English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slew U گردش تحت زاویه 09 درجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rotation by ... U گردش [چرخش] به مقدار ... [ درجه دما یا زاویه]
Other Matches
graduated circle of an alidade U دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
angle of rotation U زاویه گردش
angle of elevation U زاویه درجه
straight angle U زاویه 081 درجه
round angle U زاویه 063 درجه
sextant U زاویه یا قوس دارای 06 درجه
degree of arc U درجه [یکای زاویه] [ریاضی]
degree U درجه [یکای زاویه] [ریاضی]
obtuse U منفرجه زاویه 09 تا 081 درجه
arcdegree U درجه [یکای زاویه] [ریاضی]
arc degree U درجه [یکای زاویه] [ریاضی]
elevation U حرکت در ارتفاع زاویه درجه
elevations U حرکت در ارتفاع زاویه درجه
quarter landing U پاگرد پله با 081 درجه گردش
bar pattern U ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
hard spun U [نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
broad arrow engine U موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
stern attack U در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد
abeam U یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
musub duchi U موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
longitudinal dihedral U اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation U زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
angle of rotation U زاویه دوران زاویه چرخش
loss angle U زاویه تلف زاویه تلفات
angle of convergence U زاویه تقرب زاویه پارالاکس
entering angle U زاویه ورودی زاویه دخول
angle of repose U زاویه تعادل زاویه ارامش
declination U زاویه انحراف زاویه میل
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
bombing angle U زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
constant angle arch dam U بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
angle offset method U روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation U تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle U زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
apogee U زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
apex angle U زاویه راسی هدف زاویه راسی
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
grid magnatic angle U زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
angle of traverse U زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
traveled U گردش
meander U گردش
travel U گردش
travels U گردش
gyrations U گردش
gyration U گردش
progress U گردش
cycle U گردش
wresting U گردش
progressed U گردش
movement U گردش
runs U گردش
promenades U گردش
meanders U گردش
promenade U گردش
meandering U گردش
meandered U گردش
canter U گردش
cantering U گردش
canters U گردش
on the rove U در گردش
progresses U گردش
perambulation U گردش
hike U گردش
traverse U گردش
traversed U گردش
traverses U گردش
traversing U گردش
flowline U خط گردش
left handed rotation U گردش به چپ
races U گردش
excursions U گردش
raced U گردش
turn U گردش
turns U گردش
excursion U گردش
race U گردش
water circulation U گردش اب
wrested U گردش
maeander U گردش
wrest U گردش
progressing U گردش
cycled U گردش
cycles U گردش
nutation U گردش
hiking U گردش
itineracy U گردش
flowine U خط گردش
itineration U گردش
rotation U گردش
hikes U گردش
hiked U گردش
operation U گردش
run U گردش
strolls U گردش
revs U گردش
counterclockwise rotation U گردش به چپ
period U گردش
periods U گردش
revolutions U گردش
revolution U گردش
turnover U گردش
jaunt U گردش
jaunts U گردش
rev U گردش
ambulation U گردش
anticlockwise rotation U گردش به چپ
revved U گردش
revving U گردش
wrests U گردش
strolled U گردش
circumrotation U گردش
stroll U گردش
circulation U گردش
circulations U گردش
trip U گردش
twirling U گردش
flowed U گردش
walking U گردش
circuit U گردش
cantered U گردش
flows U گردش
twirl U گردش
twirled U گردش
tripped U گردش
trips U گردش
flow U گردش
twirls U گردش
circuits U گردش
paseo U گردش
river trip U گردش رودخانه ای
roll U چرخش گردش
walkabouts U گردش پیاده
to make an excursion U به گردش رفتن
to make an excursion U گردش کردن
rolls U چرخش گردش
to take a stroll U گردش کردن
revolved U گردش کردن
rolled U چرخش گردش
bloodstreams U رگ گردش خون
passageway U غلام گردش
itinerate U گردش کردن
itinerancy U در بدری گردش
perambulate U گردش کردن در
turnaround time U زمان گردش
passageways U غلام گردش
perambulating U گردش کردن در
revolve U گردش کردن
turning circle U دایره گردش
revolving fund U اعتبار در گردش
turning effect U اثر گردش
gyringly U گردش کنان
hydraulic cycle U گردش اب در طبیعت
bloodstream U رگ گردش خون
perambulated U گردش کردن در
walkabout U گردش پیاده
operation U گردش جنبش
money in circulation U پول در گردش
roamed U گردش کردن
roaming U گردش کردن
roams U گردش کردن
movableness U گردش دار
right handed rotation U گردش به راست
gyre U گردش دایره
negative caster U گردش معکوس
take a walk U گردش کردن
raceway U حلقه گردش
pleasure ground U گردش گاه
nyuctitropism U گردش برگ در شب
the turn of a wheel U گردش چرخ
promenader U گردش کننده
to be in a whirl U گردش کردن
revolves U گردش کردن
sashay U گردش سفر
peripatetic U گردش کننده
trading capital U سرمایه در گردش
operating capital U سرمایه در گردش
to go for a stroll U گردش کردن
rpm U گردش در دقیقه
rate of turn U میزان گردش
round robin U با گردش نوبت
gander U : گردش کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com