Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spheroidize
U
گداختن نوسانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bright anneal
U
روشنی ناشی از گداختن گداختن
oscillatory
U
نوسانی
swingable
U
نوسانی
oscillating
U
نوسانی
swingy
U
نوسانی
pendulous
U
نوسانی
vacillatory
U
نوسانی
fused
U
گداختن
melts
U
گداختن
smelt
U
گداختن
smelted
U
گداختن
smelts
U
گداختن
liquate
U
گداختن
liquation
U
گداختن
smeet
U
گداختن
solubilize
U
گداختن
melt
U
گداختن
melting
U
گداختن
fuse
U
گداختن
undulation
U
جنبش نوسانی
oscillating lubricator
U
روغن ده نوسانی
oscillating motion
U
حرکت نوسانی
oscillating current
U
جریان نوسانی
oscillating quantity
U
کمیت نوسانی
oscillating resistance
U
مقاومت نوسانی
recipocal milling
U
فرزکاری نوسانی
pulsation welding
U
جوشکاری نوسانی
black anneal
U
سیاه گداختن
close aneal
U
گداختن مسدود
full annealing
U
کامل گداختن
re fuse
U
دوباره گداختن
meltability
U
قابلیت گداختن
soft anneal
U
گداختن نرم
lateral and sway bracing
U
حرکات جانبی و نوسانی
oscillating sort
U
مرتب کردن نوسانی
izod pendulum hammer
U
چکش نوسانی ایزود
simple harmonic motion
U
حرکت نوسانی ساده
oscillating sort
U
جور کردن نوسانی
rocks
U
تکان نوسانی دادن
yawing
U
انحراف نوسانی ناو
flail
U
الت نوسانی هر چیزی
flails
U
الت نوسانی هر چیزی
vacillation
U
حرکت نوسانی دودلی
rock
U
تکان نوسانی دادن
flailed
U
الت نوسانی هر چیزی
rocked
U
تکان نوسانی دادن
flailing
U
الت نوسانی هر چیزی
thaws
U
گداختن گرم شدن
flux
U
جاری شدن گداختن
thaw
U
گداختن گرم شدن
thawed
U
گداختن گرم شدن
dissolve
U
گداختن فسخ کردن
dissolves
U
گداختن فسخ کردن
melted
U
گداختن تبدیل شدن
undulaory
U
موجی نوسانی موج نما
liquefied
U
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefies
U
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefy
U
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquify
U
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefying
U
گداختن تبدیل به مایع کردن
oscillator
U
دستگاه تولید برق نوسانی دررادیو
batten
U
قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
battens
U
قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
frit
U
خمیر شیشه وچینی سازی گداختن
infrasonic
U
دارای تواتر و نوسانی پایین تر از شنوایی بشر
glow
U
گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
glowed
U
گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
glows
U
گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
reversal
U
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversals
U
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
salomon damper
U
خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
to try out
U
خوب ازمایش کردن کاملاازمودن تصفیه کردن گداختن
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
superheterodyne
U
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com