English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
queen's pawn counter gambit U گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
volga gambit U گامبی ولگا در پیاده وزیرشطرنج
albin counter gambit U گامبی متقابل البین در گامبی وزیر شطرنج
marshall defence U دفاع مارشال در گامبی وزیرشطرنج
pillsbury attack U حمله پیلزبری در گامبی وزیرشطرنج
orthodox defence U دفاع ارتودکس در گامبی وزیرشطرنج
westphalia defence U دفاع وستفالی در گامبی وزیرشطرنج
tchigorin defence U دفاع چیگورین در گامبی وزیرشطرنج
slav defence U دفاع اسلاو در گامبی وزیرشطرنج
lasker's defence U دفاع لاسکر در گامبی وزیرشطرنج
tarrasch defence U دفاع تاراش در گامبی وزیرشطرنج
torre attack U حمله توره در پیاده وزیرشطرنج
budapest defence U دفاع بوداپست در پیاده وزیرشطرنج
counter gambit U گامبی متقابل
greco counter gambit U گامبی متقابل گرکو
benoni counter gambit U گامبی متقابل بنونی
staunton defence U دفاع استاونتن در گامبی متقابل بنونی
blamenfeld counter gambit U گامبی متقابل بلومنفند دردفاع بنونی
falkbeer counter gambit U گامبی متقابل فالکبیر درگامبی شاه شطرنج
counterpawn U پیاده متقابل
mason gambit U گامبی میسن در گامبی شاه گامبی کرس
counter thrust variation U واریاسیون پیاده رانده متقابل در دفاع هندی شاه شطرنج
philidor gambit U گامبی گرکو-فیلیدور در گامبی شاه شطرنج
lesser bishop's gambit U گامبی فیل کوچک در گامبی شاه شطرنج
breyer gambit U گامبی بریر در گامبی شاه شطرنج
hanstein gambit U گامبی هانشتاین در گامبی شاه شطرنج
cunningham gambit U گامبی کانینگم در گامبی شاه شطرنج
muzio gambit U گامبی موتسیو در گامبی شاه شطرنج
kieseritzky gambit U گامبی کیزریتسکی در گامبی شاه شطرنج
allgaier gambit U گامبی الگایر در گامبی شاه شطرنج
rice gambit U گامبی رایس در گامبی کیزریتسکی
counteroffensive U تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
king's bishop gambit U گامبی فیل شاه در گامبی شاه شطرنج
recriminate U اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
mutual inductance U اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
counter memorial U یادداشت متقابل اخطار متقابل
semi slav U شبه اسلاو در وامبی وزیرشطرنج
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain U از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier U سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
warsaw treaty U پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
gambits U گامبی
gambit U گامبی
polish gambit U گامبی زوکرتورت
polish gambit U گامبی لهستانی
alfred wolf gambit U گامبی لاندشتراسه
alleppo gambit U گامبی الپو
evans gambit U گامبی اونز
alleppo gambit U گامبی حلب
lemberg gambit U گامبی زوکرتورت
lvov gambit U گامبی لووف
latvian gambit U گامبی لاتویایی
lvov gambit U گامبی زوکرتورت
keres gambit U گامبی میسن
keres gambit U گامبی کرس
evans gambit U گامبی اوانس
lemberg gambit U گامبی لمبرگ
zukertort gambit U گامبی زوکرتورت
polerio's gambit U گامبی پولریو
gambit of aleppo U گامبی حلب
philidor gambit U گامبی فیلیدور
paris gambit U گامبی پاریس شطرنج
greco counter gambit U گامبی لاتویایی شطرنج
king's gambit U گامبی شاه شطرنج
queen's gambit U گامبی وزیر شطرنج
king's gambit declined U گامبی شاه پذیرفته نشده
adams gambit U گامبی ادامز در بازی وینی
queen's gambit accepted U گامبی وزیر پذیرفته شده
staunton gambit U گامبی استاونتن در دفاع هلندی
queen's gambit declined U گامبی وزیر پذیرفته نشده
overhaul U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
gambit of aleppo U نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
goring gambit U گامبی گورینگ در بازی شطرنج اسکاتلندی
ragozin variation U واریاسیون راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
danish gambit U گامبی دانمارکی در بازی مرکزی شطرنج
hennig schara gambit U گامبی هنیگ- شارا دردفاع تاراش
morra gambit U گامبی مورا در دفاع سیسیلی شطرنج
prague variation U واریاسیون پراگ در گامبی وزیر شطرنج
