English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
picnic U گردش دسته جمعی
picnicked U گردش دسته جمعی
picnics U گردش دسته جمعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
en masse U دسته جمعی
ensemble U دسته جمعی
ensembles U دسته جمعی
processional U دسته جمعی
collective U دسته جمعی
in chorus U دسته جمعی
social U دسته جمعی
communal U دسته جمعی
all together U دسته جمعی
in company U دسته جمعی
teamwork U کار دسته جمعی
collective fire U اتش دسته جمعی
poll U اخذرای دسته جمعی
polled U اخذرای دسته جمعی
power play U حمله دسته جمعی
polls U اخذرای دسته جمعی
ingrow U بطور دسته جمعی
processions U حرکت دسته جمعی
picnic U دسته جمعی خوردن
salvoes U فریاد دسته جمعی
procession U حرکت دسته جمعی
picnicked U دسته جمعی خوردن
picnics U دسته جمعی خوردن
volley bombing U شلیک دسته جمعی
collective security U تامین دسته جمعی
in mass U بطور دسته جمعی
gang punch U منگنه دسته جمعی
genocide U کشتار دسته جمعی
salvo U فریاد دسته جمعی
parade U تظاهرات عملیات دسته جمعی
parades U تظاهرات عملیات دسته جمعی
paraded U تظاهرات عملیات دسته جمعی
flutters U بال زنی دسته جمعی
fluttering U بال زنی دسته جمعی
parading U تظاهرات عملیات دسته جمعی
gang U دسته جمعی عمل کردن
gangs U دسته جمعی عمل کردن
formicarm U زندگی دسته جمعی موریانه
formicary U زندگی دسته جمعی موریانه
callective note U بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
flutter U بال زنی دسته جمعی
fluttered U بال زنی دسته جمعی
scot ant lot U جریمه یامالیات دسته جمعی
part song U آواز دسته جمعی بدون ساز
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
acapella U اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
anthems U سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
anthem U سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
collectivism U وسایل تولید دسته جمعی ومشترک
terpsichore U رب النوع رقص واوازهای دسته جمعی
choir U بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choirs U بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
litanies U مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
head stock U راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
frankpledge U مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
litany U مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
to go on a picnic U بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
antistrophe U حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
symbion U موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
poussette U رقص دسته جمعی دایره وار رقص چوبی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
collective guarantee U مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
exodus U مهاجرت مهاجرت دسته جمعی
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
collective U جمعی
additives U جمعی
mass U جمعی
aggregative U جمعی
masses U جمعی
massing U جمعی
plural U جمعی
collective bargaining U جمعی
additive U جمعی
aggregate operator U عملگر جمعی
collective protection U حفافت جمعی
collective unconscious U ناهشیار جمعی
aggregate function U عمل جمعی
collective liability U بدهی جمعی
collective bargaining U معامله جمعی
sum term U لفظ جمعی
collective responsibility U مسئوولیت جمعی
collective self reliance U خوداتکائی جمعی
cumulative error U خطای جمعی
scrutin deliste U رای جمعی
collective agreement U توافق جمعی
collective ownership U مالکیت جمعی
collectedness U جمعی حواس
collective mind U ذهن جمعی
collective behavior U رفتار جمعی
sum check U مقابله جمعی
mass communication U ارتباط جمعی
mass contagion U سرایت جمعی
mass education U اموزش جمعی
gunner U جمعی توپخانه
gunners U جمعی توپخانه
processional U سروددسته جمعی
mass hysteria U هیستری جمعی
collective goods U کالاهای جمعی
infantryman U جمعی پیاده نظام
paratroopers U جمعی یکان چترباز
volleys U شلیک بطوردسته جمعی
volleying U شلیک بطوردسته جمعی
volleyed U شلیک بطوردسته جمعی
certes U خاطر جمعی تحقیق
nonoperating strength U جمعی غیرفعال در یکان
mass media U وسایل ارتباط جمعی
infantrymen U جمعی پیاده نظام
paratrooper U جمعی یکان چترباز
permanent party U جمعی دایمی یکان
volley U شلیک بطوردسته جمعی
social decrement U کاهش ناشی از کار جمعی
synergism U کار توام ودسته جمعی
social increment U افزایش ناشی از کار جمعی
gang days U روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
convocation U جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
collective U جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
gang week U هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
embarrassing clanger [British E] U اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
embarrassing blunder U اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
faux pas U اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
gaffe U اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
windrow U دسته دسته کردن
they came in bands U دسته دسته امدند
streams of people U دسته دسته مردم
shoals of people U دسته دسته مردم
assort U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
in detail U مفصلا دسته دسته
distribute U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
sect U دسته دسته مذهبی
sects U دسته دسته مذهبی
troop U دسته دسته شدن
trooped U دسته دسته شدن
trooping U دسته دسته شدن
assort U دسته دسته شدن
scores of people U دسته دسته مردم
groups U دسته دسته کردن
regiment U دسته دسته کردن
regiments U دسته دسته کردن
sorts U دسته دسته کردن
sorted U دسته دسته کردن
group U دسته دسته کردن
strophe U چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
fcc U شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
polygarchy U حکومتی که به دست عده زیادی اداره شود حکومت جمعی
round robin (letter) <idiom> U نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
collectivism U اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
counterclockwise rotation U گردش به چپ
excursions U گردش
excursion U گردش
operation U گردش
itineracy U گردش
turnover U گردش
flowine U خط گردش
wrests U گردش
promenades U گردش
movement U گردش
flowline U خط گردش
ambulation U گردش
paseo U گردش
on the rove U در گردش
maeander U گردش
gyration U گردش
wresting U گردش
wrested U گردش
wrest U گردش
left handed rotation U گردش به چپ
meanders U گردش
itineration U گردش
meandering U گردش
meandered U گردش
meander U گردش
nutation U گردش
circumrotation U گردش
gyrations U گردش
walking U گردش
canter U گردش
flow U گردش
trips U گردش
tripped U گردش
trip U گردش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com