Perdic | گرایش فشار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	pressure tendency U	گرایش فشار

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	cabin pressure U	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
	pressurized cabin U	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
	compensating relief valve U	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
	pitot static system U	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
	pore pressure U	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
	trend U	گرایش
	tendency U	گرایش
	tendencies U	گرایش
	tropism U	گرایش
	attitudes U	گرایش
	trends U	گرایش
	disposition U	گرایش
	propensities U	گرایش
	gravitation U	گرایش
	attitude U	گرایش
	diatropism U	گرایش
	propensity U	گرایش
	propensity to borrow U	گرایش به استقراض
	propensity to consume U	گرایش به مصرف
	propensity to save U	گرایش به پس انداز
	propensity to hoard U	گرایش به احتکار
	approach gradient U	شیب گرایش
	propensity to import U	گرایش به واردات
	reconversion U	گرایش مجدد
	upward tendency U	گرایش صعودی
	orientation U	گرایش جهت
	christianization U	گرایش به مسیحیت
	sexual orientation U	گرایش جنسی
	action tendency U	گرایش به عمل
	chemotropism U	گرایش شیمیایی
	coenotrope U	گرایش مشترک
	cenotrope U	گرایش مشترک
	determining tendency U	گرایش تعیین کننده
	pro-active U	گرایش به ایجاد وقایع
	central tendency measures U	اندازههای گرایش مرکزی
	ism U	سیستم عملی گرایش
	measures of central tendency U	اندازههای گرایش مرکزی
	phototropism U	گرایش بطرف نور
	sentimentality U	گرایش بسوی احساسات
	sentimentalism U	گرایش بسوی احساسات
	propensity to invest U	گرایش به سرمایه گذاری
	cabin pressurization safety valve U	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
	compressor pressure ratio U	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
	isopiestic U	دارای فشار یکسان خط هم فشار
	tends U	متمایل بودن به گرایش داشتن
	Enantiodroma U	گرایش به تغییر چیزها به متضادشان
	common business oreinted language U	زبان با گرایش متداول تجاری
	simplism U	گرایش بسادگی وبی الایشی
	tendentious U	دارای گرایش ویژه وعمدی
	tend U	متمایل بودن به گرایش داشتن
	jump on the bandwagon <idiom>	[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
	tended U	متمایل بودن به گرایش داشتن
	tending U	متمایل بودن به گرایش داشتن
	radicalism U	گرایش به سیاست افراطی تندروی و افراط
	coanda effect U	گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
	bop U	Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
	bopped U	Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
	bopping U	Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
	bops U	Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
	low head plant U	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
	piezoelectric U	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
	energy absorber U	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
	impluse level U	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
	high voltage transformer U	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
	pitot pressure U	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
	clear one's ears U	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
	snobol U	Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
	compressive strength U	قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
	character oriented protocol U	پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
	low voltage distribution system U	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
	hypobaric U	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
	guild socialism U	سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
	pressure U	فشار
	pressures U	فشار
	isopiestic U	هم فشار
	ice push U	فشار یخ
	pressured U	فشار
	weight U	فشار
	sense of pressure U	حس فشار
	pressure sense U	حس فشار
	atmospheric pressure U	فشار جو
	pressure curve U	خم فشار
	low pressure U	فشار کم
	pressor U	فشار زا
	thrust U	فشار
	atmosphere U	فشار جو
	pressing U	فشار
	line of thrust U	خط فشار
	thrusts U	فشار
	hydraulic pressure U	فشار اب
	thrusting U	فشار
	back iron U	بن فشار
	pressuring U	فشار
	fantod U	فشار
	total pressure U	فشار کل
	constraint U	فشار
	violence U	فشار
	zips U	فشار
	zipping U	فشار
	zipped U	فشار
	zip U	فشار
	water pressure U	فشار اب
	pressure vessel U	فشار
	impact U	فشار
	stroking U	فشار با پا
	strokes U	فشار با پا
	stroked U	فشار با پا
	stroke U	فشار با پا
	stressing U	فشار
	stresses U	فشار
	stress U	فشار
	atmospheres U	فشار جو
	bunt U	فشار با سر
	presses U	فشار
	press U	فشار
	strains U	فشار
	strain U	فشار
	isobare U	هم فشار
	impacts U	فشار
	isobar U	هم فشار
	compression U	فشار
	tension U	فشار
	distraint U	فشار
	tensions U	فشار
	exertions U	فشار
	back pressure U	پی فشار
	exertion U	فشار
	brunt U	فشار
	push U	فشار
	pushes U	فشار
	isobars U	تک فشار
	barometric pressure U	فشار جو
	growing pains U	فشار
	isobars U	هم فشار
	pushed U	فشار
	isobar U	تک فشار
	discharge pressure U	فشار تخلیه
	high pressure U	فشار زیاد
	direct pressure U	فشار مستقیم
	high pressure area U	منطقه پر فشار
	high tension magneto U	مگنت پر فشار
	high tension U	فشار قوی
	high tension line U	خط فشار قوی
	high voltage line U	خط فشار قوی
	drag loading U	فشار کششی
	center of pressure U	مرکز فشار
	impaction U	فشار سخت
	impact pressure U	فشار اصابت
	hydrostatic pressure U	فشار عمق اب
	carebaria U	احساس فشار در سر
	hydrostatic pressure U	فشار ایستابی
	hydrostatic pressure U	فشار عمق
	hydrostatic pressure U	فشار ایستائی
	hydrostatic U	مربوط به فشار اب
	central head U	فشار مرکزی
	dynamic pressure U	فشار پویا
	dynamic pressure U	فشار دینامیکی
	drag mark U	محل فشار
	hydraulic pressure U	فشار هیدرولیکی
	high pressure line U	خط فشار قوی
	high potential U	فشار قوی
	earth pressure U	فشار خاک
	deflationary pressure U	فشار انقباضی
	compressive stress U	فشار تراکمی
	equilibrium vapor pressure U	فشار به حد تعادل
	confined water U	سفره اب با فشار
	equilibrium pressure U	فشار تعادلی
	critical pressure U	فشار بحرانی
	cost push U	فشار هزینه
	cost push U	فشار قیمت
	end thrust U	فشار محوری
	contact pressure U	فشار تماس
	electric tension U	فشار الکتریکی
	contact pressure U	فشار تماسی
	effective pressure U	فشار موثر
	edge pressure U	فشار لبه
	economic pressure U	فشار اقتصادی
	excess pressure U	فشار اضافی
	external pressure U	فشار خارجی
	deflationary pressure U	فشار ضدتورمی
	diffraction loading U	منتجه فشار
	centre of pressure U	مرکز فشار
	head loss U	افت فشار
	ciderpress U	سیب فشار
	group pressure U	فشار گروهی
	ciderpress U	میوه فشار
	cold water test pressure U	ازمایش فشار اب
	gossypium U	داروی فشار
	gage pressure U	فشار مانومتری
	gage pressure U	فشار گیج
	forced draft U	هوای با فشار
	flux density U	تراکم فشار
	hydraulic pressure test U	ازمایش فشار اب
	diastolic pressure U	فشار دیاستولی
	eyestrain U	فشار باصره
	external pressure U	فشار برونی
	constant pressure U	فشار ثابت
	tension adjustment	میزان فشار
	standard atmospheric pressure U	فشار متعارفی جو
	starting pressure U	فشار استارت