Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
gravitation
U
نیروی گرایشی زمین
free air anomaly
U
اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
geomagnetic
U
وابسته به جاذبه زمین
gravity
U
جاذبه زمین درجه کشش
gravity
U
جاذبه زمین کشش انحراف
geotropism
U
زمین گرایی
geotaxis
U
زمین گرایی
geotropism
U
رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geostrophic
U
وابسته به نیروی انحناء وپیچیدگی یا انقباضی که دراثرگردش زمین ایجادمیشود
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
water permeates the ground
U
اب در زمین نفوذ یا سرایت میکند
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
revenue farmer
U
کسی که در زمین استیجاری کشت میکند
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
virtual gravity
U
شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
land crab n
U
خرچنگی که در زمین زندگی میکند ولی در دریا تخم می ریزد
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
air mass
U
جریان تودهء عظیمی از هواکه مسافت زیادی را در سطح زمین طی میکند
geochemistry
U
علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
mole hill
U
توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
geomorphology
U
علمی که درباره برجستگیهای سطح زمین وعلل پیدایش انها بحث میکند
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
slap shot
U
ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
rhumb line
U
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
positive
U
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
hp laserjet
U
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
Hewlett Packard LaserJet
U
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
Hewlett Packard
U
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
gravitational force
U
نیروی جاذبه
attractive force
U
نیروی جاذبه
attraction force
U
نیروی جاذبه
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
intermolecular attractive force
U
نیروی جاذبه بین مولکولی
away
U
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
approach approach conflict
U
تعارض گرایشی- گرایشی
affinity
U
نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
affinities
U
نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
cohesion
U
نیروی جاذبه بین ذرات همگن
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
Faraday cage
U
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
electrostatic
U
محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
neap tide
U
دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
globes
U
زمین
floor
U
کف زمین
floors
U
کف زمین
cinder track
U
زمین دو
geodetically
U
زمین
cinder tracks
U
زمین دو
floored
U
کف زمین
real estate
U
زمین
fields
U
زمین
this earthly round
U
زمین
earths
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
soils
U
زمین
ground line
U
خط زمین
fielded
U
زمین
acres
U
زمین
acre
U
زمین
field
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
soil
U
زمین
earth
U
زمین
terrain
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
land
U
زمین
domain
U
زمین
ground
U
: زمین
aerospace
U
جو زمین
domains
U
زمین
soiling
U
زمین
ground
U
کف زمین
norland
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
lackland
U
بی زمین
grazes
U
زمین
globe
U
زمین
ground
U
زمین
grazed
U
زمین
tellus
U
زمین
earthing
U
زمین
land n
U
زمین
rooter
U
زمین کن
graze
U
زمین
collective land
U
زمین مشاع
playing field
U
زمین بازی
pronely
U
روبه زمین
baselines
U
خط انتهای زمین
wetland
U
زمین مرطوب
ground potential
U
پتانسیل زمین
border land
U
زمین مرزی
breaking into the ground
U
فرورفتن در زمین
geosphere
U
زمین سپهر
permeable ground
U
زمین تراوا
ground detector
U
تستر زمین
profile line
U
نیمرخ زمین
ground plate
U
صفحه زمین
wold
U
زمین بائر
ground detector
U
اشکارساز زمین
ground effect
U
اثر زمین
permeable ground
U
تراوا زمین
slumped
U
زمین باتلاقی
slumping
U
زمین باتلاقی
slumps
U
زمین باتلاقی
world shaking
U
زمین لرزه
playing field
U
زمین فوتبال
earths
U
کره زمین
earth
U
سطح زمین
earths
U
سکنه زمین
earths
U
اتصال به زمین
earths
U
سیم زمین
ground
U
اتصال زمین
ground
U
زمین میدان
soils
U
خاک زمین
ground wire
U
سیم زمین
grounding conductor
U
سیم زمین
ground zero
U
صفر زمین
zamindar
U
مالکین زمین
ground
U
سیم زمین
ground
U
اتصال به زمین
ground
U
زمین کردن
baseline
U
خط انتهای زمین
playing fields
U
زمین بازی
collctive land
U
زمین مشاع
playing fields
U
زمین فوتبال
earth
U
کره زمین
earth
U
سکنه زمین
earth
U
اتصال به زمین
earth
U
سیم زمین
parkland
U
زمین پارک
smallholding
U
زمین کوچک
plat
U
تکه زمین
smallholdings
U
زمین کوچک
cohesive soil
U
زمین چسبناک
surface-to-air
U
زمین به هوا
earths
U
سطح زمین
slump
U
زمین باتلاقی
physical characteristics
U
خصوصیات زمین
center line
U
خط میانی زمین
graben
U
فرو زمین
uplands
U
زمین کوهستانی
My birthday falls on a Staurday.
U
جشن زمین
uplands
U
زمین بلند
wasteland
U
زمین بایر
real estate
U
معاملات زمین
I fell down.
U
افتادم زمین
landless
U
فاقد زمین
real estate
U
خرید زمین
planned chart
U
کروکی زمین
wastelands
U
زمین بایر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com