ragozin system U سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
benko gambit U گامبی بنکو در دفاع بنونی شطرنج
capablanca's freeing manoeuvre U مانوررهایی بخش کاپابلانکادر گامبی وزیر
canal's variation U واریاسیون کانال در گامبی وزیر شطرنج
becker's defence U دفاع بکر در گامبی شاه شطرنج
steinitz gambit U گامبی اشتاینیتس در بازی شطرنج وینی
milner bary gambit U گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
blackmar diemer gambit U گامبی بلکمر- دیمر در پیاه وزیر شطرنج
alfred wolf gambit U گامبی الفرد وولف در گشایش رتی شطرنج
alekhine's variation U واریاسیون الخین در گامبی وزیر پذیرفته نشده شطرنج
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
polar U متقابل
reciprocative U متقابل
interactional U متقابل
correspounding U متقابل
counter U متقابل
countered U متقابل
reciprocal U متقابل
countering U متقابل
interactive U متقابل
opposed U متقابل
mutual U متقابل
opposing U متقابل
reciprocal U متقابل معکوس
antitype U نوع متقابل
cross-reference U مراجعه متقابل
countering U ضربت متقابل
cross reference U ارجاع متقابل
reciprocal U عمل متقابل
counterpoise U سیم متقابل
counter fire U اتش متقابل
recrimination U اتهام متقابل
logrolling U همکاری متقابل
recrimination U تهمت متقابل
mutual energy U انرژی متقابل
mutual consistency U سازگاری متقابل
transfer characteristic U مشخصه متقابل
counter attraction U کشش متقابل
eclipsed form U شکل متقابل
countermine U توط ئه متقابل
mutual characteristic U مشخصه متقابل
mutual assistance U کمک متقابل
counter claim U دعوی متقابل
recriminations U تهمت متقابل
m U القاگری متقابل
recriminations U اتهام متقابل
counter offensive U پدافند متقابل
counter offensive U حمله متقابل
iteraction U عمل متقابل
counter purchase U خرید متقابل
harmonic mean U اعداد متقابل
counterclaim U دعوای متقابل
transconductance U رسانایی متقابل
mutual conductance U رسانایی متقابل
counterbid U پیشنهاد متقابل
grid anode transconductance U رسانایی متقابل
counter trade U تجارت متقابل
counter transference U انتقال متقابل
counteraction U اقدام متقابل
counterattack U حمله متقابل
counter offer U عرضه متقابل
mutual terms U شرایط متقابل
intervisibility U دید متقابل
interrelation U رابطه متقابل
interdependency U اتکاء متقابل
intercorrelation U همبستگی متقابل
countered U ضربت متقابل
counter credit U اعتبار متقابل
interaction curve U خم کنش متقابل
inter play U اثر متقابل
mutual U متقابل یا متقابله
counter U ضربت متقابل
counter offer U پیشنهاد متقابل
proportional U متقابل یا هماهنگ
counter propaganda U تبلیغ متقابل
counterpoise U وزنه متقابل
cross-checks U بررسی متقابل
back pressure U فشار متقابل
cross-checking U بررسی متقابل
cross-check U بررسی متقابل
cross check U بررسی متقابل
cross-references U مراجعه متقابل
countermeasures U اقدامات متقابل
interrelationships U رابطه متقابل
cross action U دعوی متقابل
interrelationship U رابطه متقابل
cross bill U شکایت متقابل
countermeasure U اقدام متقابل
reciprocal trading U مبادله متقابل
reciprocation U عمل متقابل
interdependence U اتکاء متقابل
interaction U عمل متقابل
retaliation U عمل متقابل
counterrevolution U انقلاب متقابل
interaction U کنش متقابل
interdependence U وابستگی متقابل
interaction U اثر متقابل
countervailing credit U اعتبار متقابل
counterwork U عمل متقابل
reciprocity U عمل متقابل
cross-checked U بررسی متقابل
set off U دعوی متقابل
cross feed U خورد متقابل
cross index U شاخص متقابل
cross purpose U قصد متقابل
crossecheck U بررسی متقابل
cross-references U ارجاع متقابل
mutual induction U القای متقابل
mutual relationship U رابطه متقابل
crosstalk U مکالمه متقابل
interplay U اثر متقابل
cross-reference U ارجاع متقابل
counterclaim U ادعای متقابل
mutual inductance U القاگری متقابل
counter-measures U اقدام متقابل
counter current U جریان متقابل
transinformation U اگاهی متقابل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com