English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gib U گربه صفت بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
genet U جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
feline U وابسته به تیره گربه گربه صفت
ventus's shell U کس گربه
malkin U گربه
puss U گربه
tomcats U گربه نر
flues U گربه رو
tomcat U گربه نر
felid U گربه
the cat has nine lives U گربه
air drain U گربه رو
cat گربه
cats U گربه
moggy U گربه
flue U گربه رو
tom cat U گربه نر
gib cat U گربه نر
neko U گربه
grimalkin U گربه
lead one a dance U گربه رقصاندن
kitty U بچه گربه
pussies U گربه وار
kitties U بچه گربه
to lead one a dance U گربه رقصاندن
tabby U گربه ماده
Persian cat U گربه ایرانی
cattish U گربه وار
catlike U گربه وار
cathead U کله گربه
caracal U گربه صحرایی
toms U جنس نر گربه نر
tom U جنس نر گربه نر
kitling U بچه گربه
tabbies U گربه ماده
catling U بچه گربه
lemon grass U گربه دشتی
cat's paws U پنجه گربه
to pull the strings U گربه رقصاندن
cattier U گربه صفت
cattiest U شبیه گربه
cattiest U گربه صفت
catty U شبیه گربه
meaow U صدای گربه
catfish U گربه ماهی
meow U صدای گربه
cattier U شبیه گربه
cat's paw U پنجه گربه
wildcats U گربه وحشی
wildcat U گربه وحشی
gatophobia U گربه هراسی
cowrie U نوعی کس گربه
pussy U گربه وار
cowries U نوعی کس گربه
cowry U نوعی کس گربه
galeophobia U گربه هراسی
ailurophobia U گربه هراسی
catty U گربه صفت
heating flue U تنوره گربه رو
tabby cat U گربه خط دار
kittens U بچه گربه
kitten U بچه گربه
felid U گربه مانند
felidae U تیره گربه
foumart U گربه شمالی
fitchet U گربه قطبی
grimalkin U گربه ماده
foumart U گربه قطبی
sheat fish U گربه ماهی
silure U گربه ماهی
gib U گوه گربه نر
gib cat U گربه اخته
abyssinian U نژادی از گربه
reflecting stud U چشم گربه
tiger cat U گربه وحشی
kit U بچه گربه
cats eye U چشم گربه
kits U بچه گربه
cattiness U گربه صفتی
civet U گربه زباد
mewing U صدای گربه
mewed U صدای گربه
mew U صدای گربه
cri du chat U گربه اوایی
cattily U گربه وار
felinity U گربه صفتی
catamountain U یکجور گربه دشتی
catamount U یکجور گربه دشتی
miaow U صدای گربه میومیو
miaowed U صدای گربه میومیو
pussy U ریم الود گربه
miaowing U صدای گربه میومیو
miaows U صدای گربه میومیو
caterwaul U صدای شیون گربه
pussies U ریم الود گربه
leopards U پلنگ گربه وحشی
leopard U پلنگ گربه وحشی
neko ashi dachi U ایستادن گربه سان
serval U گربه دشتی افریقایی
miaou U صدای گربه میومیو
caterwauls U صدای شیون گربه
caterwauling U صدای شیون گربه
tabby cat U گربه ببری یا پلنگی
beom seogi U گربه سان ایستادن
kittenish U مثل بچه گربه
to pull the wires U گربه رقصانی کردن
viverrine U خانواده گربه زباد
viverrine U شبیه گربه زباد
They fight like cat and dog. U مانند سگ و گربه به هم می پرند.
cat gets one's tongue <idiom> U گربه زبونش را خورده
caterwauled U صدای شیون گربه
play cat and mouse with someone <idiom> U موش و گربه بازی کردن
fisch U پوست راسو یا گربه قطبی
hemp nettle U گیاهان جنس کله گربه
fitchew U پوست راسو یا گربه قطبی
linsang U گربه زباد برمه وجاوه
Siamese cats U گربه چشم ابی ولاغرسیامی
margay U گربه پلنگی امریکای جنوبی
There is not room no swing a cat . <proverb> U گربه را مجال گذز نیست .
The cat dreams of mice. <proverb> U گربه در خواب موش بیند.
Siamese cat U گربه چشم ابی ولاغرسیامی
A cat has nine lives . <proverb> U گربه هفت جان دارد .
fleas i. doges and cats U کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
cougar U گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
cougars U گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
manx cat U گربه اهلی موکوتاه ودم کوتاه
wire pulling U گربه رقصانی تحریک سیاست بازی
rumpy U یکجور گربه بی دم در جزیره man of isle
Two cas and a mouse , two wives in one house , two. <proverb> U دو گربه و یک موش ,دو زن در یک خانه و دو سگ و یک استخوان هرگز سلوکشان نشود .
The cat ate the whole mouse. U گربه تمام موش راخورد ( گوشت ،استخوان وغیره )
catgut U روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb> U گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
returning U کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return U کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns U کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returned U کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
agreeing U متفق بودن همرای بودن
agrees U متفق بودن همرای بودن
agree U متفق بودن همرای بودن
reside U ساکن بودن مقیم بودن
owes U مدیون بودن مرهون بودن
precede U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
depend U مربوط بودن منوط بودن
to stand for U نامزد بودن هواخواه بودن
resided U ساکن بودن مقیم بودن
owed U مدیون بودن مرهون بودن
abut U مماس بودن مجاور بودن
resides U ساکن بودن مقیم بودن
consists U شامل بودن عبارت بودن از
to be due U مقرر بودن [موعد بودن]
consisting U شامل بودن عبارت بودن از
consisted U شامل بودن عبارت بودن از
consist U شامل بودن عبارت بودن از
conditionality U شرطی بودن مشروط بودن
precedes U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
discord U ناجور بودن ناسازگار بودن
includes U شامل بودن متضمن بودن
having U مالک بودن ناگزیر بودن
owe U مدیون بودن مرهون بودن
abuts U مماس بودن مجاور بودن
inhere U جبلی بودن ماندگار بودن
have U مالک بودن ناگزیر بودن
abutted U مماس بودن مجاور بودن
include U شامل بودن متضمن بودن
depended U مربوط بودن منوط بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com