Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
falkbeer counter gambit
U
گامبی متقابل فالکبیر درگامبی شاه شطرنج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
albin counter gambit
U
گامبی متقابل البین در گامبی وزیر شطرنج
manhattan variation
U
واریاسیون مانهاتان درگامبی وزیر شطرنج
philidor gambit
U
گامبی گرکو-فیلیدور در گامبی شاه شطرنج
lesser bishop's gambit
U
گامبی فیل کوچک در گامبی شاه شطرنج
breyer gambit
U
گامبی بریر در گامبی شاه شطرنج
hanstein gambit
U
گامبی هانشتاین در گامبی شاه شطرنج
cunningham gambit
U
گامبی کانینگم در گامبی شاه شطرنج
kieseritzky gambit
U
گامبی کیزریتسکی در گامبی شاه شطرنج
allgaier gambit
U
گامبی الگایر در گامبی شاه شطرنج
muzio gambit
U
گامبی موتسیو در گامبی شاه شطرنج
counter gambit
U
گامبی متقابل
greco counter gambit
U
گامبی متقابل گرکو
benoni counter gambit
U
گامبی متقابل بنونی
queen's pawn counter gambit
U
گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
king's bishop gambit
U
گامبی فیل شاه در گامبی شاه شطرنج
staunton defence
U
دفاع استاونتن در گامبی متقابل بنونی
blamenfeld counter gambit
U
گامبی متقابل بلومنفند دردفاع بنونی
king's gambit
U
گامبی شاه شطرنج
paris gambit
U
گامبی پاریس شطرنج
greco counter gambit
U
گامبی لاتویایی شطرنج
queen's gambit
U
گامبی وزیر شطرنج
prague variation
U
واریاسیون پراگ در گامبی وزیر شطرنج
ragozin system
U
سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
canal's variation
U
واریاسیون کانال در گامبی وزیر شطرنج
ragozin variation
U
واریاسیون راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
anti meran gambit
U
گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
goring gambit
U
گامبی گورینگ در بازی شطرنج اسکاتلندی
morra gambit
U
گامبی مورا در دفاع سیسیلی شطرنج
benko gambit
U
گامبی بنکو در دفاع بنونی شطرنج
steinitz gambit
U
گامبی اشتاینیتس در بازی شطرنج وینی
danish gambit
U
گامبی دانمارکی در بازی مرکزی شطرنج
gambit of aleppo
U
نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
becker's defence
U
دفاع بکر در گامبی شاه شطرنج
milner bary gambit
U
گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
blackmar diemer gambit
U
گامبی بلکمر- دیمر در پیاه وزیر شطرنج
alfred wolf gambit
U
گامبی الفرد وولف در گشایش رتی شطرنج
alekhine's variation
U
واریاسیون الخین در گامبی وزیر پذیرفته نشده شطرنج
counterplay
U
بازی شطرنج متقابل
mason gambit
U
گامبی میسن در گامبی شاه گامبی کرس
counter thrust variation
U
واریاسیون پیاده رانده متقابل در دفاع هندی شاه شطرنج
reti gambit
U
گامبی رتی در گشایش رتی شطرنج
scotch gambit
U
گامبی اسکاتلندی درگشایش اسکاتلندی شطرنج
rice gambit
U
گامبی رایس در گامبی کیزریتسکی
counteroffensive
U
تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
recriminate
U
اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
counter memorial
U
یادداشت متقابل اخطار متقابل
mutual inductance
U
اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
sicilian attack
U
حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
warsaw treaty
U
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
gambits
U
گامبی
gambit
U
گامبی
gambit of aleppo
U
گامبی حلب
lvov gambit
U
گامبی لووف
polish gambit
U
گامبی لهستانی
lvov gambit
U
گامبی زوکرتورت
latvian gambit
U
گامبی لاتویایی
lemberg gambit
U
گامبی زوکرتورت
lemberg gambit
U
گامبی لمبرگ
zukertort gambit
U
گامبی زوکرتورت
alfred wolf gambit
U
گامبی لاندشتراسه
alleppo gambit
U
گامبی حلب
alleppo gambit
U
گامبی الپو
evans gambit
U
گامبی اوانس
polish gambit
U
گامبی زوکرتورت
keres gambit
U
گامبی کرس
polerio's gambit
U
گامبی پولریو
evans gambit
U
گامبی اونز
philidor gambit
U
گامبی فیلیدور
keres gambit
U
گامبی میسن
volga gambit
U
گامبی ولگا در پیاده وزیرشطرنج
orthodox defence
U
دفاع ارتودکس در گامبی وزیرشطرنج
westphalia defence
U
دفاع وستفالی در گامبی وزیرشطرنج
adams gambit
U
گامبی ادامز در بازی وینی
king's gambit declined
U
گامبی شاه پذیرفته نشده
tchigorin defence
U
دفاع چیگورین در گامبی وزیرشطرنج
tarrasch defence
U
دفاع تاراش در گامبی وزیرشطرنج
