English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
treader U گام بردار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fraudulent U کلاه بردار
active U تنزل بردار
component U مولفه بردار
components U مولفه بردار
taxable U مالیات بردار
velocities U بردار سرعت
velocity U بردار سرعت
sampler U نمونه بردار
samplers U نمونه بردار
resultant U بردار
polygraph U رونوشت بردار نسخه بردار
polygraphs U رونوشت بردار نسخه بردار
force U بردار نیرو
forces U بردار نیرو
forcing U بردار نیرو
swindler U کلاه بردار
swindlers U کلاه بردار
photographer U عکس بردار
photographers U عکس بردار
make weight U سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weight U سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weights U سر وزن رسیدن وزنه بردار
beneficiaries U بهره بردار ذیحق
beneficiary U بهره بردار ذیحق
docile U تعلیم بردار مطیع
arrow U بردار
arrows U بردار
ascribe U رونویس بردار
ascribed U رونویس بردار
ascribes U رونویس بردار
ascribing U رونویس بردار
crook U ادم قلابی کلاه بردار
crooking U ادم قلابی کلاه بردار
crooks U ادم قلابی کلاه بردار
vector U حامل بردار
vector U بردار
vectors U حامل بردار
vectors U بردار
curl U حلقه بردار
curled U حلقه بردار
curls U حلقه بردار
surveyor U نقشه بردار
surveyors U نقشه بردار
axial vector U بردار محوری
benefic U بهره بردار
bilable U ضمانت بردار
burgers vector U بردار برگرز
cartesian coordinates U سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
circulation of a vector U چرخه بردار
code vector U بردار رمز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
core barrel U لوله نمونه بردار
core drill U مته نمونه بردار
cracky U ترک بردار زودشکن
cross bearer U صلیب بردار
crucifer U صلیب بردار
customable U گمرک بردار
damageable U غرامت بردار
disciplinable U نظم بردار
discountable U تخفیف بردار
dope vector U بردار
dope vector U بردار خصیصه نما
dutiable U گمرک بردار
equivocatory U اب بردار
exponible U توضیح بردار
field book U دفترچه یادداشت نقشه بردار
field vector U بردار میدان
finable U جریمه بردار
flux of a vector U شاره بردار
forfoitable U جریمه بردار
freestone U سنگ تراش بردار
harvestman U خرمن بردار
he was proof against harm U اسیب بردار نبود
included angle U زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
interpretable U قابل تفسیر تفسیر بردار
interrupt vector U بردار وقفه
jetevator U فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
land surveyor U نقشه بردار
lift vector U بردار برا
lifter U وزنه بردار
light vector U بردار نور
liner velocity U بردار سرعت
magnetic field vector U بردار میدان مغناطیسی
magnetic vector U بردار مغناطیسی
magnetic vector potential U پتانسیل بردار مغناطیسی
magnetization vector U بردار مغناطیس کنندگی
mouldable U قالب بردار
normal vector U بردار عمود
normal vector U بردار قائم
numerale U شماره بردار
participable U شرکت بردار
patchable U وصله بردار
polar vector U بردار قطبی
poynting's vector U بردار پوینتینگ
radius vector U بردار شعاعی
ratable U نرخ بردار
rateable U نرخ بردار
rodman U کمک نقشه بردار
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
Other Matches
weight lifter U وزنه بردار
wave vector U بردار موج
voltage vector U بردار ولتاژ
vectorial U حامل بردار
treatable U تعلیم بردار
topographer U نقشه بردار
subsumption U فرمان بردار
tollable U باج بردار
state vector U بردار حالت
state vector U بردار وضعیت
state vector U بردار حلات
stainable U زنگ بردار
subordination U فرمان بردار
suborder U فرمان بردار
submission U فرمان بردار
postponement U فرمان بردار
hypotaxis U فرمان بردار
Come off it !Get along-with you. U بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
Leave her alone. Stop bothering her. U دست از سر دخترک بردار
Y coordinate U مختصات بردار عمودی
y axis U بردار عمودی گراف
velocity U بردار سرعت [فیزیک]
Pick, what you like [want] ! U هر کدام را می خواهی بردار!
position vector U بردار مکان [ریاضی]
basis vector U بردار پایه [ریاضی]
radius vector U بردار مکان [ریاضی]
location vector U بردار مکان [ریاضی]
position U بردار مکان [ریاضی]
It cannot be trifled with . It is no joking matter. U شوخی بردار نیست
Euclidean vector U بردار اقلیدسی [ریاضی]
X coordinate U مختصات بردار افقی
vector data aggregate U بردار اطلاعات مجتمع
vector graphics display U بردار نمایش گرافیکی
x axis U بردار افقی گراف
vector psychology U روانشناسی بردار نگر
Take it as a souvenir! U این را به عنوان سوغاتی بردار!
Why dont you come off it! U چرا دست بردار نیستی !
None of your tricks. U دست ازحقه بازی بردار
z axis U بردار عمق در گراف سه بعدی
force displaced in parallel U [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
Take a fresh sheet of paper. U یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
Stop your little games (tricks). U ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
X Y U مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
If you don't feel like it, (you can) just stop. U اگر حوصله این کار را نداری خوب دست بردار ازش.
vortex line U خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
z buffer U محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
xerographic printer U چاپگر تصویربردار از عکس چاپگر تصویر بردار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com