U گردش
twirls U گردش
twirling U گردش
twirled U گردش
twirl U گردش
on the rove U در گردش
counterclockwise rotation U گردش به چپ
periods U گردش
period U گردش
races U گردش
raced U گردش
race U گردش
tripped U گردش
nutation U گردش
jaunts U گردش
cantered U گردش
hikes U گردش
flowine U خط گردش
hiked U گردش
hike U گردش
progress U گردش
progressed U گردش
progresses U گردش
progressing U گردش
hiking U گردش
promenades U گردش
canter U گردش
travel U گردش
traveled U گردش
flowline U خط گردش
promenade U گردش
travels U گردش
traversing U گردش
traverses U گردش
traversed U گردش
traverse U گردش
rotation U گردش
perambulation U گردش
canters U گردش
walking U گردش
turn U گردش
circuits U گردش
circuit U گردش
turns U گردش
itineracy U گردش
stroll U گردش
revolutions U گردش
revolution U گردش
cantering U گردش
anticlockwise rotation U گردش به چپ
meanders U گردش
meandering U گردش
meandered U گردش
circulations U گردش
strolled U گردش
strolls U گردش
revving U گردش
revved U گردش
circulation U گردش
revs U گردش
rev U گردش
meander U گردش
gyration U گردش
excursion U گردش
excursions U گردش
wrests U گردش
circumrotation U گردش
ambulation U گردش
movement U گردش
gyrations U گردش
wresting U گردش
wrested U گردش
wrest U گردش
jaunt U گردش
operation U گردش
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
hydraulic cycle U گردش اب در طبیعت
circulated U به گردش در اوردن
roams U گردش کردن
circulated U گردش کردن
operation U گردش جنبش
fractional rotation U گردش کسری
circulate U به گردش در اوردن
circulate U گردش کردن
rate of turn U میزان گردش
volume of sales U گردش معاملات
go for a walk U گردش رفتن
rove U گردش کردن
roved U گردش کردن
round robin U با گردش نوبت
rides U گردش سواره
ride U گردش سواره
roves U گردش کردن
right handed rotation U گردش به راست
passageways U غلام گردش
to go for a walk U گردش رفتن
gyre U گردش دایره
program flow U گردش برنامه
take a walk U گردش کردن
sashay U گردش سفر
gyringly U گردش کنان
raceway U حلقه گردش
passageway U غلام گردش
revolving fund U اعتبار در گردش
circulates U گردش کردن
roaming U گردش کردن
gander U : گردش کردن
revolves U گردش کردن
roll U چرخش گردش
rolled U چرخش گردش
rolls U چرخش گردش
movableness U گردش دار
money in circulation U پول در گردش
cycle U دوره گردش
revolved U گردش کردن
cycled U دوره گردش
ganders U : گردش کردن
roam U گردش کردن
roamed U گردش کردن
turning effect U اثر گردش
turning circle U دایره گردش
bloodstream U رگ گردش خون
bloodstreams U رگ گردش خون
pleasure ground U گردش گاه
trading capital U سرمایه در گردش
operating capital U سرمایه در گردش
nyuctitropism U گردش برگ در شب
working capital U سرمایه در گردش
turnaround time U زمان گردش
cycles U دوره گردش
river trip U گردش رودخانه ای
rotation U گردش مشاغل
to be in a whirl U گردش کردن
rotation U گردش روتاسیون
perambulate U گردش کردن در
the turn of a wheel U گردش چرخ
to go for a stroll U گردش کردن
to take a stroll U گردش کردن
revolve U گردش کردن
rpm U گردش در دقیقه
perambulating U گردش کردن در
perambulates U گردش کردن در
perambulated U گردش کردن در
walkabout U گردش پیاده
walkabouts U گردش پیاده
to make an excursion U به گردش رفتن
to make an excursion U گردش کردن
itinerate U گردش کردن
negative caster U گردش معکوس
itinerancy U در بدری گردش
circulates U به گردش در اوردن
excurse U گردش کردن
cash flows U وجوه در گردش
capital turnover U گردش سرمایه
budget cycle U گردش بودجه
circulations U مسیر گردش
currency circulation U گردش پول
circulation U مسیر گردش
cash flow U گردش وجوه
rotational speed U گردش بر دقیقه
eyre U گردش دورانی
circuit U مسیر گردش
circuits U مسیر گردش
field trip U گردش علمی
rotation in a clockwise direction U گردش به راست
flow direction U جهت گردش
flow of expenditure U گردش هزینه
circulating asset U دارایی در گردش
circulating capital U سرمایه در گردش
circulation capital U سرمایه در گردش
train ride U گردش با قطار
data flow U گردش داده ها
daily round U گردش روزانه
turnover U گردش معاملات
cycle of water U گردش اب در طبیعت
cycle of the room U گردش ماه
cooling water circulation U گردش اب سرد
control flow U گردش کنترل
continous running U گردش دائمی
continous cycle U گردش دائمی
clockwise rotation U گردش براست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com