queen's gambit accepted
U
گامبی وزیر پذیرفته شده
queen's gambit declined
U
گامبی وزیر پذیرفته نشده
slav defence
U
دفاع اسلاو در گامبی وزیرشطرنج
marshall defence
U
دفاع مارشال در گامبی وزیرشطرنج
staunton gambit
U
گامبی استاونتن در دفاع هلندی
lasker's defence
U
دفاع لاسکر در گامبی وزیرشطرنج
pillsbury attack
U
حمله پیلزبری در گامبی وزیرشطرنج
hennig schara gambit
U
گامبی هنیگ- شارا دردفاع تاراش
capablanca's freeing manoeuvre
U
مانوررهایی بخش کاپابلانکادر گامبی وزیر
opposed
U
متقابل
interactional
U
متقابل
counter
U
متقابل
countered
U
متقابل
countering
U
متقابل
interactive
U
متقابل
polar
U
متقابل
opposing
U
متقابل
correspounding
U
متقابل
mutual
U
متقابل
reciprocal
U
متقابل
reciprocative
U
متقابل
counter offer
U
پیشنهاد متقابل
counterbid
U
پیشنهاد متقابل
counter offer
U
عرضه متقابل
counter purchase
U
خرید متقابل
antitype
U
نوع متقابل
counter trade
U
تجارت متقابل
counter transference
U
انتقال متقابل
counter offensive
U
حمله متقابل
retaliation
U
عمل متقابل
interaction curve
U
خم کنش متقابل
counter offensive
U
پدافند متقابل
grid anode transconductance
U
رسانایی متقابل
transconductance
U
رسانایی متقابل
counter attraction
U
کشش متقابل
harmonic mean
U
اعداد متقابل
counter propaganda
U
تبلیغ متقابل
inter play
U
اثر متقابل
counter credit
U
اعتبار متقابل
counter current
U
جریان متقابل
counter fire
U
اتش متقابل
counter claim
U
دعوی متقابل
eclipsed form
U
شکل متقابل
counterpoise
U
وزنه متقابل
counterpoise
U
سیم متقابل
counterrevolution
U
انقلاب متقابل
crosstalk
U
مکالمه متقابل
countervailing credit
U
اعتبار متقابل
counterwork
U
عمل متقابل
cross bill
U
شکایت متقابل
cross feed
U
خورد متقابل
cross index
U
شاخص متقابل
back pressure
U
فشار متقابل
cross purpose
U
قصد متقابل
cross action
U
دعوی متقابل
counterpawn
U
پیاده متقابل
mutual conductance
U
رسانایی متقابل
counter
U
ضربت متقابل
counteraction
U
اقدام متقابل
counterattack
U
حمله متقابل
countered
U
ضربت متقابل
counterclaim
U
دعوای متقابل
counterclaim
U
ادعای متقابل
countering
U
ضربت متقابل
countermeasure
U
اقدام متقابل
countermeasures
U
اقدامات متقابل
countermine
U
توط ئه متقابل
crossecheck
U
بررسی متقابل
counterclaim
U
دعوی متقابل
cross-check
U
بررسی متقابل
cross-checked
U
بررسی متقابل
cross-checking
U
بررسی متقابل
cross-checks
U
بررسی متقابل
interdependence
U
اتکاء متقابل
interdependence
U
وابستگی متقابل
mutual energy
U
انرژی متقابل
mutual terms
U
شرایط متقابل
recriminations
U
اتهام متقابل
opposite phase
U
فاز متقابل
reciprocity
U
عمل متقابل
mutual consistency
U
سازگاری متقابل
transfer characteristic
U
مشخصه متقابل
mutual relationship
U
رابطه متقابل
cross check
U
بررسی متقابل
mutual induction
U
القای متقابل
mutual
U
متقابل یا متقابله
cross reference
U
مراجعه متقابل
cross reference
U
ارجاع متقابل
cross-reference
U
مراجعه متقابل
interaction
U
عمل متقابل
cross-reference
U
ارجاع متقابل
cross-references
U
مراجعه متقابل
interaction
U
کنش متقابل
cross-references
U
ارجاع متقابل
interaction
U
اثر متقابل
interrelationship
U
رابطه متقابل
interrelationships
U
رابطه متقابل
mutual inductance
U
القاگری متقابل
mutual characteristic
U
مشخصه متقابل
mutual assistance
U
کمک متقابل
reciprocal
U
عمل متقابل
counter-measure
U
اقدام متقابل
logrolling
U
همکاری متقابل
iteraction
U
عمل متقابل
proportional
U
متقابل یا هماهنگ
counter-measures
U
اقدام متقابل
intervisibility
U
دید متقابل
interrelation
U
رابطه متقابل
interdependency
U
اتکاء متقابل
intercorrelation
U
همبستگی متقابل
reciprocal
U
متقابل معکوس
transinformation
U
اگاهی متقابل
set off
U
دعوی متقابل
reciprocal trading
U
مبادله متقابل
recrimination
U
اتهام متقابل
recrimination
U
تهمت متقابل
reciprocation
U
عمل متقابل
m
U
القاگری متقابل
recriminations
U
تهمت متقابل
interplay
U
اثر متقابل
conversion transconductance
U
رسانایی متقابل وارون
interaction
U
عکس العمل متقابل
centre counter defence
U
دفاع متقابل مرکزی
compensation trading
U
داد و ستد متقابل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com