English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interrupt handler U گرداننده وقفه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interrupts U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
operators U گرداننده
drives U گرداننده
inverter U بر گرداننده
drive U گرداننده
operator U گرداننده
operator U گرداننده
user U گرداننده
handler U گرداننده
operators U گرداننده ها
handlers U گرداننده
users U گرداننده ها
final drive U گرداننده نهایی
driving wheel U چرخ گرداننده
driving axle U محور گرداننده
drive number U شماره گرداننده
driving rod U میله گرداننده
hard drive U گرداننده سخت
driving flange U لبه گرداننده
driving flange U فلانژ گرداننده
driver U راننده گرداننده
drivers U راننده گرداننده
operating lever U اهرم گرداننده
st0 drive U گرداننده 605ST
current drive U گرداننده کنونی
driving axle U اکسل گرداننده
driving belt U تسمه گرداننده
driving sleeve U استوانه گرداننده
drive U راندن گرداندن گرداننده
dual disk drive U گرداننده دیسک دوگانه
back driving axle U محور گرداننده عقب
peristrephic U گرداننده موجب گردش
magnetic tape transport U گرداننده نوار مغناطیسی
magnetic tape drive U گرداننده نوار مغناطیسی
crank drive U گرداننده میل لنگ
default drive U گرداننده پیش فرض
driving torque U گشتاور پیچشی گرداننده
drives U راندن گرداندن گرداننده
winchester disk drive U گرداننده دیسک وینچستر
driving pinion U چرخ دندانه پی نیون گرداننده
final drive U چرخ گرداننده نهایی شنی
sprocket U دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
interrupt U وقفه
at a stretch U بی وقفه
gaps U وقفه
gap U وقفه
pausing U وقفه
pauses U وقفه
paused U وقفه
pause U وقفه
dead lock U وقفه
hiatus U وقفه
hold back U وقفه
ceasing U وقفه
abeyance or adeyancy U وقفه
suspension U وقفه
suspensions U وقفه
hoid up U وقفه
interrupting U وقفه
down time U وقفه
discontinuance U وقفه
interrupts U وقفه
chasm U وقفه
chasms U وقفه
desuetude U وقفه
abeyance U وقفه
interruptions U وقفه
interruption U وقفه
paralysis U وقفه
ceases U وقفه
ceased U وقفه
station U وقفه
stationed U وقفه
breaks U وقفه
stations U وقفه
arrest U وقفه
arrested U وقفه
break U وقفه
arrests U وقفه
stick U وقفه
deadlock U وقفه
standstill U وقفه
blocks U وقفه
blocking U وقفه
block U وقفه
blocked U وقفه
jib U وقفه
jibbed U وقفه
unabated <adj.> U بی وقفه
standstil U وقفه
stound U وقفه
cease U وقفه
interval U وقفه
uninterrupted U بی وقفه
jibs U وقفه
jibbing U وقفه
work stoppage U وقفه در کار
sticking voltage U ولتاژ وقفه
wind rocked out U وقفه تنفسی
external interrupt U وقفه خارجی
continous cycle U دوره بی وقفه
affect block U وقفه عاطفه
caesura U وقفه ایست
blocking period U دوره وقفه
betweentimes U درمدت وقفه
automatic interrupt U وقفه خودکار
full stops U وقفه کامل
full stop U وقفه کامل
interrupt driven U وقفه گرا
massed learning U یادگیری بی وقفه
interval U ایست وقفه
flashback U وقفه زمانی
machine interupption U وقفه ماشین
uninterrupted duty U کار بی وقفه
time out U وقفه فاصله
flashbacks U وقفه زمانی
massed practice U تمرین بی وقفه
nerve block U وقفه عصبی
priority interrupt U وقفه اولویت
system interrupt U وقفه سیستم
interrupt vector U بردار وقفه
unceasing U بدون وقفه
run on U بدون وقفه
program interrupt U وقفه برنامه
vectored interrupt U وقفه برداری
scanned interrupt U وقفه پویش شده
insolvency U وقفه در پرداخت دیون
ups U تامین برق بی وقفه
disarm U ثیرات وقفه شدن
short time rating U کار کردن با وقفه
disarmed U ثیرات وقفه شدن
interrupt U ناتوان کردن وقفه
disarms U ثیرات وقفه شدن
interrupting U حرکت دادن وقفه
interrupting U ناتوان کردن وقفه
fall into abeyance U درحال وقفه افتادن
machine check interrupt U وقفه بررسی ماشین
machine check interrupt U وقفه مقابله ماشین
interrupt serrice routine U روال سرویس وقفه
clock interrupt U وقفه زمان سنجی
interrupts U ناتوان کردن وقفه
arm U خط وط وقفه فعال شده .
interrupts U حرکت دادن وقفه
interrupt U حرکت دادن وقفه
parabiosis U وقفه رسانش عصبی
constant speed drive U چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
spinning wheels U چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
spinning wheel U چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
evertor U عضله برون گرداننده عضله راجعه
NMI U وقفه غیرقابل چشم پوشی
tenuis U علامت مکث و وقفه در یونانی
shut up U باعث وقفه در تکلم شدن
uniterruptable power supply U سیستم تامین برق بی وقفه
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
continous type furnace U کوره نوع بدون وقفه
continous U متصل متوالی بدون وقفه
interrupting U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupt U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupts U خط وقفه که فعال شده است
interrupting U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupting U خط وقفه که فعال شده است
interrupt U خط وقفه که فعال شده است
interrupt U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupts U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupts U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
capstan U میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
interrupting U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
station break U وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
interrupt U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
caesura U وقفه یاسکوت شعردرانتهای کلمه یا وتد
suspended animation U وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
interrupts U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupting U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
handler U یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
attention U کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
attentions U کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
interrupt U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupt U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
attentions U سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
burst U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
interrupting U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
attention U سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
handlers U یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
bursts U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
interrupts U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupts U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
disk drive U گرداننده دیسک دیسک گردان
disk drives U گرداننده دیسک دیسک گردان
disabling U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
daisy chain U خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
Dont let the grass grow under your feet. U نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
interrupts U سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
disables U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disable U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
interrupting U سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
maskable U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com